سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خا نه دوست
گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده

]حضرت علی «علیه السلام»[ حجتشان هم این بود که یک نفر آدمی که
بر خلاف موازین الهی رفتار می کند و ظلم را در بلاد راه می اندازد، من حتی برای یک
آن هم نمی توانم او را حاکم قرار بدهم، بلکه اگر حاکمش قرار می دادند این حجت می
شد بر اینکه می شود یک فاسقی هم از طرف ولی امر حاکم باشد و حضرت امیر، مضایقه
کردند از اینکه حتی اگر مصالحی هم مثلا آن وقت بود که اگر پایشان محکم می شد ممکن
بود مثلا معاویه را کنار بزنند مع ذالک برای خودشان اجازه نمی دیدند که معاویه را،
حتی یک روز در سلطنت خودش باقی بگذارند و این حجتی است بر ماها که اگر بتوانیم،
باید این حکومتهایی که جور است کنار بزنیم و اگر چنانچه خدای نخواسته نتوانیم،
رضایت بر حکومت آنها - ولو یک روز، ولو یک ساعت - این رضایت بر ظلم است، رضایت بر
تعدی است، رضایت بر غارتگری مال مردم است و هیچ مسلمی حق ندارد که رضایت بدهد به
حکومت ظالمی، ولو یک ساعت
.

صحیفه نور - جلد 3 - صفحه 197




موضوع مطلب :

یکشنبه 86 اسفند 5 :: 12:13 صبح

سفیر اندونزی در ایران گفت: حرم مطهر رضوی معجزه ای از معنویت است.

به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد، بامبانگ
مولیانتو، در حاشیه تشرف نمایندگان 12 کشور خارجی ایران به حرم مطهر رضوی در جمع
خبرنگاران افزود: حرم رضوی معجزه ای از معنویت و معماری و دارای جاذبه های فراوان
گردشگری است



موضوع مطلب :

یکشنبه 86 اسفند 5 :: 12:11 صبح

مرگ ناگهانی سردبیر هتاک مجله سوئیسی



جسد سردبیر مجله سوئیسی که به پیامبر
اکرم(ص) اهانت کرده بود، در دفتر کارش کشف شد
.

به گزارش پایگاه های خبری، در حالی
که کارکنان مجله «سیدسون اسکان» برای تشکیل جلسه ای منتظر سردبیر خود- «پیترمیلن»-
بودند، جسد وی را پس از ساعاتی در دفترش پیدا کردند. شایعات مختلفی در مورد این
مرگ مرموز وجود دارد
.

این سردبیر 60 ساله هتاک، روزی که
سکته کرد، در مصاحبه با تلویزیون و رسانه های سوئیسی، از تصمیم خود مبنی بر انتشار
کاریکاتورهای توهین آمیز حمایت کرده بود



((86-12-1))-کیهان




موضوع مطلب :

یکشنبه 86 اسفند 5 :: 12:9 صبح

علامه فضل الله جرج بوش را امپراتور
دیوانه خواند



روحانی برجسته لبنان گفت، امپراتور
دیوانه می خواهد دور دوم ریاست جمهوری اش را با کشاندن تمام جهان به بحران پایان
دهد
.

به گزارش خبرگزاری ها، علامه
«محمدحسین فضل الله» در خطبه های نماز جمعه بیروت با ابراز مطلب فوق افزود: «جرج
بوش» رئیس جمهور آمریکا هرگز نمی خواهد که کشورهای عربی و اسلامی به ثبات امنیتی،
سیاسی و اجتماعی برسند و در راستای استراتژی امپریالیستی اش درصدد است تا کل منطقه
را به آشوب بکشد.وی تصریح کرد، به عقیده مردم منطقه سیاست های جنون آمیز نظامی و
تروریستی آمریکا در عراق و افغانستان و در سطح سیاسی در لبنان، سوریه و ایران و
برخی کشورهای عربی و اسلامی نشان دهنده این است که این امپراتور دیوانه خواهان صلح
و ثبات در جهان نیست بلکه خواستار درگیری، تنش، جنگ و بحران است
.



((86-12-4))-کیهان




موضوع مطلب :

یکشنبه 86 اسفند 5 :: 12:7 صبح

گفت: بسیاری از مقامات آمریکایی، جرج
بوش را یک آدم کم عقل و کودن می دانند که از درک جزیی ترین مسایل عاجز است
.

گفتم: سال گذشته هم به عنوان احمق
ترین مرد دنیا انتخاب شد
.

گفت: سناتورهای آمریکایی گفته اند،
به سختی می توان یک موضوع ساده را به بوش فهماند
.

گفتم: به شخصی گفتند؛ پدرت به رحمت
ایزدی پیوست، پرسید، رحمت ایزدی کیه؟ گفتند؛ منظورمان این است که به دیار باقی
شتافت. پرسید، دیار باقی کجاست؟ گفتند؛ یعنی پدرت دار فانی را وداع کرد. پرسید،
دار فانی دیگه چه نوع داریه؟ با عصبانیت به او گفتند؛ مرتیکه احمق، پدر خرت مرد. و
یارو با تعجب گفت؛ خر من که پدر نداشت
!



((86-12-4))-کیهان




موضوع مطلب :

یکشنبه 86 اسفند 5 :: 12:6 صبح

بهاری در زمستان



اگر پرسی خمینی در جهان کیست؟

سرافرازی ایران از خمینی است

خمینی را شهیدان می شناسند

نه آنهایی که قدری ناسپاسند

شهیدانی که با اذن ولایت

دفاع کردند از دین با شجاعت

خمینی از تبار «یا علی» بود

خدا داند که در غیبت ولی بود

خمینی درس آزادی به ما داد

به ایرانی، خمینی را خدا داد

خمینی زاده خیر النساء بود

گلی از باغ سبز انبیاء بود

خمینی چون بهاری در زمستان

خمینی باغبانی در گلستان

مرید منجی عالم خمینی است

زعاشوراست از نسل حسینی است

زخردادش به خرداد است رازی

که دارد انتظار دلنوازی

دلم دلداده نام خمینی است

چون او در قرن حاضر هیچ کس نیست

خمینی زنده یاد است و گرامی

به روح پاک او بادا سلامی

غلام حسین بابایی

دبیرستان امام سجاد علیه السلام -منطقه 18 تهران


موضوع مطلب :

یکشنبه 86 اسفند 5 :: 12:4 صبح

تو را غایب نامیده اند، چون «ظاهر» نیستی، نه
اینکه «حاضر» نباشی
.

«غیبت» به معنای «حاضرنبودن»، تهمت ناروائی است
که به تو زده اند و آنان که بر این پندارند، فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمی
دانند، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت که هر
صبح و شام تو را می خوانند، ظهورت را از خدا می طلبند نه حضورت را. وقتی ظاهر می
شوی، همه انگشت حیرت به دندان می گزند با تعجب می گویند که تو را پیش از این هم
دیده اند. و راست می گویند، چرا که تو در میان مائی، زیرا امام مائی. جمعه که از
راه می رسد، صاحبدلان «دل» از دست می دهند و قرار از کف می نهند و قافله دل های بی
قرار روی به قبله می کنند و آمدنت را به انتظار می نشینند
...

و اینک ای قبله هر قافله و ای «شبروان را
مشعله»، در آستانه آدینه ای دیگر با دلدادگان دیگری از خیل منتظرانت سرود انتظار
را زمزمه می کنیم
.

آواز خدایی

خواستم شکوه بگویم به دلم بد آمد

یادم افتاد کسی هست که خواهد آمد

اینچنین شد که به همنام خودم دل بستم

اینچنین شد که گرفتم قلمم را دستم

قلمم پرچم من بود که افراشتمش

واژه، گل، در قدم او همه جا کاشتمش

حتم دارم کلماتش همه باران هستند

حرفهایش به دل انگیزی قرآن هستند

عطر زایش چو مسیح از نفسش می بارد

چه شبی می شود آنشب که علم بردارد

در طنین قدمش ساز خدایی جاریست

سیصد و سیزده آواز خدایی جاریست

یاد می آرد پرواز پرستوها را

«آب می پاشد یک مرقد ناپیدا را»

سبزها را خبر از جور خزان دیگر نیست

«چشم نرگس به شقایق نگران» دیگر نیست

بادها رقص کنان رقص کنان می آیند

دشت ها در هیجان در هیجان می آیند

تا کجا باید با چشم براهی سر کرد

عشقت آتش زده بر دفتر شعرم برگرد

جمعه ها بی تو همه ساکت و مبهم طی شد

روزهایم همه ماتم زده با غم طی شد

مهدی فرجی

فلق هنگام

من از شب، موج گیسوی تو خواهم

من از باد سحر، بوی تو خواهم

فلق هنگام، وصل صبح صادق

زمشرق تابش روی تو خواهم

حمیدرضا نظری- طبس

تا جمعه...

شروع می شود این شعر بی تو با جمعه

و ایستاده زمان بین این دو تا جمعه

چقدر بی تو جهان مثل جمعه بازار است

و گفته اند که می آیی از قضا جمعه

مورخ چه زمانی، یک یک یک بود

که انتظار پدید آمده الی جمعه

و جمعه روز جهانی توست در تقویم

خدا بیاورد آن روز را که ما جمعه...



امام جمعه زیبا تو را خدا دیگر

بیا تمام کن این انتظار را جمعه

مریم آران-کرج



((86-12-2))-کیهان




موضوع مطلب :

پنج شنبه 86 اسفند 2 :: 10:16 عصر
عباسعلی کامرانیان
اگر دامن به گناه بیالاییم، با شخصیت آلوده نمی توانیم وارد بهشت شویم، بنابراین باید از پلیدی ها دوری کنیم!
اگر دیگران را کوچک بینگاریم، بزرگی خویش را مخدوش کرده ایم، پس باید از مخدوش کردن بزرگی خود پرهیز نماییم.
اگر حتی یک نفر را فریب دهیم، به همه اجازه داده ایم که ما را فریب دهند بنابراین به فریب کسی نمی اندیشیم!
اگر طالب تماشای درست زیبایی ها هستیم باید زشتی ها را خوب ببینیم، بنابراین نیکو دیدن را تمرین کنیم!
اگر به محبوبم که تکیه گاهم است لطمه بزنم، زیر پای سعادتم را خالی کرده ام پس، محبوبم را چون جانم دوست دارم.
اگر عینک «بدبینی» بزنم، خوب دیدن خودم را مخدوش کرده ام، پس خوش بینی را پیشه ساخته ام.



موضوع مطلب :

پنج شنبه 86 اسفند 2 :: 10:14 عصر
پرسش:
چرا امر ازدواج به رغم بعد شهوانی بودنش از دیدگاه اسلام یک امر مقدس به حساب آمده به گونه ای که به فرد متزوج گفته شده که نصف دینش را احراز کرده است؟
پاسخ:
بی تردید مقوله ازدواج یکی از مهم ترین و حساس ترین فرازهای زندگی هر انسانی در طول حیاتش به حساب می آید. به بیان دیگر رسیدن به آرامش، مودت و رحمت براساس آموزه های قرآنی، در بستر یک ازدواج موفق تحقق پیدا می کند. کسانی که ازدواج نمی کنند یا در امر ازدواج شکست می خورند قطعا در سیر تکاملی خود دچار نقص و کمبود می شوند. چرا که مقوله ازدواج علاوه بر ارضای بعد غریزی و شهوانی انسان بعد معنوی و اخلاقی نیز پیدا می کند. سایر غرایز انسان چنین ویژگی را ندارد. شهید والامقام مرتضی مطهری(ره) قداست مقوله ازدواج را به نحو زیبایی تبیین نموده اند که در اینجا با ذکر مطالب ارزنده این شهید بزرگوار مطلب را به پایان می بریم: «ازدواج در اسلام، جنبه اخلاقی دارد، با این که یک امر شهوانی است، و این تنها امری است که با وجود این که پایه طبیعی و شهوانی دارد، جنبه اخلاقی نیز دارد؛ یعنی مثلا هیچ وقت خوردن جنبه اخلاقی پیدا نمی کند، ولی ازدواج خودش جنبه اخلاقی دارد، و در میان غرایز شهوانی انسان، هر غریزه ای که اشباع شود، اشباع آن تأثیری در معنویت انسان ندارد، جز غریزه جنسی. لذا ازدواج از نظر اسلام، سنت و مستحب تعبیر شده است. یکی از علل آن، این است که ازدواج، اولین قدمی است که انسان از خودپرستی و خوددوستی به سوی غیردوستی برمی دارد. تا قبل از ازدواج، فقط یک «من» وجود داشت و همه چیز برای «من» بود. اولین مرحله ای که این حصار شکسته می شود، یعنی یک موجود دیگری در کنار این «من» قرار می گیرد و برای او معنا پیدا می کند، کار می کند، زحمت می کشد، خدمت می کند و نه برای من، بلکه برای او، در ازدواج است. بعد که دارای فرزندانی می شود، دیگر «او»، «او»ها می شود و اینها قدم های اولی است که انسان از حالت منی و خودخواهی خارج می شود و به سوی غیردوستی می رود، و «او» هم مورد توجهش قرار می گیرد.
تجربه نشان داده است افرادی که در تمام عمر به خاطر هدف های معنوی، مجرد زندگی کرده و نخواسته اند زن و بچه داشته باشند که مانع رسیدن آنها به معنویات شود در همه آنها یک نوع نقص ولو به صورت یک خامی وجود داشته است، و این نشان می دهد که یک پختگی هست که این پختگی جز در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده پیدا نمی شود، این را فقط از همین جا باید به دست آورد.(1)   ((86-12-2))-کیهان
1- تعلیم و تربیت در اسلام، صص 248 و   397



موضوع مطلب :

پنج شنبه 86 اسفند 2 :: 10:12 عصر
الگوی تعامل با زیردستان
علی(ع) خطابه ای دارد در نهج البلاغه که خیلی مفصل است، راجع به حقوق والی بر مردم و حقوق مردم بر والی... ببینید اینها را چه کسی می گوید؟ خود والی و حاکم است که به مردم می گوید. (در دنیای ما حداکثر این است که دیگران به مردم می گویند. با حاکمهای خودتان اینطور نباشید، آزادمرد باشید. علی(ع) می گوید با من که حاکم هستم این گونه نباشید، آزادمرد باشید). «لاتکلمونی بما تکلم به الجبابره » مبادا آن اصطلاحاتی را که در مقابل جباران به کار می برید که خودتان را کوچک و ذلیل و خاک پا می کنید و او را بالا می برید و به عرش می رسانید، برای من به کار ببرید. ... مبادا با من این گونه حرف بزنید! با من همان طور که با دیگران حرف می زنید صحبت کنید. ولا تتحفظوا منی بما یتحفظ به عند اهل البادره . و اگر دیدید احیاناً من عصبانی و ناراحت شدم، حرف تندی زدم، خودتان را نبازید، مردانه انتقاد خودتان را به من بگویید، از من حریم نگیرید. «ولا تخالطونی بالمصانعه» با باری به هر جهت، هرچه شما بفرمایید صحیح است، هر کاری که شما می کنید درست است (این را می گویند مصانعه و سازش) با من رفتار نکنید. هرگز با من به شکل سازشکارها معاشرت نکنید. «ولا تظنوا بی استثقالاً فی حق قیل لی» گمان نکنید که اگر حقی را در مقابل من بگویید، یعنی اگر علیه من کلمه ای بگویید که حق است، بر من سنگین خواهد آمد. به حق از من انتقاد کنید، ابداً بر من سنگین و دشوار نخواهد بود، با کمال خوشرویی از شما می پذیرم. «ولا التماس اعظام لنفسی» ای کسانی که من حاکم و خلیفه تان هستم و شما رعیت من هستید، خیال نکنید که من از شما این خواهش را دارم که از من تمجید و تعظیم کنید، از من تملق بگویید، مرا ستایش کنید. ابداً.
بعد یک قاعده کلی را ذکر می کند: «فانه من استثقل الحق ان یقال له او العدل ان یعرض علیه کان العمل بهما اثقل علیه» یعنی آن آدمی که وقتی حق را به او می گویی دشوارش می آید و ناراحت می شود که چرا حق را گفتی، عمل کردن حق برای او سخت تر است.
... و در آخر خواهش می کند: فلا تکفوا عن مقاله بحق او مشوره بعدل.(1) ای اصحاب من، یاران من، ایها الناس! از شما خواهش می کنم که هرگز از سخن حق و انتقاد حق و از اینکه مشورت خودتان را به من بگویید نسبت به من مضایقه نکنید.(2)
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
1- نهج البلاغه فیض، خ720
2- شهید مرتضی مطهری، آزادی معنوی، ص42



موضوع مطلب :

پنج شنبه 86 اسفند 2 :: 10:8 عصر

آمارگیر حرفه ای وبلاگ و سایت