سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خا نه دوست
گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده
علی حسینی
از واژگان کلیدی قرآن تقواست. به گونه ای که برخی ایمان را جز به تقوا معنا نمی کنند و براین باورند که انسانی که اهل تقوا نباشد اصولاً نمی تواند مدعی آن باشد که مؤمن است و به خدا و رسالت و قیامت ایمان دارد. از این رو عنوان تقوا در شبکه محوری و اساسی اصطلاحات و واژگان کلیدی قرآن و اسلام جامی گیرد. این، باور درستی است؛ زیرا تقوا چه در مفهوم لغوی آن و چه در مفهوم اصطلاحی ، نماد و جلوه ای از باورها و بینش ها و نگرش های انسانی است. هرچند که در تعریف تقوا به گونه ای عمل می شود که آن را در همه حوزه ها وارد می سازند و مسئله را به تقوای بینشی و اعتقادی نیز می کشانند ولی بی گمان تقوا امری در حوزه کنش ها و منش ها و واکنش هاست. به سخن دیگر تقوا امری نظری محض و صرف نیست که در حوزه امور انتزاعی و عقلی قرار گیرد بلکه امری است که به طور مستقیم به حوزه عمل انسانی ارتباط دارد. بنابراین بیراهه نرفته است اگر کسی مدعی شود که تقوا جز عمل انسانی نیست که بیانگر نوع تفکر و بینش و نگرش و باورهای هرکسی است. اگر کسی را بخواهید بشناسید پیش از آن که به سخنان وی توجه کنید بهتر است به منش و رفتار او بنگرید؛ چون عمل، بازتابی از درون است. بی گمان از کوزه همان تراود که در اوست. اگر کسی به ایمان واقعی دست یافته باشد بی گمان آن را به شکل تقوا در حوزه عمل خویش بروز می دهد.
بر این اساس در آموزه های قرآنی ارتباط تنگاتنگی میان ایمان و تقوا وجود دارد و هرکجا از ایمان واقعی سخن گفته شده از تقوا نیز سخن به میان آمده است. آن چه مهم است این است که در آموزه های قرآنی متقی کیست و چه صفاتی را دارا می باشد؟ این نوشتار تلاشی برای دست یابی به پاسخ این پرسش است که با هم ازنظر می گذرانیم.
¤ ¤ ¤
معنا و مفهوم تقوا و درجات آن
تقوا از نظر مفهومی بسیار ساده و قابل فهم است. هرکسی با واژه وقایه آشنا باشد می فهمد که وقایه به معنای خود نگهداری است و واژه تقوا از مشتقات آن می باشد. ابزاری که انسانی در پناه آن خود را از شر چیزی محافظت می کند وقایه نامیده می شود. اگر د رتندبادها و توفان شن، پارچه ای در جلوی صورت گرفته شود این وقایه از توفان است و اگر سپر جنگی و یا زره برتن شود آن نیز وقایه است. انسان برای رهایی از هر شری حتی گرما و سرما به وقایه پناه می برد و خود را در پناه آن از گزند اموری که شری را متوجه او می سازد حفظ می کند. این گونه است که وقایه به معنای خود نگهداشتن از هر شر و بدی است که متوجه شخص می شود. انسان گاه گام از این فراتر می نهد و پیش از آن که مورد تهدید قرار گیرد و یا شری وی را در برگیرد از آن پرهیز می کند چنین شخصی را متقی می گویند. بنابراین مفهوم دیگری که به ذهن خطور می کند تقوای به معنای پرهیزگاری است. این معنای احتیاطی تقواست. به سخنی دیگر دوگونه تقوا در این جا مطرح است. تقوایی که انسان هنگام حضور جدی شری در پناه آن قرار می گیرد و خود را از شر آن محفوظ نگه می دارد که در این صورت تقوای در هنگام حضور بلا و شر است و تقوایی که پیش از حضور شر به عنوان پیشگیری انجام می شود   ((کیهان-87/3/19))


موضوع مطلب :

دوشنبه 87 خرداد 20 :: 12:36 صبح
مهدی رضوانی پور
امام خمینی(س) یگانه شخصیتی است که به اعتراف دوست و دشمن بیشترین تأثیر را با انقلاب الهی خویش در جامعه جهانی معاصر داشته و به عنوان احیاگر ارزش های دینی و معنوی در قرن حاضر مطرح می باشد. و به واقع، زندگی پرماجرای آن فرزانه دوران، که با عزت و سرافرازی آمد، با عزت و اقتدار به سر برد و با عزت و عظمت رفت، تجسم عینی معارف عظیم قرآنی و تحقق انسان کمال یافته ای است که مقصد و مقصود از کتاب آسمانی قرآن را دریافت و پیوسته در طریق سلامت با ایمان خالصانه و عمل صادقانه به سوی نور مطلق سیر نمود تا راضی به لقای محبوب خویش، پروردگار بی نیاز نایل آمد.
آنچه در این مقاله تبیین می شود، بررسی دیدگاه حضرت امام درباره مقصد و مقصود قرآن کریم است که نیل به آن باعث عزت و سربلندی خود ایشان گشته است. مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:
مقصود قرآن، سلامتی انسان
امام خمینی(س) در کتاب شریف «آداب الصلوه» یکی از آداب مهم قرائت قرآن را تفکر و تدبر در آیات شریفه بیان فرموده و ضمن تبیین چگونگی تفکر در آیات الهی، به معرفی مقصود و مقصد قرآن که هدایت شدن به راه های سلامت می باشد، پرداخته است؛ راه هایی که آدمی با گام نهادن در آنها می تواند از ظلمات بیماری های نفسانی در امان بماند و در نهایت بهره مند از حقیقت قلب سلیم گردد. ایشان می فرماید:
«مقصود از تفکر آن است که از آیات شریفه جستجوی مقصد و مقصود کند و چون مقصد قرآن- چنانچه خود آن صحیفه نورانیه فرماید- هدایت به سبل سلامت است و اخراج از همه مراتب ظلمات به عالم نور و هدایت به طریق مستقیم است، باید انسان به تفکر در آیات شریفه، مراتب سلامت را از مرتبه دانیه آن -که راجع به قوای ملکیه است- تا منتهی النهایه آن، که حقیقت قلب سلیم است- به تفسیری که از اهل بیت(ع) وارد شده که ملاقات کند حق را در صورتی که غیر حق در آن نباشد1 به دست آورد. و سلامت قوای ملکیه و ملکوتیه گمشده قاری قرآن باشد که در این کتاب آسمانی این گمشده موجود است و باید با تفکر استخراج آن کند.»2
حضرت امام در ادامه، پس از استناد به آیات3 و روایاتی4 درباره اهمیت و ضرورت تفکر و تدبر در قرآن، به بیان نقش آن در دریافت مقصود قرآن و نیل به سعادت و سلامت مطلق (که به اعتقاد ایشان همان بهره مندی از حقیقت قلب سلیم است) پرداخته و آن را باعث بینایی چشم دل و گشوده شدن ابوابی از معارف سر به مهر قرآن معرفی فرموده است:
«... پس انسان در آیات شریفه کتاب الهی و در قصص و حکایات آن باید مقصود و نتیجه انسانیه که سعادت است، به دست آورد و چون سعادت، رسیدن به سلامت مطلقه و عالم نور و طریق مستقیم است، انسان باید از قرآن شریف، سبل سلامت و معدن نور مطلق و طریق مستقیم را طلب کند... و چون مدتی چشم دل را به این مقصود افکند و از دیگر امور صرف نظر کرد، چشم دل بینا گردد و حدید شود و تفکر در قرآن برای نفس عادی شود و طرق استفاده بازگردد و ابوابی بر او مفتوح شود که تاکنون نبوده و مطالب و معارفی از قرآن استفاده کند که تاکنون به هیچ وجه نمی کرده.»5
مستند حضرت امام در سخنان فوق، آیه 16     ((کیهان-19/3/87))



موضوع مطلب :

دوشنبه 87 خرداد 20 :: 12:35 صبح
امام صادق«ع» فرمود: مردم را با رفتار خود به حق دعوت کنید نه با زبان خویش.
1- سفینه البحار، ج 2، ص 872




موضوع مطلب :

دوشنبه 87 خرداد 20 :: 12:33 صبح

از نوشته بسیجی شهید «خلیل شعبانی»

تا در جبهه حق هستیم پیروزیم

اکنون که در این راه قدم گذاشتم نه برای انتقام بلکه برای رضای الله و
برای احیاء اسلام و قرآن است و هر تیری که به طرف دشمن شلیک می کنم به خاطر الله و
رضای خدا
.

مادرم! بر خود ببال و افتخار کن که یگانه فرزندت را در راه خدا دادی و خدا
را شکر کن و هیچ غمگین و ناراحت مباش. و مادر تو هم فرزند شهید داده شدی مثل مادر
فاضل حال اگر خدا مرا شهید قبول کند پیش شهدای دیگر و پیش فاضل هستم. مادرم نکند
بعد از شهادتم گریه کنی. هیچ کس نباید گریه کند. به جای گریه افتخار کنید که در
این راه مقدس به شهادت رسیدم و بر مزار من و شهدای دیگر بیایید و شیرینی و میوه
تقسیم کنید و درختی بر سر قبرم بکارید. از اسلام دفاع کنید و بدانید ما همیشه
پیروزیم چون ما، در جبهه نور و حق هستیم و دشمن در جبهه باطل و ظلمت است و بدانید
خداوند متعال با ماست و چون خداوند با ماست پیروزی از آن ماست
.

بسیج مسجد صاحب الزمان افسری


موضوع مطلب :

دوشنبه 87 خرداد 20 :: 12:31 صبح

جامعه را اصلاح کنید!

کوشش کنید که احکام اسلام را، هم عمل کنید و هم وادار کنید که دیگران عمل
کنند. همانطوری که هر شخص و هر فردی موظف است که خودش را اصلاح کند، موظف است که
دیگران را هم اصلاح کند. اصل امر به معروف و نهی از منکر برای همین است که جامعه
را اصلاح کند
.

صحیفه امام -ج 9 -ص 291




موضوع مطلب :

دوشنبه 87 خرداد 20 :: 12:30 صبح

شرم از همسر

امام علی روزی همسر و بچه‏هایش را در وضع بسیار اسفناک (گرسنگى) دید، به
فاطمه علیهاالسلام گفت: چرا از وضع خود و درد گرسنگى بچه‏هایم مرا آگاه نساخته‏اى؟
فاطمه علیهاالسلام در جواب فرمودند: یا ابالحسن! انى لاستحیى من الهى ان اکلفک ما
لاتقدر علیه! یا اباالحسن! من از خدایم شرم و حیا مى‏کنم تو را به کارى بگمارم که
قدرت تهیه آن را ندارى.  

منبع:فاطمه الزهراء علیهاالسلام بهجة قلب المصطفى


حجاب زهرا 



روزى پیامبر (ص) و فاطمه (ع)
نشسته بودند که مردى نابینا اجازه ورود خواست قبل از ورود آن مرد، فاطمه (ع)
برخاست و خود را پوشانید. پیامبر (ص) به فاطمه فرمود: چرا خود را پوشانیدى آن مرد
نابیناست؟ فاطمه (ع) پاسخ داد: بله پدر ولى من که او را مى‏بینم و هر چند او
نابیناست اما بوى مرا استشمام مى‏کند. رسول خدا (ص) فرمود: شهادت مى‏دهم که تو
پاره تن من هستى. 
 



منبع:مناقب ابن‏مغازلى ص 380-
نوادر ص 14
 





رضایت همسر 

فاطمه علیهاالسلام هرگز بدون
اجازه على (علیه‏السلام) از خانه خارج نشد. هیچگاه او را غضبناک نکرد. زیرإ؛ ّّ
مى‏دانست که اسلام مى‏گوید: هر زنى که شوهرش را غضبناک کند خدا نماز و روزه‏اش را
قبول نمى‏کند تا این که شوهرش راضى شود. (5) فاطمه در خانه‏ى على هرگز دروغ نگفت و
خیانت نکرد و هیچگاه از دستوراتش سرپیچى ننمود. على علیه‏السلام مى‏فرماید: به خدا
سوگند هرگز کارى نکردم که فاطمه (علیهاالسلام) غضبناک شود. فاطمه هم هیچگاه مرا
خشمناک ننمود. 



منبع: مناقب خوارزمى ص 256



زینت زنان 

روزى رسول خدا (ص) در جمع
یاران نشسته بود، از آنان پرسید: ارزنده‏ترین و گرامیترین زینت براى زنان چیست؟ به
گفته انس بن مالک کسى از صحابه نتوانست پاسخ گوید. على (ع) (با وجودى که پاسخ آن
را مى‏دانست دوست داشت پاسخ آن را از زبان فاطمه (ع) بشنود) به خانه رفت و این
سؤال را با همسرش در میان نهاد و فاطمه زهرا (ع) فرمود: بهترین زینت براى زن آن
است که مردان آنان را نبینند و آنان نیز مردان را نبینند».

على (ع) بسوى پیامبر (ص)
بازگشت و پاسخ فاطمه (ع) را براى حضرت بیان کرد.

رسول خدا (ص) فرمود: «فاطمه
(ع) درست گفته چه او پاره تن من است»





منبع:مناقب ابن‏مغازلى ص 380-
نوادر ص 14





دلو آب و خرما 

روزى رسول خدا صلى اللَّه علیه
و آله و سلم به منزل فاطمه علیهاالسلام تشریف برد. دید حسن و حسین علیهماالسلام
منزل نیستند. احوالشان را پرسید. فاطمه علیهاالسلام عرض کرد: امروز در خانه‏ى ما
چیزى براى خوردن وجود نداشت. على علیه‏السلام وقتى خواست بیرون برود فرمود: حسن و
حسین علیهم‏السلام را با خودم بیرون مى‏برم مبادا گریه کنند و از تو مطالبه‏ى غذا
نمایند. آنان را برداشت و نزد فلان شخص یهودى رفت. رسول خدا در جستجوى على بیرون
رفت.

او را در نخلستان یهودى یافت
که مشغول آب‏کشى بود. حسن و حسین را مشغول بازى دید و مقدارى خرما نیز در نزدشان
بود. به على علیه‏السلام فرمود: قبل از اینکه هوا گرم شود حسن و حسین را به خانه
برنمى‏گردانى؟ عرض کرد: یا رسول‏الله وقتى از خانه خارج شدم غذایى در خانه
نداشتیم. صبرکنید تا قدرى خرما براى فاطمه تهیه کنم. من با این یهودى قرار
گذاشته‏ام در مقابل هر دلو آب یک دانه خرما بگیرم. وقتى قدرى خرما تهیه شد آنها را
در دامن ریخت و حسن و حسین را برداشت و به منزل بازگشت.







منبع:بانوى نمونه اسلام،
ابراهیم امینى
 

پشم ریسی          

روزی امیرالمؤمنین علیه‏السلام
براى رفع گرسنگى خانواده‏اش، به سراغ خانه‏ى یک مرد یهودى به نام شمعون رفت و مشکل
خود را با او در میان گذاشت و از او مقدارى جو خواست، لذا چنین فرمود: {هل لک ان
تعطینى جزة من الصفوف تغزلها لک ابنة محمد بثلاثة اصوع من شعیر؟ قال: نعم، فاعطاه
فجا بالصفوف والشعیر و اخبر فاطمة (ص) فقبلت و اطاعت ثم عمدت.........}

آیا تو مقدارى از پشم را در
برابر نه کیلو جو در اختیار من قرار مى‏دهى که دختر پیامبر خدا- فاطمه‏ى زهرا- آن
را برایت بریسد؟ شمعون گفت: بلى. آنگاه على علیه‏السلام پشم و جو را گرفت و به
خانه آورد و جریان را به آن بانوى بزرگوار گفت، آن حضرت نیز کار استیجارى را پذیرفت،
و شروع بکار کرد....

قابل توجه است که فاطمه‏ى زهرا
علیهاالسلام با آن همه شأن و جلالش، با چه مشکلاتى دست و پنجه نرم کرده و علاوه بر
کارهاى سخت منزل، براى شخص یهودى نیز کار کرده و هرگز به رخ على علیه‏السلام
نیاورده و آبروى خانواده‏اش را حفظ نموده است.

 




موضوع مطلب :

شنبه 87 خرداد 18 :: 4:41 عصر

 

غرق غم

کجا رفتی که غافل از شب تار
یتیمانی

ایا ای مهربان مادر مگر در خاک
پنهانی

ز هجرانت سراپا جان جانان
سوختی رفتی

به قلب ناتوانم آتشی افروختی
رفتی

تو بودی می‌گرفتی هر زمان گرد
غم از رویم

کنون بردار سر بین طفل خود ای
مام نیکویم

شب بعد تو چون بگذشت بر ما کاش
می‌دیدی

هویدا بود جایت سخت در ما کاش
می دیدی

مصیبت دیده کی غم از مصیبت
دیده بردارد





تسلی در دل غمدیدگانت کی اثر
دارد
 





منبع:کتاب غم و مهر صفحه 20 



مه مدینه 

رفت از کف من مام مهربانی

کشتند او را موسم جوانی

ای خفته در آغوش مهر مادر

حال من افسرده دل ندانی

هرگز نبودم طاقت جدایی

کرده یتیمم قسمت خدایی

شب تا سحرگاه آه و ناله می‌کرد

از درد پهلو مادر فدایی

دیشب ز چشم اشک پاک می کرد

پاک از سر من گرد و خاک می کرد

امشب اگر می‌دید حال زارم

پیراهن از این غصه چاک می‌کرد

مه مدینه میا از افق برون امشب





به خاک تیره مهی گشت سرنگون
امشب
 





منبع:کتاب غم و مهر صفحه22 



حلقه غم 

ای ساکن بیت الحزینه زهرا

تنها و بی کس در مدینه زهرا

گو از چه آهت آتشینه زهرا

کشتند طفل نازنینت زهرا

عجل وفاتی سیدی سریعا

عجل نجاتی سیدی سریعا

چون سایه مهر پدر نداری

جز گریه از دنیا ثمر نداری

آید به سر ایام آه و زاری

کردی دعا بی بی که جان سپاری

عجل وفاتی سیدی سریعا

عجل نجاتی سیدی سریعا

از غم اگر سوزد علی بسازد

لیکن پریشان زینبت چه سازد

در دل ز هجر مادرش گدازد

گاهی حسن گاهی حسین نوازد







منبع:کتاب غم و مهر صفحه 19 





یادگار نبی 

مرغی به شاخ و برگ گلی آشیان
کند

در آشیانه جوجه خود را نهان
کند

چون خواهد آن درخت ببرد ز بن
کسی

بی‌شک ترحمی به جگرگوشگان کند

در خانه‌ای چون منزل و مأوی
کند کسی

دشمن ابا ز ظلم زن و کودکان
کند

چون شد که یادگار نبی در سرای
خود

باید که گریه از ستم ظالمان
کند

در سوختند و بر دل زهرا شرر
زدند

از آه او رواست، سرشک آسمان
کند

گفتا که فضه سقط شد از درد
محسنم

زینب نظر به حالت مام جوان کند

در بر گرفت با تن رنجور کودکان

باید ز ظلم هجرت از این آشیان
کند





منبع:کتاب غم و مهر صفحه 23 

نوید وصل  

نوید وصل و من بی‌تاب و شب
تاریک می‌بینم

دگر پایان پذیرد رنج و محنت
نیک می‌بینم

کنون از دامنم منقار بردارید
ای مرغان

ره عشق است راه من، خطر نزدیک
می‌بینم

پریشان حال می‌بینی مرا حق است
ای کلثوم

لقاء رب اعلا نکته‌ای باریک می‌بینم

گریبان مرا گر حلقه این باب می‌گیرد

چه حاصل در کمین قتال دل تاریک
می‌بینم

آیا ای شاهدان آسمانی اختران
شب

شما را نزد خلاقم گواهی نیک می‌بینم

علی آیا شبی خوابید از یاد خدا
غافل

کنون خواب ابد را در لحد نزدیک
می‌بینم







منبع:کتاب غم و مهر صفحه 24 



نیمه شب 

شبی تاریک و نعش فاطمه اندر
میان و گرد شمع او

علی غسال و گاهی تکیه بر دیوار
می‌گرید

نهاده سر به دیوار و حزین و
زار و بی‌تاب است

ز غمهای دلش نبود عجب دیوار می‌گرید

ملائک در ملال و آسمان آشفته و
جبرییل

به بیت الحزن می‌آید بر این غم
زار می‌گرید

وفاداری زهرا بین که سوز دل
نهان می‌کرد

علی را نیمه شب گشته عیان
ناچار می‌گرید

ندا آمد که بر گیرید از جسمش
یتیمانش

وگرنه عرش حق چون ابر بر گلزار
می‌گرید

علی در پیش و در کف مشعلش از
چوب خرمایی

سریر ماتمی بر دوش و در پی
زینب غمخوار می‌گرید

که ای مادر مرا دیدار در کرب و
بلا باشد

در آن ساعت که فرزندت حسین بی‌یار
می‌گرید





منبع:کتاب غم و مهر صفحه 14

 

 




موضوع مطلب :

شنبه 87 خرداد 18 :: 12:2 عصر

اندر شب تار

دلم از رفتنت بگرفته مادر
بمیرم خسته بوده خفته مادر
چه سازم فاطمه اندر شب تار
رومن من سوی خانه با دل زار
یتیمانت نگر با حال مضطر
که دارند آرزوی روی مادر
تو رفتی فاطمه زین دار فانی
دگر بر من حرام این زندگانی





منبع:کتاب غم و مهر صفحه 25  



غریب مدینه 

ای غبارآلودگان این مدفن
زهراستی

ناله های شیعیان از غربتش
برپاستی

بوی جنت بر مشام زائرینش می‌رسد

مادر عطشان دشت کربلا اینجاستی

بی‌بی پهلو شکسته شافع روز جزا

این همه محنت به جان بهر شفاعت
خواستی

از جنین بانگ اناالعطشان مادرا





بار دیگر این ندا از قتلگه
برخاستی
 



منبع:کتاب غم و مهر صفحه 16 



ناله مادر 

دلم از رفتنت بگرفته مادر

بمیرم خسته بوده خفته مادر

مگر آسوده‌ای از درد پهلو

که از من ناله‌ات بنهفته مادر

خدا ویرانه سازد آشیانش

که بنمودم چنین آشفته مادر

چراغ خانه خاموش و من امشب

ز چشمم خواب شیرین رفته مادر

غبار غم گرفته جسم و جان را





گمانم از کف من رفته مادر 



منبع:کتاب غم و مهر صفحه 16 



در سوگ مادر 

گرفتار غم و سرگشته زینب

ز دفن مام خود برگشته زینب

اگر گرید بگریند این یتیمان

نگرید سوزد او را ریشه جان

بخوابد، مادرش در خواب بیند

نخوابد غرق غم کنجی نشیند

حسین در خواب و اشک از دیدگانش

همی ریزد کنار گیسوانش

گهی نالد که مادر جان کجایی





کجا خفتی که از طفلان جدایی 

منبع:کتاب غم و مهر 

رخ در حجاب 

برخیز مادرا که حسینت ز ره
رسید

مادر چه شد که آه مدامت دگر
برید

اشکت به چشم خشک و صدایت به
سینه حبس

رخ در حجاب از من و خاموش
آرمید

هر روز مادرم ز وفا کودکان خود

با شوق بی‌حساب به آغوش می‌کشید

اشکم به مهر پاک کن از دیده
مادرا

روحم ز غصه از قفس تنگ جان
پرید

آخر چگونه ماتم بی‌مادری کشم





داند کسی که پرورش مادرانه دید 





منبع:کتاب غم و مهر صفحه 17 



یتیمی 

خدایا کجا می‌رود مادر من

چه آمد در این نیمه شب بر سر
من

جوان بود با ظلم کشتند او را

در این خاک پنهان شده اختر من

چه شب‌ها که آهسته با ناله می‌گفت

رسان مرگم ای مهربان داور من

برآر از کفن دست و گیرم در
آغوش

که می‌ریزد از دیدگان گوهر من

یتیمی که مادر ندارد چه سازد

پریشان و ژولیده مادر سر من

بگریم پس از این چو ابر بهاری







صدای مرا نشنود مادر من
منبع:کتاب غم و مهر صفحه 17




موضوع مطلب :

شنبه 87 خرداد 18 :: 11:41 صبح

ماموریتی به گروه ما واگذار
شده بود. قرار بود یک منطقه را توی خاک دشمن بررسی کنیم تا اگر پیکر شهیدی از
دوران جنگ باقی مانده ، از خاک دشمن بیرون بیاوریم .

رفتیم منطقه، مشغول کنکاش و
جستجو و تفحص شدیم. همه تلاشمان را می کردیم.

افسوس که هر چه بیشتر می گشتیم
، کمتر به نتیجه می رسیدیم. کم کم آثار خستگی و یاس در چهره بچه ها پیدا می شد.

آن روز، روز ولادت امام زمان
بود. با اینکه تقریبا نا امید شده بودیم، اما به امام زمان متوسل شدیم. از آقا کمک
خواستیم و به ایشان متوسل شدیم.

نزدیک ظهر بود. در قسمتی از آن
بیابان خشک و برهوت، شقایقی نظرم را جلب کرد. برایم جالب بود. رفتم که شقایق را از
ریشه در بیاورم. متوجه چیزی در زیر خاک شدم. خاک ها را کنار زدم. دیدم ریشه شقایق
از جمجمه یک شهید روییده.

خوشحال شدم. آن عیدی ای بود که
روز تولد آقا از خودشان گرفته بودیم.

پیدا شدن جنازه این شهید روز
ولادت آقا باعث شد که آن منطقه مورد توجه بیشتری قرار بگیرد. و جنازه های مطهر
دیگری از آن منطقه پیدا شد.

جالب اینجا بود که بعد از
تحقیقات برای شناسایی شهدا، معلوم شد که نام شهیدی که شقایق در جمجمه اش روییده
بود، شهید مهدی منتظر القائم بود.




موضوع مطلب :

شنبه 87 خرداد 18 :: 11:34 صبح

من به مدرسه رفتم   *  تو به جبهه رفتی  *  او هم به جبهه آمد

من نظاره میکردم   *  تو با او جنگیدی    * او با من و تو جنگید

من داخل خانه بودم  * تو خارج خانه رفتی  * او هم داخل خانه بود و هم خارج
خانه

من آرام آرام رشد کردم * تو مثل رهبرت جام زهر نوشیدی * او شکست
خورد

من حیران بودم * تو حسرت جنگ را خوردی * او بفکر آینده من بود

من دوست داشتم بشناسمت*تو
نخواستی 
*  اونگذاشت

من پرسیدم *  تو مرا راندی* اوپاسخ داد

من شک کردم* تو کافرم خواندی * او کافرم کرد

من انتقاد کردم * تو ضد انقلابم نامیدی* او ضد انقلابم کرد

من میخواستم تو بامن دوست باشی*  تو اعتنا نکردی  * او با من دوستی کرد

من نیاز به محبت داشتم * تو روی خشم بمن نشان دادی * او بمن
لبخند زد

من پرسیدم مومن کیست * تو ریش و انگشترعقیق و بسیج و یقه بسته نشانم دادی *  او هم تایید کرد

من دوست داشتم حسین را بشناسم *تو مرا بمجلسش راه ندادی *او مرا به
مجلس دیگران برد

من دوست داشتم پای مکتب خمینی
زانو بزنم
* تو آن را در انحصار خود درآوردی* او مرا به زانو زدن در مکتب دیگران وادار کرد

من دوست داشتم عاشق ولایت باشم* تو بنام ولایت کتکم زدی * او
دشمنی با ولایت را بمن آموخت

من گفتم میخواهم خوشبخت باشم * تو فقط از آخرت دم زدی *  او دنیا را بمن داد

من گفتم میخواهم زندگی کنم * تو گفتی باید محروم شوی * او گفت
آزاد باش

من گفتم جوانم *  تو گفتی جوانی نکن  * او گفت جوان بمان

من نیاز به راهنما داشتم *تو ایامت را باشهیدان پرمیکردی * او تمام وقتش را بمن اختصاص داد

من مورد هجوم بودم * تو تهاجم را در مود و لباس دیدی * اوتهاجم
را توهم خواند

من بخواب رفتم *تو بیدارم کردی * اوبرایم
لالایی خواند

واین قصه سر دراز دارد  *  .........

آری اینچنین است برادر

 = از سایترویای یک فرانسوی




موضوع مطلب :

شنبه 87 خرداد 18 :: 11:33 صبح

آمارگیر حرفه ای وبلاگ و سایت