سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خا نه دوست
گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده

تو را غایب نامیده اند، چون «ظاهر» نیستی، نه اینکه «حاضر» نباشی.
«غیبت» به معنای «حاضرنبودن»، تهمت ناروائی است که به تو زده اند و آنان که بر این پندارند، فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمی دانند، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را می خوانند، ظهورت را از خدا می طلبند نه حضورت را. وقتی ظاهر می شوی، همه انگشت حیرت به دندان می گزند با تعجب می گویند که تو را پیش از این هم دیده اند. و راست می گویند، چرا که تو در میان مائی، زیرا امام مائی. جمعه که از راه می رسد، صاحبدلان «دل» از دست می دهند و قرار از کف می نهند و قافله دل های بی قرار روی به قبله می کنند و آمدنت را به انتظار می نشینند...
و اینک ای قبله هر قافله و ای «شبروان را مشعله»، در آستانه آدینه ای دیگر با دلدادگان دیگری از خیل منتظرانت سرود انتظار را زمزمه می کنیم.
رقص کهکشان
اگر این لحظه های گس، زشورت انگبین می شد
تمام چارفصل، ایامی از خلد برین می شد
به پایان می رسید اندوه این گل های پژمرده
بهاری دست می افشاند، زادالعارفین می شد
پر از عطر عسل می شد سبوی تشنه مادر
پدر لبخند می زد، مملو از نور یقین می شد
در اوج آسمان ها کهکشان از رقص می افتاد
شبی در سایه ات خورشید، خاکسترنشین می شد
فقط با شوق تو حلاج سوی آسمان می رفت
فقط با عشق تو گیسوی من حبل المتین می شد
اگر چه سیب عشقت در دلم باریده است، ای کاش
شبی با نور سبزت چشم های من عجین می شد
صالح محمدی امین- قم

قنوت سبز
خدا کند که دل من در انتظار تو باشد
درون کلبه قلبم همیشه جای تو باشد
مرا نسیم نگاهت به باغ آینه ها برد
خوشا کبوتر عشقی که در هوای تو باشد
قنوت سبز نمازم به التماس درآمد
چه می شود که مرا سهمی از دعای تو باشد
به گور می برد ابلیس آرزوی دلش را
اگر که تکیه دستم به شانه های تو باشد
دراین دیار حریمی برای حرمت دل نیست
بیا حریم دلم باش تا سرای تو باشد
خدا کند که دلم را به هیچکس نفروشم
خدا کند که دل من فقط برای تو باشد

طنین ندای او
دری آخر به روی چشمهامان باز خواهد شد
دوباره روزهای سبزمان آغاز خواهد شد
کسی می آید و هنگامه خون می کند برپا
در آن هنگام، مرد از دیگران ممتاز خواهد شد
کسی می آید و شمشیر مولا در نیام اوست
و برق ذوالفقارش مایه اعجاز خواهد شد
کسی که عشق با او، شوق با او، زندگی با اوست
کسی که با نگاهش محرم هر راز خواهد شد
مزار مادر دلخسته اش را می کند پیدا
غم دیرینه اجدادی اش ابراز خواهد شد
تو ای آمیزه عشق و شرف، اشراق و سرمستی
صدایت در همه عالم طنین انداز خواهد شد
به پایان می رسد این روزهای بی سرانجامی
دوباره روزهای سبزمان آغاز خواهد شد
مجتبی جوادی نیا  ((کیهان-20-4-87))




موضوع مطلب :

جمعه 87 تیر 21 :: 3:36 عصر

آمارگیر حرفه ای وبلاگ و سایت