مصاحبه روحانی به جای اینکه گزارش صدروزه باشد گزارش کارهای دولت قبل بود. البته من هم اگر رئیس جمهور بودم اولین کاری که میکردم میراث تحویل گرفته را خیلی کامل و دقیق تشریح میکردم، اما نه به اسم گزارش صدروزه. وعده تحول کوتاه مدت اقتصادی از ابتدا منطقی نبود و در حالت خوش بینانه حکایت از بیاطلاعی از اوضاع کشور داشت که خود روحانی هم تلویحا به آن اشارههایی کرد.
اینکه گزارش روحانی خوب بود یا نه به همه مردم مربوط است اما تناقض این روش با ادعای اخلاق و آرامش طلبی واضح است. وقتی کسی بخش اعظم حرفهایش را در رد و انکار رئیس جمهور قبلی قرار میدهد، خودش را همچنان در رقابت انتخاباتی میبیند، و حتی از خیر تکرار کنایه سرهنگ و دکتر هم نمیگذرد دیگر نمیتواند ژست اخلاق و آرامش بگیرد و از کنار گذاشتن کینهها حرف بزند.
روحانی دیشب با اعتماد به نفس میگفت: «ما به دنبال احیای اخلاق هستیم، الحمدالله این احیای اخلاق را شاهدیم و میبینیم این اخلاق احیا میشود». و با این ادعا که «دولت به دنبال آشتی است» تأکید میکرد: «هدف باید این باشد که دلها از کینهها شسته شود، این کینهها چیزی را حل نمیکند اما کینهها باید حل شود». ای کاش روحانی اول از همه این حرفها را به خودش یادآوری میکرد و دستکم به رقبایش گوشه و کنایه نمیزد.
در مصاحبهای که حتی یک سوال چالشی هم از روحانی پرسیده نشد حرفهای جالبی زده شد که بوی «پوپولیسم» میداد. مجریها که شیفتگی حتی در حرکات و حالات صورتشان هم آشکار بود (به خصوص شهیدی فر) بیشتر سعی کردند متبرک شدن فضای کشور را به صرف حضور جناب روحانی دُرشت نمایی کنند. خود روحانی هم اصرار عجیبی بر آرامش فضای کشور به صرف حضورش در قدرت داشت.
روحانی در تعریف از خودش میگفت: «از نکات مثبتی که از آغاز این دولت تاکنون حس میکنم به وجود آمدن یک آرامش است نه فقط در سکه، دلار و مسکن، بلکه در جامعه، دانشگاه، بازار و مدارس و ورزش، همه احساس آرامش میکنند.» اما علت اصلی این آرامش پایان گرفتن جنگ تمام عیار با دولت است، و اینکه پروژه ساقط کردن دولت موضوعیتش را از دست داده و طرف مقابل هم موقعیتی برای پاتک ندارد.
پوپولیسم و تناقض به ارتباط پیروزیهای ورزشی به آمدن روحانی و خوشحالی طرفدارانش هم رسید. شاید روحانی آنقدر ورزشی نیست که بداند مهمترین نتیجه ورزشی بعد از انقلاب (المپیک لندن) در اوج جنگ سیاسی و اقتصادی علیه دولت به دست آمده و اصولا پیروزیهای ورزشی ربطی به آمدن ایشان یا طنزهایی که در فضای مجازی ساخته میشود ندارد. پیروزیهای اخیر هم طبیعتا در کارنامه دولت قبل محاسبه خواهد شد.
غیر از تکرار واژه مردم و مسئله تشکر مداوم، یک ادعای جالب انتشار احساس آزادی بود، و اینکه حتی «مذاهب، ادیان و اقوام مختلف احساس آزادی بیشتری میکنند». این نتیجه به نظرم کاملا احساسی و شخصی آمد چون در دستکم فضای مجازی چنین چیزی دیده نمیشود. برای آنها که مستقل هستند، منتقدین آقای مشهور به استوانه، یا آقایان برادران، و آنهایی که تمایلی به دولت قبل داشتهاند، هنوز ترس و احتیاط بر فضا حاکم است.
بنده که شخصا احساس امنیت ندارم و ترجیح میدهم وارد موضوعات حساس نشوم و انتقادی نکنم. مثلا وقتی جناب روحانی از عزاداری مردم در محرم تشکر(!) کرد چندبار با خودم کلنجار رفتم که آیا نقدی بنویسم که حق مطلب را ادا کند یا نه؟ اما در اثنایش یاد زندان و سختیهایش افتادم و تنهایای که حتی دوستان هم به تندروی متهمام میکردند، پس به خودم قبولاندم که اگر احساس آزادی نکنم و آزاد بمانم بهتر است تا در زندان باشم.
نقطه قوت مصاحبه روحانی دکور و چیدمانش بود که حتی برای نحوه قرار گرفتن کتاب «دا» و صنایع دستی پشت سر روحانی هم فکر شده بود. همه چیز خیلی شیک و حساب شده بود اما محتوا اصلا آنچه ادعا میشد نبود. بخش مهم مصاحبه ارائه آمارهایی از وضعیت وحشتناک اقتصادی بود (که البته سالهای برای جبرانش وقت لازم است) اما با همه اسف بار بودنش شکر خدا تنها با حضور آقای روحانی رو به بهبود رفته است.
(از وبلاک دانشطلب)