خا نه دوست آخرین مطالب
اي شروع شعر من در نام تو لحظه ي پرواز من از بام تو در حضورت عشق پيدا مي شود سنگ قلبم با تو صيدا مي شود ساقي ميخانه ي عباد مست رحم بنما و بگير از من تو دست اين پريشي عاقبت شد سهم ما كاش آيد عشق تو در فهم ما بارالها! اين گناه از ما مگير دل و ديده هر دو در بندش اسير اين خطا از جانب ما هم نبود چشم زيبابين تو عقلم ربود تا كه روي مه رخ زيبا بديد جامه خود را به دست خود دريد حال ديگر اختيارش پر كشيد از همان روزي كه جامش سر كشيد اهل عالم گر كه رسوايي بد است وين تباهي در نظرها هم رد است چاره اي ديگر براي ما نماند عشق ما را تا جنون هر دم كشاند موضوع مطلب : پیوندها لوگو لینک های مفید آمار وبلاگ
امکانات جانبی |