سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خا نه دوست
گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده

اگر احمدی نژاد نبود{2}

 در واقع باید میان انتخابات روز 2 خرداد 76 و تحولات سیاسی پس از آن تفاوت نهاد. خود انتخابات که محصول تحرک لایه های عظیم اجتماعی و جنبش ضد اشرافیگری بود ، حاوی انتخاباتی با شکوه ، حداکثری و با حضور جمعیتی 30 میلیونی بود که در میان گزینه های انتخاباتی ، شخصی برگزیده شد که بیش از دیگران ، داعیه دار تغییر و تحول بود.با گذر زمان و دور شدن از خرداد 76 به تدریج شعارهایی نظیر «جامعه مدنی»، «توسعه سیاسی» و «اصلاح طلبی» تحت اداره نظریه پردازان «فتح سنگر به سنگر» و ... تبدیل به سلاحی سیاسی شد و در جهت روش های افراطی قدرت طلبی به کار رفت. در این میان نخستین ضربه را همان آرمان ها مشاهده کردند و قربانی بازی های سیاسی شدند. پی گیری آن سیاست ها از طرفی فضای عمومی را سیاسیت زده کرد و ضمن بستن فضای تفاهم و گفتگو میان نیروهای سیاسی به تغافل از مشکلات اساسی کشور نظیر بی کاری، بی عدالتی، مفاسد اجتماعی / اقتصادی و بیماری نظام اقتصادی انجامید، و از سوی دیگر موجب نارضایتی طیف های دیگر جبهه دوم خرداد شد که به «انحصار طلبی» این جریان و مصادره کردن دوم خرداد به سوی خود انتقاد داشتند.در دوران دوم خرداد دولت مردان از وظایف اصلی خود به سوی وظایف روشنفکری، با گفتمانی غیربومی و شبه غربی که با گفتمان اصیل انقلاب فاصله داشت، میل کردند؛ که در نتیجه آن بسیاری از فراز و فرودهای این دوران که مهمترین ویژگی آن سیاست زدگی بود رخ داد. تقی رحمانی از نویسندگان این جبهه با نقد محمد خاتمی به عنوان نماد حاکمیت این دوران ، آن را چنین تصویر می کند:"خاتمی در هشت سال ریاست جمهوری در سخنرانی های گوناگون در کلیات تاخت، اتمسرسازی فرهنگی کرد، کلی گویی کرد، اما کلی نگری نداشت. انگار مقام ریاست جمهوری به وی این امکان را داده بود که دیدگاه های نظری خود را درباره اسلام، دمکراسی، لیبرالیسم و سکولاریسم به نمایش بگذارد. در مقام مدیر اجرایی ریاست جمهوری، مانیفست اسلام، آزادی منتشر کرد و با نسل های آینده سخن گفت . خاتمی می خواست در مقام یک مدیر اجرایی، نقش یک روشنفکر و مصلح اجتماعی آگاهی بخش را اجرا کند، از همین روی در کلی گویی و نظر عام تئوریک به شدت می تاخت و به جلو می رفت. خاتمی توجه نداشت که اهمیت وضعیت معیشت مردم به اندازه آزادی بیان و عقیده مهم است. وی به سیاست های دوران قبل نقد زد اما همان سیاست ها را به شکل دیگری ادامه داد، تیم اقتصادی خاتمی کارگزارانی، تیم مطبوعاتی وی مشارکتی و تیم مدیریتی وی از گرایش چپ سنتی بود. چنین معجونی بدون راهبرد، یکدیگر را خنثی می کردند. به عبارتی خاتمی در عرصه مطبوعاتی تا عرش روشنفکری می تاخت، منتها با طرح بحث های انتزاعی در دوره مطبوعاتی خاتمی اصلاح طلبان داخل حاکمیت در عرصه ذهن، کربلا را نتیجه کشتار جنگ بدر دانستند. علیه خدا تظاهرات را آزاد کردند. جالب این بود که خاتمی با نقد سیاست تعدیل اقتصادی رای جمع آوری کرده بود، اما همان مدیران اقتصادی را حفظ کرد. مهم تر این که مدیران اجرایی خاتمی با دیدگاه سنتی، در عمل اجازه رشد جامعه مدنی را ندادند. به عبارتی خاتمی در عرصه مطبوعاتی تا عرش آزادی می رفت، اما در عرصه اقتصادی در انحصار در جا می زد."

3- احمدی نژاد ؛ نمادی راستین برای پاسخ به تمنای تغییر

دیدیم که با ظهور پدیده تمنای تغییر در سالهای ابتدایی دهه 70 ، تیم حاکم بر دولتهای پنجم و ششم برای آنکه همچنان بتوانند سررشته کارها را در اختیار خود نگه دارند ، با مشاطه گری شعبده گونه خود توانستند "محمد خاتمی" را به عرصه آورده و با ارائه کالای بدلی به ملت ایران بر موج "تحول خواهی ملی " سوار شده و 8 سال دیگر بر صندلی دولت تکیه زنند. ظهور "محمود احمدی نژاد" اما معادلات حاکم بر جامعه سیاسی ایران را بر هم زد. هرچند بسیاری از فیلسوفان تاریخ معتقدند که سیر تاریخ بشری و حوادث درونی آن ، در جهت یا جهات معینی حرکت می کنند ، اما ظهور خاتمی در سال 76 و سوار شدن وی بر پدیده "تمنای تغییر" نشان داد که فرضیه انگلس ، پلخانف و سایر مارکسیستهای ارتدوکس که معتقدند "وقتی یک ضرورت اجتماعی وجود دارد ، همواره شخصیتی متناسب برای پاسخگویی به آن ضرورت پیدا می شود" ، در ایران با پاسخی نادرست مواجه شده و این فرضیه تا زمان ظهور احمدی نژاد با بن بست مواجه بود. در واقع برخلاف اندیشه مارکسیستی که برای شخصیتها در مسیر تاریخ جایگاهی قائل نیستند ، ظهور احمدی نژاد در عرصه معادلات سیاسی ایران نشان داد که خصوصیات فردی شخصیتهایی نظیر احمدی نژاد برای تسریع در روند پدیده های تاریخ ساز بسیار موثر است.اهمیت شخصیتی مانند احمدی نژاد در این است که او ضرورت موجود در جامعه را درک کرده و عامل از قوه به فعل درآوردن آن ضرورت شده است.احمدی نژاد در 5 سال اخیر نشان داده است که به خوبی این موضوع را ادراک نموده که مادامی که رهبران یک نهضت اجتماعی رابطه خود را با ضرورتهای موجود در جامعه و با نیروی محرک این ضرورتها یعنی "افکارعمومی" قطع نکرده است ، به عنوان تجسم زنده این نهضت یا ضرورت تلقی خواهد شد. همان نکته ای که غفلت از آن محمد خاتمی را در باتلاقی از اشتباهات فرو برد و به دلیل این غفلت، خود و یارانش را دچار نزدیک بینی سیاسی کرد تا با این اشتباه بصری ، اقبال عمومی به خود را از ویژگیهای فکری و ظاهری خود تلقی کنند و تصور کنند که جریان اجتماعی برآمده در خرداد 76 ، چک سفیدی را در اختیار آنان نهاده تا سرمایه اجتماعی را در هر مسیری که مایل باشند ، هزینه نمایند . این رویکرد باعث شد تا رابطه خاتمی و یارانش با توده مردم به عنوان محرک اصلی ضرورتهای اجتماعی قطع شده و از مسیر حرکت مردم به کناری نهاده شوند. ارزش احمدی نژاد در آن است که برخلاف خاتمی دچار تصورات ذهنی نشده و ضرورتها و مقتضیات عینی و واقعی را از نظر دور نمی دارد. برهمین مبناست که احمدی نژاد از طریق سازوکار سفرهای استانی همواره رابطه خود را با نیروی زنده اجتماع حفظ کرده و سعی و کوشش بی مانند و بی ثمر مخالفین دولت برای انکار موفقیت های درخشان و تاریخی احمدی نژاد هم از همین نقطه سرچشمه می گیرد. پیشینه کاری و تحصیلی احمدی نژاد اجازه می دهد که این شخصیت ملی و بین المللی ، پاسخگویی به پدیده تمنای تغییر - که جریانهای غیرخودی انحصارا مدعی اش بودند- را با قدرتی منحصر به فرد به پیش ببرد. باید اعتراف کرد که موقعیت ملی و بین المللی احمدی نژاد یک موهبت بزرگ تاریخی است که می تواند منشاء توفیقات بزرگ برای تحول خواهی ملت ایران باشد و در شرایط حاضر هیچ یک از بازیگران عرصه سیاست نمی توانند بار این رسالت را به دوش کشند.     




موضوع مطلب :

دوشنبه 89 آبان 17 :: 8:6 عصر

آمارگیر حرفه ای وبلاگ و سایت