خا نه دوست ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آخرین مطالب
اگر احمدی نژاد نبود{1} عبدالرضا داوری سوال محوری این یادداشت آن است که "آیا اگر دکتر احمدی نژاد نبود و یا با اقبال ملی در راس جنبش ضداشرافیگری قرار نمی گرفت، وقایع تاریخ معاصر ایران در همین مسیر طی شده پیش می رفت و یا حوادث، مجرای تاریخی دیگری را پیدا می کرد؟ آیا واقعا ممکن بود که تحولات سیاسی ایران در جهت معکوس جریان حاضر سیر کند؟ آیا حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده آشکار و پنهان دولتهای پنجم تا هشتم ، می توانست شرایط پیش از سال 84 را لااقل برای مدت درازی تثبیت کند؟" برای ارائه پاسخی دقیق و علمی به این پرسشها ابتدا به ظهور پدیده ای به نام "تمنای تغییر" در جامعه ایران ، از ابتدای دهه 70 پرداخته و در ادامه به ظهور "خاتمی" و "احمدی نژاد" به عنوان دو چهره ای که از درون پدیده "تمنای تغییر" برآمدند تا به این نیاز عمومی پاسخ دهند می پردازیم. 1- ظهور پدیده "تمنای تغییر" در دهه 70 با آغاز دهه 70 شمسی و روشن شدن ماهیت و جهت گیری سیاسی و اقتصادی دولت پنجم ، به تدریج اعترضات اجتماعی در لایه های درونی جامعه شکل گرفت. در آن دوره دولت هاشمی رفسنجانی با محوریت اشرافیت بروکراتیک ، نسخه تعدیل اقتصادی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را در حوزه اقتصاد حاکم کرد و در حوزه سیاست هم با انقباض فضای نقد ، هر نوع انتقاد از برنامه های دولت را تا حد "دشمنی با پیامبر اسلام(ص)" امتداد می داد. اولین جرقه اعتراض عمومی به سیاستهای دولت هاشمی رفسنجانی به عنوان نخستین نشانه ظهور پدیده "تمنای تغییر" ، در انتخابات ریاست جمهوری بهار 72 جلوه گر شد. علیرغم آنکه در این انتخابات رقبای شناخته شده ای مقابل هاشمی رفسنجانی صف آرایی نکردند ، رییس دولت پنجم حدود 40 درصد از آراء خود را نسبت به انتخابات قبلی از دست داد و حتی در برخی از مناطق محروم کشور نیز نتوانست حائز اکثریت آراء شود.این انتخابات نشان داد که مردم و به ویژه اقشار محروم جامعه با بینشها و نگرشهای متفاوت و گوناگون ،تداوم شیوه مدیریتی "دولت کارگزاران" را نمی پسندند. پنج محور "دوری از شعارهای انقلاب و امام" ، "افزایش فاصله طبقاتی و فشار تورم" ، "گسترش تجمل گرایی و اشرافی گری" ، "فضای بسته سیاسی و فرهنگی" و "گسترش فساد اداری و اقتصادی" مرکز ثقل تمام انتقادهایی بود که به شیوه مدیریتی این دوره وارد می شد و چارچوب گفتمان "تمنای تغییر" را شکل می داد. "نماد" گسترش پدیده"تمنای تغییر" را می توان در چند سخنرانی آخر مرحوم حجت الاسلام سید احمد خمینی که در روزهای پایانی حیاتشان ایراد شد رهگیری کرد که در آن روزها با استقبال گسترده مردم نیز مواجه شد.مرحوم حاج سید احمد خمینی –رحمة الله علیه- ، 153 روز پیش از رحلت خود ،در سخنرانی 18 مهر 73 ، انتقادات صریحی را متوجه دولت هاشمی رفسنجانی نمود. مرور برخی از جملات مرحوم احمد خمینی در آن سخنرانی نشان می دهد که انتقادات مردم از دولت سازندگی نیز در مواضع آن مرحوم متجلی گردیده است.مرحوم سید احمد خمینی در آن سخنرانی گفته بود: "الف- مذاکره با سرمایه داران بزرگ برای گردش درآوردن چرخ اقتصاد کشور ، خطر بزرگی برای انقلاب است.امروز هم سرمنشاء گرانی و اخلال در امور را نفوذ سرمایه داران بزرگ در پیکره اقتصاد کشور می دانم. ب- تروریست های اقتصادی و سرمایه داران بزرگ که سرفصل سرمایه داران وابسته به خارج هستند ، در ارگان های اقتصادی ، فرهنگی و دانشگاهی نفوذ کرده اند و در مواردی با نفوذ در دستگاههای دولتی ، عملکرد انقلابی نظام و فرزندان آن را زیر سوال می برند. ج- اینکه در ادارات فساد و رشوه خواری است ، به این علت است که ما از اول برخورد قاطعی با اینگونه افراد نداشتیم . د- بسیاری از شرکتهای دولتی برای افزایش درآمدهای کاذب خود ، قیمتهای واقعی و سود عادلانه را رعایت نمی کنند.تحت عناوین ملی و دولتی مایحتاج مردم را با قیمت و سود عادلانه عرضه نمی کنند . دولت و مسئولان مبارزه با گرانفروشی ، اول باید به وضع شرکتها و نهادهای دولتی رسیدگی کنند. کسی با کارهای زیر بنایی و بازسازی زیرساختهای اقتصادی مخالف نیست .ما می گفتیم اجازه ندهید به این بهانه لجام گسیختگی اقتصادی حاکم شود. ه- مردم ما ، انقلاب ، نظام ، امام ، رهبر و کشورشان را دوست دارند ، بنابراین لازم است که در کمال آزادی حرفشان رابزنند . این جوی که درست کرده اند به مصلحت انقلاب و نظام نیست.نباید این جو باشد." 2- خاتمی ؛ نمادی بدلی برای پاسخ به تمنای تغییر در روزهای پایانی دولت هاشمی رفسنجانی ، "تمنای تغییر" در میان مردم فراگیر شده بود و نیاز به تغییر و تحول در جامعه ایرانی موج می زد.فضای عمومی جامعه در میانه دهه 70 و برای جانشینی هاشمی رفسنجانی ، به دنبال مردی می گشت که به آرمانهای صدر انقلاب بازگردد و اشرافیت حاکم بر دولت را به زیر کشد . در ابتدای سال 1376 ، محمد خاتمی توانست تا تصویری تحول خواه را از خود در اذهان جامعه به تصویر کشد. محمد خاتمی و تیم همراهش توانستند با این تصویرسازی شعبده گونه ، اکثریت جامعه را قانع نمایند که او نماد "تغییرات" و بازگشت به مطالبات اصیل انقلاب است. خاتمی با ادبیاتی تحول خواهانه و متفاوت از کاندیداهای دیگر انتخابات ریاست جمهوری هفتم ، و نیز با بکارگیری شعارها و عکس های تبلیغاتی شاعرانه در کنار تکرار شعارهای جوانان، زنان ، معلمان و کارگران که بر جذابیت ادبیات او می افزود ، به نوعی مطالبات پنج گانه حاج سید احمد خمینی را بازگو می کرد.محمد خاتمی در روزهای منتهی به انتخابات دوم خرداد 76 ، برنامه های سیاسی و اقتصادی خود را اینگونه معرفی می کرد: باید روح عدالت علوی بر تمام سیاست گذاری ها و برنامه ریزیهای نظام اسلامی حاکم باشد؛ از وظایف قطعی جمهوری اسلامی زدودن فقر و تامین زندگی شرافتمندانه برای همه افراد است؛ دولت اسلامی خدمت گزار مردم است نه ارباب آنان؛ استقرار امنیت مستلزم مبارزه با قانون شکنی است؛ تلاش برای زدودن رذیلت های اخلاقی از جمله ریا، تملق، نفاق، فساد و بی بندوباری از وظایف دولت به شمار می رود؛ و پرهیز از خودکامگی و ممانعت از شکستن حرمت ها و تجاوز به حقوق و آزادی های قانونی رسالت دولت است. خاتمی همچنین در سخنرانی های خود تاکید کرد که «مظهر حکومت اسلامی عدالت است و برای رسیدن به یک جامعه ایده آل باید عدل را برپا کرد.» او جامعه مطلوب را جامعه ای معرفی کرد که به بیگانگان وابسته نباشد و کار مهم دولت در کنار توسعه را از بین بردن فقر اعلام کرد. خاتمی با این رویکرد که مردم از حرف زدن و عمل نکردن دل زده شده اند و باید برنامه ها و حرف ها ناظر به عمل باشد خود را این گونه معرفی کرد که: گرایش و علاقه من تقویت اندیشه ها و معارف اسلامی و عزت اسلام و استحکام پایه های جامعه مدنی است که در آن خردمندی، آزادی، عدالت اجتماعی و اخلاق امکان پذیر باشد. توسعه اقتصادی مستلزم جدی گرفتن مشارکت است و مشارکت اگر در جامعه نهادینه شود و مردم صاحب حق و اعتبار شوند، خود به خود گونه ای از دمکراسی نیز برقرار می گردد.با این حال جهت گیری همیشگی ما باید به سوی عدالت اجتماعی باشد. خاتمی همچنین ولایت فقیه را محور نظام جمهوری اسلامی معرفی کرد و با رد گرایش به لیبرالیسم افزود که رییس جمهور آینده با توجه به شرایط و اوضاع و احوال باید برنامه هایی داشته باشد که مورد قبول مردم و رهبر معظم انقلاب باشد. شاه بیت شعارهای انتخاباتی او که تا سال ها بعد هنوز بر در و دیوار شهر باقی مانده بود شعار "درود بر سه سیدفاطمی؛ خمینی، خامنه ای، خاتمی" بود.با تکیه بر مواضعی از این دست ، محمد خاتمی توانست خود را به عنوان نماد تغییر و تحول معرفی نموده و به جامعه القاء نماید که او مسیر دولت هاشمی رفسنجانی را نخواهد پیمود و طرحی نو در دولتداری در خواهد انداخت. اینگونه بود که خاتمی در دوم خرداد 76 اقبال عمومی را جلب نمود و بیست میلیون ایرانی به وعده های او دل خوش نمودند. اما دوم خرداد آن چنان که رخ د اد ، پیش نرفت. موضوع مطلب : پیوندها لوگو لینک های مفید آمار وبلاگ
امکانات جانبی |