خا نه دوست آخرین مطالب
چرا سانسور می کنند؟! پژمان کریمی یکی از اتهام های بزرگ علیه دستگاه فرهنگی نظام جمهوری اسلامی، اعمال «سانسور» نسبت به آثار فرهنگی است. این «اتهام»، 30 سال است که از زبان عناصر و رسانه های ضدانقلاب تکرار می شود تا بلکه، ضمن تخریب وجهه فرهنگ مدارانه نظام، فضای موجود در کشور، خفقان زده نمایانده شود و زمینه بدگمانی و خیز علیه انقلاب و جمهوری اسلامی فراهم آید. به شکل بسیار ساده و فشرده «سانسور»، صرفا حذف تمام و بخشی از «اندیشه» است. در کنار سانسور، واژه «ممیزی» قرار دارد که تشخیص سره از ناسره معنی می دهد. سانسور، ناظر بر سلیقه است و ممیزی برآمده ای از موازین کارشناسی و «قانون»! اگرچه سانسور فی حد ذاته قابل خدمت نیست و چنان ابزاری در نظر می آید که دارای کاربرد مثبت و منفی است. همه ما انسانها در مسیر مصلحت سنجی و یا حفظ شأن ظاهری، در صحنه زندگی خانوادگی و اجتماعی، در عرصه مراودات شخصی و حرفه ای، اساسا دست به سانسور می زنیم. اما آنچه که سانسور را ابزاری غیرقابل اعتماد در تنظیم روابط اجتماعی جلوه می دهد، همانا اتکا به «سلیقه» صرف است! یک نوع سلیقه ممکن است بر مسیر عقلانیت و عدالت باشد. یک گونه هم ممکن است همپوشانی کاملی با موازین عقلی دست ندهد. بنابراین رجحان ممیزی بر سانسور، پایه یافتگی از قانون است؛ قانونی که البته ملهم از آموزه های الهی و بالطبع، ناظر بر مصلحت فردی و اجتماعی باشد. جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام الهی، تنها به اعمال ممیزی می پردازد. آموزه های اسلامی و موازین عقلانی، ایجاب می کند که در رفتارهای فردی و اجتماعی، تنها جلوه های الهی و اخلاقی مدارانه مجال بروز یابد و حقوق و مصالح فردی و اجتماعی تأمین شود. از منظر اسلامی، همواره ادبیات منحط مردود است، تأتر مبتذل هدف تأیید نیست. سینمای غیراخلاقی، پذیرفته نمی شود و...! بنابراین نظام اسلامی، دست به اعمال ممیزی در حیطه فرهنگ می زند، تا فضای ذهنی افراد و صحنه تعاملات اجتماعی، بوسیله آثار منحط و مبتذل و غیراخلاقی به ظاهر فرهنگی مسموم نشود و مسیر پویش معنوی فرد و جامعه پرمانع نگردد. در برابر ممیزی- این اقدام اسلامی و عقلانی و ضروری- ضدانقلابی که جز پاسخ دهی به نفسانیت پلید خود، به چیزی نمی اندیشد، ضدانقلابی که یک شیوه براندازی نظام الهی و جامعه اسلامی را، تهی نمودن درون فرد و جامعه از آموزه های دینی و اخلاقی دیده است، مخالف ممیزی آشکار می شود. او نمی گوید من مخالف ممیزی ام. چون ممیزی ناظر بر قانون است؛ تشخیص سره از ناسره است. می گوید من مخالف و ایستاده در برابر سانسورم و اتفاقی که در سایه دستاوردهای انقلاب و جمهوری اسلامی می افتد، «سانسور» است! به سخنرانی ها، بیانیه ها و نوشته های جماعت ضدانقلاب نگاه کنید. همگی بر لفظ سانسور اشاره می کنند. جالب است کسانی هم جمهوری اسلامی را به سانسور متهم می کنند که خود سانسورگرانی بزرگ اند. براستی آیا کسانی که واقعیت ممیزی را سانسور می کنند، سانسورگر نیستند؟! کسانی که واقعیت را به نفع باطل کتمان می کنند، دست به سانسور ندارند؟ همین ضدانقلاب سانسورگر، از ممیزی آثارش، فغان سرمی دهد و با رسانه های داخلی منافق و رسانه های خارجی صهیونیستی درددل می کند، اما نمی گوید ممیزی چیست و چه بخشهایی از اثرش، هدف ممیزی قرار گرفته است. چون می داند اگر وارد مصادیق ممیزی شود، دستش برای مردمی که دل به دین و اخلاق دارد، رو و رسوا می شود! و باز جالب است؛ کسانی ممیزی نظام را مخالف با آزادی خواهی و کرامت انسانی معرفی می کنند که اساسا دلداده فرهنگ بیگانه و لانه گزیده در دامان جنایت پیشگان اجنبی اند. آنها روزی خوار محافل صهیونیستی اند. برخی از همین افراد همکار رسمی رسانه وزارت خارجه بریتانیا-بی بی سی- هستند. برخی از این عناصر، از صدای آمریکا- A O V - حقوق می گیرند. برخی نشان ذلت بار پناهندگی به غرب را بر گرده می کشند. چندی پیش یکی از همین عناصر که قلم به دستی درجه سه است، در گفت وگو با رادیوی وابسته به دولت و دستگاه جاسوسی هلند، از اعمال ممیزی در ایران ناله سر کرده است. خوشبختانه این جنس از اهالی هرزه نگار قلم، برای مردم ایران شناخته شده هستند. به همین دلیل، نه آثارشان در ایران مخاطب دارد و نه حرفهایشان شنونده ای! بزرگترین قابلیت این گونه عناصر، خدمت به اجانب و رسانه های اجنبی است. آن هم نه با فعالیت هنری، بلکه با دروغ و عملگی در حوزه فریب و شعار و فحاشی! همین! موضوع مطلب : پیوندها لوگو لینک های مفید آمار وبلاگ
امکانات جانبی |