خا نه دوست آخرین مطالب
عرفان های نوظهور، دام شیاطین آیت الله مصباح یزدی برخی روش های عرفانی مانند شیطان پرستی، روش هایی است که واضح البطلان بوده و از آنجا که با تعالیم شرع و دین منافات دارد، جوانان مؤمن و متدین کمتر به آنها گرفتار می شوند. اما مسئله جدی که حتی در دانشگاه ها و محافل علمی نیز مطرح می شود، نوع تفکری است که جوانان پاک و مومن ما را منحرف می کند، چرا که گاهی افکار و گرایش هایی ترویج می شود که جنبه قداستی دارد و با آهنگ مقدس و پرجاذبه ای مطرح می شود و جوان های بسیار پاک و مخلصی را در اثر ناآگاهی جذب می کند. این تفکر تنها راه رسیدن به کمالات معنوی را دین نمی داند، و راه هایی کوتاه تر و آسان تر به عنوان عرفان را برای رسیدن به کمال معرفی می کند این عرفان های نوظهور دام بزرگ شیطان برای جوانان پاک و مومن است و گاهی کسانی که حتی حاضرند در راه دین جان خود را فدا کنند به این مسیر کشیده می شوند. اصلاح جامعه در گرو... آیت الله جوادی آملی اگر ما (روحانیون و کارگزاران نظام) بتوانیم خودمان را اصلاح کنیم و مشکلی نداشته باشیم، این مسئله سهم تعیین کننده ای در اصلاح جوانان دارد. جوانان اگر از ما طهارت و قداست ببینند، جامعه اصلاح می شود و اگر خدای ناکرده دیدند که ما به بیراهه رفتیم و یا راه کسی را بستیم، کنترل کردن اینها سخت است. داشتن یک جامعه آرمانی، متدین و متمدن کالای گرانی است که بهای سنگینی می خواهد و مقام والایی است که برای رسیدن به آن، نردبان مستحکم لازم است و هر دوی آنها با اطمینان به لطف خدا حاصل می شود. امور حسی راه نفوذ دشمن به جوانان آیت الله جوادی آملی غریزه های سرکشی که جوانان را به گناه وامی دارد از امور حسی است، اما بحث هایی که احیانا برای اصلاح آنها ارائه می شود مفهوم ذهنی است و مفاهیم ذهنی قدرت لازم برای اثرگذاری در برابر کشش های حسی را ندارند. دشمن برای از بین بردن اعتقادات جوانان از راه حس وارد می شود و ما اگر بخواهیم از راه مفهوم ذهنی، جوانان را بیمه کنیم امری دشوار است، اما سختی این کارها نباید ما را وادار کند که ناامید شویم، برای اینکه هم امر به معروف و نهی از منکر واجب است و هم تعلیم و تبلیغ و پژوهش. اگر هر دوی این کار (تعلیم و تبلیغ) واجب شد معلوم می شود که اثر می کند و اگر بر روی انسان و جامعه اثر نمی کردند، واجب نمی شدند. فساد، حاصل ضعف فرهنگی آیت الله مصباح یزدی بخش عمده مردم ما از لحاظ مفاسد اخلاقی از ده سال قبل تا حال بسیار تنزل کرده اند، فسادهایی که امروز در داخل هر صندوق خانه ای پیدا می شود، ارتباط دختر و پسری که در برخی از مقدس ترین خانه ها وجود دارد و چیزهایی از این قبیل، مثل شب نشینی ها و مجالس کذایی و رواج عملی چیزهایی که اسمش برای ما چندش آور است، درحالی گسترش پیدا کرده است که هیچ وقت اینگونه نبود. این ها اثر همان ضعف فرهنگی است اما چون آرام آرام پیش می رود، مردم حساسیتی پیدا نمی کنند.» دلیل تبدیل دوستی به دشمنی آیت الله شیخ مجتبی تهرانی واقعا انسان می بیند که چه طور کسانی که بر محور امور دنیایی با هم رفاقت کردند، رفاقتشان پایدار نمی ماند و بعضا به دشمنی و کینه توزی هم منجر می شود. سر آن را هم گفتم که چیست. اگر محور دوستی امر مادی بود، ماده محدود است و هردونفر هم نفع خودشان را درنظر گرفته اند، لذا تزاحم پیش می آید و آخر تزاحم چیست؟ دشمنی و رو در روی هم ایستادن. گفتم فرقی نمی کند که چه باشد، مال باشد، ریاست باشد، یا چیز دیگر. همین که محور الهی نباشد، مشکل ساز است. خودمان هم داریم می بینیم و در متن جامعه ما نیز فراوان است، در هر دو رابطه مصادیق فراوانی وجود دارد، چه ریاستش، چه مالش. دامنه بت پرستی آیت الله مظاهری آن کسانی که یکی از صفات رذیله در آنها رسوخ کرده، ازنظر قرآن کریم بت پرست می باشند. «افرأیت من اتخذ الهه هواه و اضله الله علی علم» پس آیا دیدی کسی را که هوس خویش را معبود خود قرارداده و خدا او را دانسته گمراه گردانید؟ گاهی بت یک قطعه سنگ و خرافه ای است که می پرستند، گاهی پول است که می پرستند، گاهی زن است که می پرستند، گاهی هم هوی و هوس می باشد. قرآن همه اینها را بت می داند. لزوم انطباق علم و عمل روحانیون آیت الله علوی گرگانی روحانیون مخصوصا ائمه جماعات که در مقام وعظ هستند، باید خود نیز توصیه پذیر باشند و خدا را فراموش نکنند. منصب ما منصب وعظ و بیان احکام است و نباید مغرور شویم، چرا که دراین صورت دچار طغیان خواهیم شد. علم و عمل علما باید یکسان باشد و صرفا گفتار نشود؛ چرا که دراین صورت جامعه خراب خواهدشد. امروز مسئولیت روحانیت در نظام جمهوری بسیار سنگین تر از گذشته است. چرا که مردم روحانیت را حجت و اسوه می دانند و چشم همه آنها به روحانیت است؛ بنابراین نباید روحانیون عملی انجام دهند که به ضرر اسلام و انقلاب باشد. رهاکردن رهبر از رهاکردن نماز خطرناک تر است حجت الاسلام والمسلمین قرائتی پیغمبر ما روز جمعه نماز جمعه می خواند، ایستاده بود خطبه می خواند. یک گروهی جنس آوردند بفروشند. وقتی می خواستند جنس بیاورند بفروشند، یک طبلی هم می زدند. تا صدای طبل جمعه بازار بلندشد، همه اینهایی که پای نماز جمعه بودند رفتند فقط 12نفر نشستند. آیه نازل شد: «و اذا راوا تجاره او لهوا انفضوا الیها» (جمعه/11) به سمتش دویدند: «و ترکوک قائما» تو را تنها گذاشتند. نمی گوید: نماز را رها کردند. نمی گوید: خطبه را رها کردند. می گوید: «ترکوک» رهبر را رها کردند، پیداست رهاکردن رهبر، تنها گذاشتن رهبر، از رهاکردن نماز خطرش بیشتر است. سایت حضرات آیات موضوع مطلب : پیوندها لوگو لینک های مفید آمار وبلاگ
امکانات جانبی |