سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خا نه دوست
گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده

 دلم خیلی برای خاتمی تنگ شده

دلم خیلی برای خاتمی تنگ شده بود؛ برای روحیه حساس و طبع لطیفش و اون ادعاهای آنچنانیش . . . که شنیدم به

تکاپو افتاده و شرط گذاشته برای حضور در انتخابات و خلاصه منم به استقبال ایشون رفتم و عرض کردم:

عزیزمی خاتمی جون، چطوری؟

به من بگو الان چِطُو مِطُوری؟

***

ببخشیدا وَقتِتو من میگیرم

جون شما نبینمت میمیرم!

***

برای این خدمتتون رسیدم

که نَقلی از این و از اون شنیدم

***

از تو چه پنهون باشه چند روزِ پیش

با غم و اون سینه پر سوزِ خویش

***

اصغر و نادر کچل و فریدون

نشسته بودن همه کُنج میدون

***

صحبت کارِت بود و افتضاحات

قصه خاتمی و انتخابات

***

با هم میگفتن تو چه ماهی هستی

به ناکجا اگر چه راهی هستی

***

میگفتن انگار که هوائی شدی

ناز می کنی، نازِ بلائی شدی!

***

میگن میخوای بیای تو انتخابات

تا از خودت نشون بدی کرامات!

***

راستشو من بگم حسابی قاتَم

شدیداً الان تو تعجباتم

***

جونِ داداش دوسِت دارم فراوون

مرگ شما دروغ نمیگم آسون!!!

***

خوب میدونم میخوای بازم قِر بدی

تحویلِمون هِرهِر و کِرکِر بدی

***

درسی که خوندی رو میخوای پس بدی

تو شهر رُم، با بعضیا دَس بدی

***

کاشکی می شد ببینمت دوباره

چون که دلم تنگه و بیقراره

***

کاشکی یه روز، برسه عاقل بشی

یه خورده، کم، یه ذره، عادل بشی

***

آخر سر البته قانع، میشی

بیای بدون دوباره ضایع، میشی

***

توصیه دارم آره،کاش گوش کنی

حرف حسابو از داداش، گوش کنی

***

فتنه نکن تو شهرمون دوباره

فتنه گری که شاخ و دُم نداره

***

دَدَر میری کنار دست جُرجی

فکر میکنی به کودتای گُرجی

***

همش چنین و همچنان می کنی

شانس خودت رو امتحان می کنی

***

وقتی تو امتحان شدی رُفوزه

دماغِتم مثل دلت میسوزه

***

خاتمی جون، این کاره نیستی برو

رو راست نبودی آره نیستی برو

***

میخوام الان، کمی بخندم برات

بذار منم خالی ببندم برات

***

مردم ما به انتظارت هستن

بر سر راهت همشون نشستن!!!

***

ما همه اینگونه و غزل خونِتیم

تا زنده ایم، بدون که مجنونِتیم!!!

علی میرزائی  }   وبلاگ نویس شهر ما  {




موضوع مطلب :

شنبه 89 بهمن 30 :: 12:22 صبح

آمارگیر حرفه ای وبلاگ و سایت