خا نه دوست آخرین مطالب
حکایت خوبان تقدم دیگران برخود امام حسن مجتبی(ع) فرمود: شب جمعه ای بود، نماز و نیایش مادرم را شنیدم. نگاه کردم دیدم در محراب عبادت ایستاده است و پیوسته نماز می گزارد و دعا می خواند... زمان گذشت و هنگام دمیدن فجر رسید. دیدم مادر باز هم مشغول عبادت است. خوب که گوش کردم، شنیدم که او پیوسته برای مومنین دعا می کند. حتی یکایک، نام آنها را هم بر زبان می آورد و برایشان دعا می کرد. در این هنگام پیش رفتم و پرسیدم: مادرجان! چرا همان گونه که برای دیگران دعا کردی، برای خویشتن دعا نکردی؟ مادرم، سرش را بلند کرد، نگاهی مهرآمیز بر من افکند و با تبسمی شیرین فرمود: پسرم! «اول همسایه، بعدخانه!» (یعـنی اول باید به فکر دیگران بود و بعد به فکر خود) ***** بی تاثیر بودن ایام درثواب و عقاب حسن بن مسعود گفت: خدمت امام هادی(ع) رسیدم، آن روز انگشتم ضربه دیده بود، با سواری تصادف کرده بودم، و به دوشم آسیب رسانده بود، در جنجال وازدحامی وارد شده بودم، و برخی لباس هایم را پاره کرده بودند، گفتم! خدا شر توروز را از سرمن کوتاه کند، چه روز شومی هستی! امام (ع) فرمود: حسن! تو و این! با اینکه با ما رفت و آمدداری؟ گناه خود را به گردن بی گناهی می افکنی؟! حسن می گوید! (با شنیدن این سخن) عقل برسرم بازگشت، و فهمیدم اشتباه کرده ام، عرض کردم: سرورم! استغفرالله. امام هادی (ع) فرمود: حسن! گناه روزها چیست که شما چون به کیفر اعمال خود می رسید به آنها دشنام می دهید؟ عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! من برای همیشه استغفار می کنم، و این توبه من است. حضرت فرمود: سوگند به خدا! (این ناسزاگویی ها) سودتان نبخشد، و خدا برمذمت بی گناهان کیفرتان دهد، حسن! آیا نمی دانی که ثواب و عقاب، و مکافات عمل در دنیا و آخرت به دست خداست؟ عرض کردم: چرا، سرورم! فرمود: دیگر تکرار نکن، و برای روزها نقشی درحکم خدا قائل نشو. عرض کردم: آری، سرورم! موضوع مطلب : پیوندها لوگو لینک های مفید آمار وبلاگ
امکانات جانبی |