خا نه دوست ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آخرین مطالب
مردی از اهل حضر موت، خدمت پیامبر اعظم(ص) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! همسایه ای به نام «امروالقیس» دارم که قسمتی از زمین مرا غصب کرده و مردم گواه صدق من هستند، ولی چون برای او احترام بیشتری قائل هستند، حاضر به حمایت از من نیستند. پیامبر اعظم(ص) «امروالقیس» را خواست و از او در این زمینه سؤال کرد و او همه چیز را انکار کرد. پیامبر گرامی(ص) پیشنهاد کرد سوگند بخورد. مرد شاکی عرض کرد: او آدم بی بندوباری است و برای او سوگند خوردن باطل، هیچ مانعی ندارد. پیامبر خاتم(ص) فرمود: یا باید شاهد بیاوری، یا او تسلیم سوگند شود. هنگامی که امرو القیس خواست سوگند یاد کند، پیامبر(ص) به او مهلت داد و درباره عواقب سوء آن یادآوری کرد. آن دو نفر بازگشتند و این آیات نازل شد: «سوگندهایتان را وسیله تقلب و خیانت در میان خود قرار ندهید، مبادا گامی بعد از ثابت گشتن برایمان متزلزل شود، و به خاطر بازداشتن مردم از راه خدا، آثار سوء آن را بچشید... آن چه نزد شماست، فانی شود و آنچه نزد خداست باقی است(نحل- 94) چون پیامبر اعظم(ص) برای آنها، این آیات را خواند؛ امروالقیس گفت: حق است، آن چه نزد من است فانی است و این مرد راست می گوید. من قسمتی از زمین او را غصب کرده ام. ولی نمی دانم چه مقدار بوده است. اکنون هر مقدار می خواهد و می داند حق اوست برگیرد و به خاطر استفاده ای که در این مدت از زمین او کرده ام، معادل آن را هم بر آن بیفزاید. خداوند آیه 97 سوره نحل را نازل کرد و فرمود: اگر مومن، عمل صالح انجام دهد، هم حیات طیبه و بهترین پاداش به او خواهیم داد.(1) 1- تفسیر نمونه، ج 11، ص 386 موضوع مطلب : پیوندها لوگو لینک های مفید آمار وبلاگ
امکانات جانبی |