خا نه دوست ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آخرین مطالب
خاطراتی از شهید مهدی باکری در عملیات والفجر یک ، دستور داده بود که هیچ کس وارد قرارگاه نشود.
دژبان قرارگاه که خود ، یک بسیجی بود بنا به همین دستور، خود آقا مهدی را چون نمی شناخت راه نداده و برگردانده بود . آقامهدی ، از این عمل او خوشش آمد و تشویقش کرد . او یک بسیجی بود خودش را همیشه یک بسیجی قلمداد می کرد . واقعاً هم بسیجی بود .
حقوق بسیجی می گرفت و معتقد بود و حتی می ترسید که مبادا در تعریف کردن و گفتن این مراتب ، غروری آنی تمام اجرهای ایشان را از بین ببرد . حتی نزدیک ترین افراد لشگر هم نمی دانستند او یک مهندس است . همیشه خودش را به کم کاری و تقصیر، سرزنش می کرد. موضوع مطلب : دفاع مقدس پیوندها لوگو لینک های مفید آمار وبلاگ
امکانات جانبی |