رضا اسماعیلی
مانده ز فهم تو دلم بی نصیب
معجزه ی عشق ، غرور غریب
نام تو را بردم و قلبم شکست
مثل شهیدان تو غریبی ، غریب
بیرق افراشته ی زخم تو
حادثه ای پر ز فراز و نشیب
می وزد از خاک تو بوی بهشت
بوی خدا ، بوی ظفر ، بوی سیب
خاک تو سرمنزل مقصود عشق
ای وطن عشق ! نداری رقیب
قلب زمین ، قبله ی خون ، قاف زخم !
معجزه ی سرخ ! عجیبی ، عجیب
مژده ی آزادی تو ، دل نواز
خنده ی پیروزی تو ، دل فریب
باز بخوان سوره ی « النازعات »
باز بخوان آیه ی « امَن یُجیب »
خُرّم و سرسبز بمان تا ابد
ای وطن چلچله های نجیب
فتح تو یک معجزه ی روشن است
« نصر من الله و فتح قریب »