خا نه دوست آخرین مطالب
سیاست تالیف قلوب اوج نهضت اسلامی است و پیامبر اعظم(ص) مراحل پیروزی انقلاب را یکی پس از دیگری پشت سر می گذارد. حالا دیگر مکه هم فتح شده است. دشمنان اسلام و پیامبر یا کشته و یا تسلیم شده اند و بعضی از آنان منافقانه به اسلام و دینداری و دوستی با حضرت تظاهر کرده اند. در رأس گروه اخیر، ابوسفیان و پسرش قرار داشتند. برخورد پیامبر با آن دو نفر و نظایر آنان برخوردی پیچیده و مبهم بود، زیرا حضرت در فتح مکه دستور داد تا اعلام کنند: هر کس از مخالفان که اسلحه خود را به زمین بگذارد، در امان است و هر کس به خانه ابوسفیان پناهنده شود، از خطر مصون خواهد بود. همچنین به برخی از افراد همین گروه نیز که از بدخواهان و دشمنان اسلام پیش از فتح مکه بودند، سهمی بیش از آنچه به انصار و مهاجران داده بود بخشید. مؤمنان اسلام که به حکمت و کمال عقلانی پیغمبر(ص) معترف بودند از اینکه وی به دشمن بدخواه اسلام چنان مهربانی نشان داده و از او دلجویی کرده دلتنگی نمی کردند و می دانستند این هم نمونه ای از تدبیرهای حکیمانه حضرت است؛ اما گروههای دیگری وجود داشتند که بر این کار پیامبر(ص) خرده می گرفتند. پیامبر اعظم(ص) سعدبن عباده، رئیس قبیله خزرج را که از بزرگان انصار بود به نزد خود فراخواند و سبب کدورت انصار را جویا شد. سعد سبب را عرض کرد و پیامبرگرامی(ص) در پاسخ فرمود: «من چنین مصلحت دیده ام که از آنها دلجویی کنم و مهربانی نشان دهم. من و سایر مهاجران، یاوری ها و مساعدت های شما مردم مدینه را از یاد نخواهیم برد. شما در پیشگاه خدا و در نظر رسول خدا، پایگاه بلند و عزت فراوان دارید.»1 1- ارشاد مفید، ج1، ص 59 موضوع مطلب : پیوندها لوگو لینک های مفید آمار وبلاگ
امکانات جانبی |