شرم از همسر
امام علی روزی همسر و بچههایش را در وضع بسیار اسفناک (گرسنگى) دید، به
فاطمه علیهاالسلام گفت: چرا از وضع خود و درد گرسنگى بچههایم مرا آگاه نساختهاى؟
فاطمه علیهاالسلام در جواب فرمودند: یا ابالحسن! انى لاستحیى من الهى ان اکلفک ما
لاتقدر علیه! یا اباالحسن! من از خدایم شرم و حیا مىکنم تو را به کارى بگمارم که
قدرت تهیه آن را ندارى.
منبع:فاطمه الزهراء علیهاالسلام بهجة قلب المصطفى
حجاب زهرا
روزى پیامبر (ص) و فاطمه (ع)
نشسته بودند که مردى نابینا اجازه ورود خواست قبل از ورود آن مرد، فاطمه (ع)
برخاست و خود را پوشانید. پیامبر (ص) به فاطمه فرمود: چرا خود را پوشانیدى آن مرد
نابیناست؟ فاطمه (ع) پاسخ داد: بله پدر ولى من که او را مىبینم و هر چند او
نابیناست اما بوى مرا استشمام مىکند. رسول خدا (ص) فرمود: شهادت مىدهم که تو
پاره تن من هستى.
منبع:مناقب ابنمغازلى ص 380-
نوادر ص 14
رضایت همسر
فاطمه علیهاالسلام هرگز بدون
اجازه على (علیهالسلام) از خانه خارج نشد. هیچگاه او را غضبناک نکرد. زیرإ؛ ّّ
مىدانست که اسلام مىگوید: هر زنى که شوهرش را غضبناک کند خدا نماز و روزهاش را
قبول نمىکند تا این که شوهرش راضى شود. (5) فاطمه در خانهى على هرگز دروغ نگفت و
خیانت نکرد و هیچگاه از دستوراتش سرپیچى ننمود. على علیهالسلام مىفرماید: به خدا
سوگند هرگز کارى نکردم که فاطمه (علیهاالسلام) غضبناک شود. فاطمه هم هیچگاه مرا
خشمناک ننمود.
منبع: مناقب خوارزمى ص 256
زینت زنان
روزى رسول خدا (ص) در جمع
یاران نشسته بود، از آنان پرسید: ارزندهترین و گرامیترین زینت براى زنان چیست؟ به
گفته انس بن مالک کسى از صحابه نتوانست پاسخ گوید. على (ع) (با وجودى که پاسخ آن
را مىدانست دوست داشت پاسخ آن را از زبان فاطمه (ع) بشنود) به خانه رفت و این
سؤال را با همسرش در میان نهاد و فاطمه زهرا (ع) فرمود: بهترین زینت براى زن آن
است که مردان آنان را نبینند و آنان نیز مردان را نبینند».
على (ع) بسوى پیامبر (ص)
بازگشت و پاسخ فاطمه (ع) را براى حضرت بیان کرد.
رسول خدا (ص) فرمود: «فاطمه
(ع) درست گفته چه او پاره تن من است»
منبع:مناقب ابنمغازلى ص 380-
نوادر ص 14
دلو آب و خرما
روزى رسول خدا صلى اللَّه علیه
و آله و سلم به منزل فاطمه علیهاالسلام تشریف برد. دید حسن و حسین علیهماالسلام
منزل نیستند. احوالشان را پرسید. فاطمه علیهاالسلام عرض کرد: امروز در خانهى ما
چیزى براى خوردن وجود نداشت. على علیهالسلام وقتى خواست بیرون برود فرمود: حسن و
حسین علیهمالسلام را با خودم بیرون مىبرم مبادا گریه کنند و از تو مطالبهى غذا
نمایند. آنان را برداشت و نزد فلان شخص یهودى رفت. رسول خدا در جستجوى على بیرون
رفت.
او را در نخلستان یهودى یافت
که مشغول آبکشى بود. حسن و حسین را مشغول بازى دید و مقدارى خرما نیز در نزدشان
بود. به على علیهالسلام فرمود: قبل از اینکه هوا گرم شود حسن و حسین را به خانه
برنمىگردانى؟ عرض کرد: یا رسولالله وقتى از خانه خارج شدم غذایى در خانه
نداشتیم. صبرکنید تا قدرى خرما براى فاطمه تهیه کنم. من با این یهودى قرار
گذاشتهام در مقابل هر دلو آب یک دانه خرما بگیرم. وقتى قدرى خرما تهیه شد آنها را
در دامن ریخت و حسن و حسین را برداشت و به منزل بازگشت.
منبع:بانوى نمونه اسلام،
ابراهیم امینى
پشم ریسی
روزی امیرالمؤمنین علیهالسلام
براى رفع گرسنگى خانوادهاش، به سراغ خانهى یک مرد یهودى به نام شمعون رفت و مشکل
خود را با او در میان گذاشت و از او مقدارى جو خواست، لذا چنین فرمود: {هل لک ان
تعطینى جزة من الصفوف تغزلها لک ابنة محمد بثلاثة اصوع من شعیر؟ قال: نعم، فاعطاه
فجا بالصفوف والشعیر و اخبر فاطمة (ص) فقبلت و اطاعت ثم عمدت.........}
آیا تو مقدارى از پشم را در
برابر نه کیلو جو در اختیار من قرار مىدهى که دختر پیامبر خدا- فاطمهى زهرا- آن
را برایت بریسد؟ شمعون گفت: بلى. آنگاه على علیهالسلام پشم و جو را گرفت و به
خانه آورد و جریان را به آن بانوى بزرگوار گفت، آن حضرت نیز کار استیجارى را پذیرفت،
و شروع بکار کرد....
قابل توجه است که فاطمهى زهرا
علیهاالسلام با آن همه شأن و جلالش، با چه مشکلاتى دست و پنجه نرم کرده و علاوه بر
کارهاى سخت منزل، براى شخص یهودى نیز کار کرده و هرگز به رخ على علیهالسلام
نیاورده و آبروى خانوادهاش را حفظ نموده است.
موضوع مطلب :