سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خا نه دوست
گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده

تو را غایب نامیده اند، چون «ظاهر»
نیستی، نه اینکه «حاضر» نباشی
.

«غیبت» به معنای «حاضرنبودن»، تهمت
ناروائی است که به تو زده اند و آنان که بر این پندارند، فرق میان «ظهور» و «حضور»
را نمی دانند، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت
که هر صبح و شام تو را می خوانند، ظهورت را از خدا می طلبند نه حضورت را. وقتی
ظاهر می شوی، همه انگشت حیرت به دندان می گزند با تعجب می گویند که تو را پیش از
این هم دیده اند. و راست می گویند، چرا که تو در میان مائی، زیرا امام مائی. جمعه
که از راه می رسد، صاحبدلان «دل» از دست می دهند و قرار از کف می نهند و قافله دل
های بی قرار روی به قبله می کنند و آمدنت را به انتظار می نشینند
...

و اینک ای قبله هر قافله و ای
«شبروان را مشعله»، در آستانه آدینه ای دیگر با دلدادگان دیگری از خیل منتظرانت سرود
انتظار را زمزمه می کنیم
.

غایب آشکار

غایب آشکار، یعنی تو

رحمت کردگار، یعنی تو

قرنها بی قرار، یعنی ما

در دل ما قرار، یعنی تو

منتظر مانده هر دیار - ترا

رونق هر دیار، یعنی تو

خیر دنیا و آخرت، از توست

نعمت بی شمار، یعنی تو

فخر ما اینکه دوستدار توئیم

مایه افتخار یعنی تو

حد دین را - حریم قرآن را

در جهان، پاسدار - یعنی تو

دادگستر به مرکب و شمشیر

آن سوار، آن سوار یعنی تو

در ظهورت تجسمی ز علی ست

صاحب ذوالفقار، یعنی تو

بدون نام

نگران تو

به تمنای طلوع تو جهان، چشم به راه

به امید قدمت، کون و مکان، چشم به
راه

رخ زیبای تو را یاسمن آیینه بدست

قد رعنای تو را سرو جوان چشم به راه

در شبستان شهود، اشک فشان دوخته اند

همه شب تا به سحر، خلوتیان چشم به
راه

دیدمش فرشی از ابریشم خون می گسترد

در سراپرده چشمان خود آن چشم به راه

نازنینا! نفسی اسب تجلی زین کن

که زمین گوش به زنگ است و زمان چشم
به راه

آفتابا! دمی از ابر برون آ، که بود

بی تو منظومه امکان، نگران؛ چشم به
راه

بدون نام

چرا نظر نمی کنی؟

چرا ز کوی عاشقان دگر گذر نمی کنی

چه شد که هرچه خوانمت به من نظر نمی
کنی

مگر مرا ز درگهت خدا نکرده رانده ای

دگر برای خدمتت مرا خبر نمی کنی

نشسته ام به راه تو به شوق یک نگاه
تو

ز پیش چشم خسته ام چرا گذر نمی کنی

تو ای همای رحمت، ای جهان به زیر
سایه ات

چرا نظر به مرغکی شکسته پر نمی کنی

نگر به خیل عاشقان، به سامرا و
جمکران

ز باب خانه ات چرا سری به در نمی کنی

حبیب الله حسان «چایچیان


موضوع مطلب :

پنج شنبه 87 خرداد 23 :: 4:45 عصر

آمارگیر حرفه ای وبلاگ و سایت