شاعر: میرزایی پور
توافقنامه را بنویس، امضا کردنش با من
شروطت را هویدا کن، عمل آوردنش با من
«به من گو حاجت خود را، اجابت میکنم آنی
طلب کن آنچه میخواهی، مهیا کردنش با من»*
اراک و سانتریفیوژ و نطنز و فردو قربانت!
بیا یک لحظه با ما باش، قراضه کردنش با من!
اگر عمری جهانت را به بینظمی کشاندم من
«مگیر از من که بد کردم»**، به سامان کردنش با من!
به نرمش قهرمانم من، به سازش پهلوانم من
شگرد و فن نیازی نیست، زمین افتادنش با من!
به تحقیری نوازش کن، به تحریمی گشایش کن
همه ایران تو کاوش کن، توافق کردنش با من!
چو زین اسرار پنهانی، نخواهم کوس رسوایی
توافقنامه را بنویس، معما کردنش با من
* تضمین از شعر زیبایی بر همین وزن از ژولیده نیشابوری
**تضمین از شعر زیبایی از سنایی