خا نه دوست آخرین مطالب
مریم صباغ زاده ایرانی من طعم انتظار را کشیده ام، نه الان و نه این ساعات واپسین که به انتظار استرداد اسرای لبنانی گذشت و اگر چه سخت، شیرین گذشت. و نهایت اینکه وقتی از طریق سیمای جمهوری اسلامی دیدم آنها تحویل صلیب سرخ شدند خیالم راحت شد و شادمانه ناشناخته ای زیر پوستم دوید و حس پیروزی همه وجودم را گرفت. «قنطار» و چهار اسیر همراه او، بالاخره بعد از سالیان سال تحمل زندان و شکنجه آزاد شدند و به آغوش ملت لبنان بازگشتند و پیکرحدود 200 شهید لبنانی تا روزی دیگر بر خاک وطن آرام می گیرند. من طعم انتظار را چشیده ام نه الان و نه این ساعات خیر و خوش، بلکه روزهایی پر از امکان و پر از احتمال. که سخت است میان این دو حال ماندن! آن مدت سفرم به لبنان که به احتمال دیدار تو سیدحسن! روزها که هیچ حتی شبها را با لباس و کفش و کلاه در اتاقی در هتل گلدن پلازا خوابیدیم و گوش به زنگ، به شوق و بی تابی ماندیم تا بلکه ما را به دیدارت ببرند و نبردند، چون درگیری های فتح الاسلام در نهرالبارد همه حواست را به خودش معطوف کرده بود، اما باز حس بودنت در کنار جبهه حق در برابر اردوگاه باطل دلمان را گرم و روشن نگه می داشت، اما من، نه ما، انتظار بزرگتری را هم تجربه کرده ایم ما سالها با همان دلواپسی که دوستداران قنطار، انتظار او را کشیده اند به انتظار «احمد متوسلیان» و سه یار همراهش مانده ایم و آنچه از او می دانیم این است که د رگرماگرم درگیری های مردم جنوب لبنان با ارتش اسرائیل در سالهای بسیار دور، ماشینی به سرنشینی چهار ایرانی رهسپار بیروت بود تا راههای کمک رسانی به محاصره شدگان جنگ را بررسی کنند و به آنها دارو و آذوقه برسانند، اما این مسافران، هرگز به مقصد نرسیدند چرا که توسط فالانژها اسیر شدند و به نیروهای اسرائیلی تحویل گردیدند. در اینجا هیچ کس آنها را فراموش نکرده است؛ در اینجا هیچ کس دست از انتظار بازگشتشان به خاک ایران نکشیده است، باشد که باز دست خدایی تو در کار شود و شادی دیگری هم بیافریند. دور نیست آن روز! موضوع مطلب : پیوندها لوگو لینک های مفید آمار وبلاگ
امکانات جانبی |