سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خا نه دوست
گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده

چشم به راه سپیده 
تو را غایب نامیده اند، چون «ظاهر» نیستی، نه اینکه «حاضر» نباشی.
«غیبت» به معنای «حاضرنبودن»، تهمت ناروائی است که به تو زده اند و آنان که بر این پندارند، فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمی دانند، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را می خوانند، ظهورت را از خدا می طلبند نه حضورت را. وقتی ظاهر می شوی، همه انگشت حیرت به دندان می گزند با تعجب می گویند که تو را پیش از این هم دیده اند. و راست می گویند، چرا که تو در میان مائی، زیرا امام مائی. جمعه که از راه می رسد، صاحبدلان «دل» از دست می دهند و قرار از کف می نهند و قافله دل های بی قرار روی به قبله می کنند و آمدنت را به انتظار می نشینند...
و اینک ای قبله هر قافله و ای «شبروان را مشعله»، در آستانه آدینه ای دیگر با دلدادگان دیگری از خیل منتظرانت سرود انتظار را زمزمه می کنیم.
یوسف کنعان من
یوسف کنعان من، کنعان شعرم پیر شد
باز آی از مصر باور کن که دیگر دیر شد
درد هجرت چشم یعقوب دلم را کور کرد
پس تو پیراهن بیاور، ناله ام شب گیر شد
ای که چون موسی عصایت را به دل ها می زنی
مردم از غم، این عصا در قلب من چون تیر شد
ای مسیحای تمام شیعیان، عیسای من
نی غلط گفتم که عیسائیت عالم گیر شد
فصل غم، اندوه بی پایان، خزان بی بهار
شعله زد بر خاک، خاک سرزمینم قیر شد
آسمان سینه ام ابری است ای باران ببار
بس نباریدی دلم چون سوره تکویر شد
طاق ابرویت نشان از ذوالفقار حیدر است
لافتی الا علی از سوی حق تقریر شد
ماه پاک شام تنهایی قلب خسته ام
شان تو در عرش و در فرش آیه تطهیر شد
پرده دیوار کعبه شد سیه از دوریت
شرح هجران تو در بیت خدا، تفسیر شد
گفت روزی مادرم دانی که آقایت کجاست؟
منزل او در میان آسمان تقدیر شد
تا که گوشم این سخن از مادرم بشنید، رفت
بر سر این مسئله با ذهن من درگیر شد
گر همین باشد که مادر گفت پس دیگر چرا
در اذان روز جمعه آسمان دل گیر شد؟
ناله ام نالید از نالیدنت، ای منتقم!
ناله ات از بهر آن طفلان بی تقصیر شد
سهم جد اطهرت از سرزمین کربلا
یک تن بی سر، و صدها نیزه و شمشیر شد

حمید رهی

¤¤¤
فرصت دیدار
غم روی غم به سینه تلمبار می شود
وقتی دلم ز یاد تو سرشار می شود
از بس نشسته ای به دلم شک نمی کنم
عشق از صدای پای تو بیدار می شود
هر روز تا شبش به شما خیره می شوم
عمرم تمام صرف همین کار می شود
گفتند رفته ای که بیایی... ولی هنوز
این جمعه ها بدون تو تکرار می شود
آقا بیا قسم به خدا می دهم تو را
این جمعه... کاش... فرصت دیدار می شود؟
صفی یاریش
¤¤¤
چقدر مانده که...؟
دلم دوباره ببین که شده پریشانت
عزیز فاطمه ای جان من به قربانت
برای روز ظهورت، برای آمدنت
چقدر مانده که کامل شوند یارانت؟
بگو چگونه بیایم چگونه آقاجان
به جستجوی تو و خیمه و بیابانت
به که قسم بخورم بی تو من کم آوردم
بس است این همه دوری بس است هجرانت
تو را قسم به صبوری قلب منتظران
عزیز فاطمه برگرد سوی کنعانت
عدالت علوی تو خواب این شهر است
فدای آن لبه ذوالفقار برانت
اگر چه لایق احسان تو نبودم من
همیشه شامل من بوده است احسانت
از این حجاب پر از ابر آسمان، آخر
ظهور می کند آن روی ماه پنهانت

(از روز نامه کیهان)




موضوع مطلب : امام زمان (عج)

پنج شنبه 91 آبان 18 :: 1:59 عصر
زمین دلتنگ و مهدى بیقرار است
فلک شیدا، پریشان روزگار است
دلا، آدینه شد، دلبر نیامد
غروب انتظارم سر نیامد
 
 
همه دلها پر از آه و غم و درد
همه آلاله ها پژمرده و زرد
نفسها خسته و در دل خموشند
فغانها بی صدا و پرخروشند
نه رنگى از عدالت، نى از صداقت
در و دیوار دارد نقش ظلمت
شده پرپر گل مهر و محبّت
همه دلها شده سرشار نفرت
شده شام یتیمان، ناله و اشک
برد هرکس به کاخ دیگرى رشک
شده پژمرده غنچه در چمنزار
بگشت آواره گل در کوى گلزار
نشسته دیو بر دلهاى خفته
همه جا بذر نومیدى شکفته
زده زنگار بر آئین و مذهب
دمى، رویى ز شادی نیست یا رب
به اشک چشم و مهر و ماه، سوگند
به آه و ناله دلهاى دربند
اگر نرگس ز هجرت زار زار است
شقایق تا قیامت داغدار است



موضوع مطلب : امام زمان (عج)

پنج شنبه 91 مهر 20 :: 1:33 عصر

دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟
و ای کاش که این جمعه بیایی!
دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟
تو کجایی؟ تو کجایی...
و تو انگار به قلبم بنویسی:
که چرا هیچ نگویند
مگر این منجی دلسوز ، طرفدار ندارد ، که غریب است؟
و عجیب است
که پس از قرن و هزاره
هنوزم که هنوز است
دو چشمش به راه است
و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش ، زیاد است
که گویند
به اندازه یک « بدر » علمدار ندارد!
و گویند چرا این همه مشتاق ، ولی او سپهش یار ندارد!

  
جواب امام زمان:
تو خودت!
مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی،
ز هجران و غمم ناله سرایی ، تو کجایی؟
تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟
باز گویی که مگر کاستی ای بُد ز امامت ، ز هدایت ، ز محبت ،
ز غمخوارگی و مهر و عطوفت
تو پنداشته ای هیچ کسی دل نگران تو نبوده؟
چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟
چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟
چه کسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟
چه کسی راه به تو گشوده؟
چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد
چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد...
و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی...
تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی!
هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی...
هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی.
خواهش نفس شده یار و خدایت ،
و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت ،
و به آفاق نبردند صدایت
و غریب است امامت
من که هستم ،
تو کجایی؟
تو خودت ! کاش بیایی
به خودت کاش بیایی...!

{ازوبلاک انتظار}




موضوع مطلب : امام زمان (عج)

پنج شنبه 91 مهر 20 :: 12:34 عصر

باز آمدم به کوی حبیبم سر قرار * اینبار هم به تیر نگاهت شدم شکار

هر طور بود دست مرا هم گرفته ای * آقا به جان فاطمه دست از سرم مدار

دست از سرم مدار که بیچاره می شوم * رحمی نما به بارش این چشم اشکبار

این دیده را بگیر اگر با تو بی وفاست * چشمی دگر بده که شود آشنای یار

من عهد بسته ام که بمانم غلام تو * نوکر کجا و درگه سلطان تاجدار

عهد مرا به خون گلویم قبول کن * شاید شوم شهید تو ای حضرت نگار

کی با تو همسفر بشوم مشهد الرضا * با یار، پشت پنجره فولاد صحن یار

غربت کشیده ام که شوم یاور غریب * همدرد می شوم که شوم با تو سوگوار

با درد آمده ام که کنی همنوا مرا * اشکی برای جد غریبت کنم نثار

با قطره های گریه شوم غرق کربلا * تا خود کنی به کشتی عشقت مرا سوار

ای انتقام خون خدا با حضور تو * آماده می شویم برای ظهور تو




موضوع مطلب : امام زمان (عج)

سه شنبه 91 مهر 18 :: 6:57 عصر

شعر موعود 

مهدی باقر
جان و دل وام عشق و الفت اوست
دست هایم رهین بیعت اوست
سر ما فدیه ره آن دوست
این زمان تا همیشه نوبت اوست
این و آن ره نیافتند به دل
سینه ی من حریم حرمت اوست
غفلتش هم برای من مرگ است
زندگی در نگاه الفت اوست
زان که ما کشتگان راه وی ایم
این هم از لطف و مهر و همت اوست
عقل طفلی ست در دبستانش
عشق از بندگان دولت اوست
حرف اهل جهان تمام شده ست
گوش، چشم انتظار صحبت اوست




موضوع مطلب : امام زمان (عج)

شنبه 91 مهر 15 :: 7:46 عصر
< 1 2

آمارگیر حرفه ای وبلاگ و سایت