حجتالاسلام قاسم روانبخش – رجانیوز:
آقای روحانی اخیراً در جلسه استانداران غرب کشور به چند نکته اشاره کرده است که همه آنها جای تامل دارد:
1. «رشد اقتصادی را از منفی 9درصد به مثبت 3درصد رسانده ایم که این در حد اعجاز است. ما تورم بالای 40 درصد را به زیر 16 درصد رساندیم، کارشناسان داخلی و خارجی عنوان میکنند این کار دولت از لحاظ اقتصادی شبیه معجزه است.» درباره این ادعا باید گفت چنان چه رشد اقتصادی 12 درصدی در 20 ماه دولت یازدهم اتفاق افتاده باشد باید به این دولت تبریک گفت و آن را در حد اعجاز دانست؛ ولی در این باره چندین پرسش مطرح است:
اولا آیا در دولت قبل رشد اقتصادی منفی 9 بوده است؟ یادماننمی رود که مسوولان دولت قبل نیز از رشد اقتصادی 6درصد سخن میگفتند در این صورت کدام دلیل بر صداقت ادعای این دولت و کذب گزارش دولت قبل دلالت دارد؟ آیا به صرف این که آن به صرف یک ادعا، کافی است؟!
ثانیا کدام گزارش و سند معتبر نشان میدهد که واقعا الان به رشد اقتصادی 3درصد رسیده ایم؟ آیا صرف ادعای رئیس جمهور کافی است؟ یادماننمی رود که چندی پیش گزارش بانک مرکزی و موسسه آمار در ارائه نرخ تورم تفاوت فاحشی داشت.
ثالثا بر اساس سخنان آقای رئیس جمهور در تبلیغات انتخاباتی –گزارشی درست است که مردم در زندگی عملی خودشان و بر سر سفره خودشان آن را درک کنند- این گونه آمارها در سفرههای مردم تاییدنمی شود، بلکه به عکس گزارشهای واقعی از رکود سنگین بر بازار و افزایش شدید قیمتها نسبت به برخی کالاهای اساسی و واردات بی حد و حصر حکایت میکند.
2. آقای روحانی در این نشست اعلام کرد که بر اساس همه نظر سنجیها 80درصد مردم از مذاکرات هستهای راضی اند. به نظر میرسد وی میخواهد با ارائه این گونه آمارها اثبات کند که مردم از روند مذاکرات رضایت کامل دارند.
بنابر این همه مخالفان مذاکرات در زمره 20درصد قرار دارند که اظهاراتشان در برابر 80درصد عددی به حسابنمی آید. در این باره چند نکته حائز اهمیت است:
اولا خوب است ایشان دقیقا مشخص فرماید که نظرسنجی مورد ادعا توسط کدام مرکز، چه کسانی، در کدام شهر و استان، از میان چه مجموعهای و از میان چه تعدادی، و با چه نوع پرسشهایی انجام گرفته است؟ آیا به صرف ادعا و بدون ذکر منبع میتوان اعتماد کرد؟ اگر بخواهند این گونه نظر سنجیهای ادعایی را مبنای یک تصمیم مهم قرار دهند دیگران نیز میتوانند ادعا کنند که تمامی نظر سنجیها عکس این ادعا را نشان میدهد. در این صورت کدام مدعا میتواند مبنای عمل قرار گیرد؟
ثانیا آیا این گونه نظر سنجیها میتواند با حضور حماسی دهها میلیونی مردم که با فریاد رسا اعتراضشان را بیان کردند برابری کند؟ ثالثا نظر سنجیهایی که از سوی منابع غربی مانند موسسه زاگبی انجام گرفته حاکی از آن است که بیش از 75درصد مردم ایران از روند مذاکرات ناراضی اند.
3. آقای رئیس جمهور در نشست مربوط به اقتصاد مقاومتی اظهار داشت: اگر میخواهید از مرحله بخور و نمیر عبور کنید باید با جهان خارج مرتبط باشید.
در باره این سخن نیز نکاتی حائز اهمیت است: اولا تردیدی نیست که کشورهای جهان به یکدیگر نیاز دارند و با کمک یکدیگر میتوانند نیازهایشان را مرتفع کنند ولی آن چه جای تاسف دارد این است که رئیس جمهور در نشستی که ماهها پس از ابلاغ دستور العمل اقتصاد مقاومتی از سوی رهبری تشکیل شده، به جای توصیه به نگاه به درون، به ضرورت نگاه به برون توصیه میکند و راه حل پویایی و رشد و تعالی در اقتصاد را در ارتباط با جهان خارج میداند! به راستی منظور ایشان از این جهان خارج که ارتباط با آن اقتصاد ما را از حالت بخور و نمیر خارج میکند کدام است؟ مگر از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون با جهان خارج ارتباط نداشتهایم؟
و مگر هم اکنون با جهان خارج ارتباط نداریم؟ مبادلات اقتصادی ما با کشورهایی مانند چین، هندوستان، روسیه، ترکیه، پاکستان، برزیل و دهها کشور دیگر شرقی و غربی در حد بالایی قرار دارد. تنها حکومتی که ارتباط ما با آن قطع است رژیم جعلی و غاصب صهیونیستی است و گرنه حتی در مورد کشوری مانند امریکا که ارتباط سیاسی با آن نداریم ارتباطات اقتصادی ما قطع نبوده است و هم اکنون نیز با برخی شرکتهای غیر دولتی امریکا ارتباطهای اقتصادی داریم. خوب است آقای رئیس جمهور به روشنی مشخص کند که منظورش از جهان خارجی که میتواند ما را از این حالت بخور و نمیر خارج کند کدام کشور است؟ آیا برقراری رابطه با کدخدای جهان چنین معجزهای خواهد کرد؟
ثانیا آیا کشورهایی که با امریکا و رژیم صهیونیستی رابطه سیاسی و اقتصادی دارند اقتصادشان از حالت بخور و نمیر خارج شده است؟ نیم نگاهی به کشورهای مصر و ترکیه، پاکستان، افغانستان، یونان، اردن و... این ادعا را کاملا باطل میکند. و به عکس کشورهایی مانند چین و ژاپن که روی پای خودشان ایستاده اند از حالت بخور و نمیر خارج شده اند. تقریظ رئیس جمهور بر کتاب «ایران و جهانی شدن، چالشها و راه حلها» نوشته دکتر سریع القلم نشانگر آن است که ایشان نیز پیشرفت اقتصاد کشور در جهانی شدن به معنای غربی آن میداند.
وی مینویسد:... کشورهای صنعتی در طی این مدت و به صورت تدریجی سعی کردهاند یک سیستم قاعدهمند جهانی ایجاد کنند و اقتصاد و سرمایه داری را از جغرافیای غرب به کل نظام بینالملل تسری بخشند. او ضمن ستایش کشورهایی مانند چین و هند و برزیل به خاطر پیوستن به جریان جهانی شدن، روسیه و ایران را مورد انتقاد قرار داده مینویسد: جمهوری اسلامی ایران نیز به دلایل متعدد فرهنگی و تاریخی به پیچیدگیهای فراوانی در درجه مواجهه یا میزان انطباق با جهانی شدن روبهرو است. حساسیت دینی و ملی نسبت به تعامل نامعقول و حساب ناشده با محیط بینالمللی در گذشته تاریخ کشور ما زمینه ساز احتیاط و حتی نوعی بدبینی در ارتباطات بینالمللی شده است. وی معتقد است در مقایسه با روسیه،کشور ما در پارادوکس میان «رشد» از یک طرف و «هویت» از طرف دیگر محتاج نوعی تعادل است» (صص9-11)
بیتردید کسی که با این نگاه به مسأله مینگرد، همواره در صدد ایجاد نوعی تعادل و تعامل است نه مقاوم سازی اقتصاد کشور. اینگونه افراد تصور میکنند پیشرفت کشور تنها و تنها از مسیر غرب میگذرد و تا غربی و در نظام جهانی هضم نشویم اقتصاد کشور شکوفا نخواهد شد! در حالی که تعریف اقتصاد مقاومتی آن است که کشور باید به مرحلهای از رشد و تعالی برسد که تحت تاثیر فشارهای بینالمللی فرو نپاشد و توان ایستادگی بر حقوق مسلم خود را داشته باشد و تسلیم زیادهخواهیهای مستکبران نشود. بیتردید اقتصاد دانش بنیان یکی از مهمترین راههای رسیدن به اقتصاد مقاومتی است که این روزها در زیر شدیدترین فشارهای بینالمللی میخواهند ایران اسلامی را در این زمینه خلع سلاح کنند.
در همین راستا مقام معظم رهبری اخیرا در جمع مهندسین تصریح کردند: «باید تلاش کنید در بخشهای مختلف کشور مساله «ما میتوانیم» را در عمل به مردم نشان دهید و با شناخت خلأها و نیازهای کشور، به سمت انجام کارهای نکرده و زمین مانده بروید. کاری کنید که محصولات و تولیدات جوانهای با استعداد، مؤمن، توانا و بعضاً نابغه کشور مقهور واردات نشود. امروز فشار واردات، کشور را دارد از پا درمیآورد و در خصوص میزان واردات قاچاق به کشور نیز ارقام بسیار عجیبی مطرح است، اما این هم یک توجیه منطقی نیست که به بهانه جلوگیری از قاچاق و دریافت سود گمرکی، راه واردات انبوه به کشور به صورت رسمی باز شود.»
4. آقای روحانی در بخش دیگری از اظهاراتش میگوید: «اگر کسی 24 خرداد و رأی مردم را قبول ندارد باید در سمت دیگری خدمت کند، سمت زیاد است، میتوانند در پست دیگری خدمت کنند ولی مردم این را نمیپذیرند که رأی مردم را قبول نداشته باشند؛ زیرا ما بار سنگینی را به دوش گرفتهایم.»
اینگونه اظهارات صریح، همان سخن جریان دوم خرداد است که با جمله «شما پیام دوم خرداد را درک نکردهاید پس باید برکنار شوید» بیش از 7 هزار نفر از مدیران کشور را در فاصله کوتاهی از کار برکنار کردند. ولی در دولت قبل که تعدادی از مدیران تغییر کردند دولت را به تصفیه جمعی و مدیران اتوبوسی متهم میکردند و این گونه وانمود شد که دولت احمدینژاد، سرمایههای نظام را کنار گذاشته و ملت را از چنین سرمایههایی محروم ساخته است. آیا مدیران در دولت قبل جزو سرمایههای کشور نیستند و آیا کنار گذاشتن آنها به ملت آسیب نمیرساند؟
برخی در تبلیغات انتخاباتیشان همواره نسبت به مدیران اتوبوسی حساسیت نشان میدادند و اینگونه وانمود میکردند که مدیران اتوبوسی باید بروند. متاسفانه در این دولت، مدیران اتوبوسی بلکه واگنی پا به عرصه پستها گذاشتهاند و رئیس جمهور هم در کمال صراحت اعلام میکند هر کس 24 خرداد را قبول ندارد باید برود! آیا این مبنا در دولت دوازدهم نیز پذیرفته است که رئیس جمهور بعدی حق دارد بگوید هر کس پیام انتخابات را دریافت نکرده است باید برود؟ یا این که باز هم قرار است دولت بعدی را مورد حمله قرار دهند که چرا نخبگان و کارشناسان و سرمایههای ملت را کنار میگذارد؟
آیا آقای رئیس جمهور، رئیس جمهور 50 درصد است و 49/5 درصدی که به او رای ندادهاند حق تصدی مسؤولیت و به کار گرفتن توان و تجربه خود در مسیر خدمت رسانی به مردم ندارند؟ به راستی این گونه سخنان با دموکراسی و مردم سالاری و با جهانی شدن و شعار تعامل بادیگران و تحمل، چقدر ارتباط پیدا میکند؟ کسانی که نمیتوانند با رقیب خود در داخل تعامل کنند، چگونه میخواهند با جهان تعامل کنند و از دموکراسی و اعتدال سخن بگویند؟