سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خا نه دوست
گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده

افسران - هاشمی و اختلاس؟!




موضوع مطلب : هاشمی

چهارشنبه 94 دی 16 :: 10:52 عصر

افسران - کسی که ادعای نظارت بر رهبری دارد که ناتوان است برفرزنان خود نظارت کند




موضوع مطلب : هاشمی

چهارشنبه 94 دی 2 :: 12:19 صبح

ت

.k

lll




موضوع مطلب : هاشمی

دوشنبه 94 آذر 30 :: 5:47 عصر

/یادداشت/محمدکاظم انبارلویی

آیا هاشمی رفسنجانی سرنوشت منتظری را پیدا خواهد کرد؟

محمد کاظم انبارلویی

ابهام و ایهام باعث شده خدمات هاشمی رفسنجانی به انقلاب زیر سؤال رود و دلسوزان انقلاب نگران شوند که او سرنوشتی همانند سرنوشت منتظری پیدا کند. علت اقبال رسانه‌های دشمن از نوع مصاحبه‌های اخیر این نگرانی را تشدید می‌کند.

به‌گزارش خبرگزاری تسنیم، متن یادداشت محمدکاظم انبارلویی با عنوان «شعور سیاسی مردم را نادیده نگیرید»، به شرح ذیل است:
آیت‌الله هاشمی رفسنجانی اخیرا طی مصاحبه‌ای منتقدان خود را "کلاغ" نامیده و بدون آنکه اشاره‌ کند که چه گفته‌اند و در چه موضوعی سخن به میان آورده‌اند، آنها را مورد بی‌مهری قرار دادند.

مجموعه مصاحبه‌های وی به ویژه در خصوص انتخابات خبرگان نشان می‌دهد عده‌ای زیر چتر پاسخ به سؤالات تکراری در باب انتخابات آتی به ویژه خبرگان، در تدارک یک دو قطبی‌سازی کاذب بر اساس مدل "سرخابی" هستند.

انتخابات خبرگان رهبری تاکنون چه در زمان امام (ه) و چه در ایام رهبری آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای فارغ از رقابت‌های متعارف و معمول بوده است. این حالت به خاطر آن بوده که رهبری چه در زمان امام و چه در زمان کنونی "مُتعیّن" بوده و خبرگان امّت در مورد آن اجماع داشته و به تعبیر حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمهدی طباطبایی، رهبری معظم انقلاب کم نظیر نیستند، بلکه بی‌نظیر هستند.

آقای هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با ایلنا بحث "نظارت" خبرگان بر نهادهای زیر نظر رهبری را مطرح کرده‌اند؛ بی‌ آنکه مبنای این بحث را از نظرگاه قانون اساسی بیان نمایند. آیت‌الله صادق لاریجانی در نقدی مشفقانه در این باره گفته‌اند کار خبرگان تشخیص دارا بودن یا نبودن شرایط رهبری و تعیین رهبری برحسب آنچه در قانون اساسی آمده، می‌باشد.

این ماموریت تلازمی با امر نظارت ندارد و در هیچ جای قانون اساسی بحث نظارت بر رهبری توسط خبرگان نیامده است. (1)

نهادهای زیر نظر رهبری همانند دیگر نهادهای زیر نظر دولت تحت نظارت نهادهای نظارتی نظام قرار دارند و هیچ‌گاه این نظارت نه در دوره امام و نه در دوره مقام معظم رهبری تعطیل نبوده است اما چنین مأموریتی در قانون اساسی برای خبرگان تعریف نشده است.

رهبر انقلاب در یک نشست دانشجویی که در این مورد پرسش شده بودند، تصریح فرمودند: "هیچ کس فوق نظارت نیست. خود رهبری هم فوق‌ نظارت نیست، چه برسد دستگا‌ه‌های مرتبط با رهبری، همه باید نظارت شوند." (2)

آقای هاشمی رفسنجانی در این مصاحبه باز هم از مقوله "تندروی" به ویژه "تندروی‌های مزاحم" یاد کرده‌اند. آقای هاشمی بی‌آنکه بگویند تندروی چیست و تندرو کیست، به‌صورت مبهم آدرس غلط می‌دهند. طی سه دهه گذشته، نظام توسط برخی که سر در آخور دشمنان نظام داشتند، شاهد تندروی و افراط‌گری بوده است.

آشوب و فتنه لیبرال‌ها در اتحادی نامقدس با منافقین، کمونیست‌ها و ملی‌گراها منجر به شهادت 17 هزار نفر از شهروندان ایرانی شد که فجایع هفتم تیر و هشتم شهریور سال 60 از آن جمله بود.

همین جماعت با پوست‌اندازی در 18 تیر 78 زیر چتر تجدیدنظرطلبان به اصطلاح اصلاح‌طلب آشوب به پا کردند. ده سال بعد در فتنه 88 این تندروی و افراطی‌گری به بلوغ خود رسید و رسماً و بی‌پرده‌پوشی، سرویس‌های امنیتی سیا، موساد و ام آی 6 پشت سر آن قرار گرفتند.

در این فتنه همسر آقای هاشمی صبح روز انتخابات فرمان شورش خیابانی صادر کرد. دختر وی دست در دست منافقین و بهایی‌ها که به دوستی با آنها افتخار می‌کند, آتش‌بیار معرکه‌های خیابانی علیه نظام بود. اهل فتنه با شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه و حمله به هیئت‌های عزاداری در روز عاشورای 88، با وقاحت تمام اوج تندروی و افراطی‌گری را به نمایش گذاشتند.

امت حزب‌الله در قیام تاریخی 9 دی 88 به این بازی‌های نرم و سخت دشمن پاسخ شایسته داد و سران فتنه را با اسم و مشخصات، لعن و سپس رسوا کرد.

آقای هاشمی در وسط این آشوب و فتنه کجا بود؟ چه می‌کرد؟ تعریف وی از تندروی و افراطی‌گری در فتنه 88 چه بود؟ نسبت او با این فتنه چه بود؟ این سؤالاتی است که او بی‌پاسخ گذاشته است و هر از چندی برای پاک کردن حافظه تاریخی مردم از مقوله تندروی، چیزی می‌گوید که مصداق آن را فقط می‌توان در اردوگاه اصلاح‌طلبان تجدیدنظرطلب آمریکایی که می‌خواستند امام(ره) را به موزه تاریخ بسپارند، جستجو کرد.

فعل و قول برخی از فرزندان و اعضای بیت او مصداق تندروی و افراطی‌گری است که هیچ‌گاه متأسفانه راجع به آن موضع نگرفته و مرز خود را با آن مشخص نکرده است. فساد سیاسی و اقتصادی مهدی هاشمی که به حکم قانون مجازات شده، آیا فراتر از مصداق تندروی و افراطی‌گری نیست؟

این ابهام و ایهام باعث شده خدمات وی به انقلاب هم زیر سؤال رود و دلسوزان انقلاب نگران شوند که او سرنوشتی همانند سرنوشت منتظری پیدا کند. علت اقبال رسانه‌های دشمن از این نوع مصاحبه‌ها هم این نگرانی را تشدید می‌کند.

آقای هاشمی رفسنجانی تاکنون پاسخی منطقی به منتقدین خود نداده است. هر از چندی در مصاحبه با برخی رسانه‌های مرتبط با آشوب و فتنه 88 به منتقدین اهانت می‌کند. کلاغ نامیدن منتقدین، مشکل پیشینه او را در فتنه حل نمی‌کند.

در عصر ارتباطات و اطلاعات که همه چیز زیر دید دقیق لنز دوربین‌های عکاسی و فیلمبرداری است و صدا‌ و سیمای هر رویداد سیاسی دقیق ثبت و ضبط می‌شود، نمی‌توان وقایع را تحریف و حوادث را وارونه نشان داد.

نمی‌توان صورت مسائل سیاسی کشور را پاک کرد و صورت مسئله جدید نوشت, بی‌آنکه به سؤالات و مسائل کلیدی گذشته پاسخی عقلانی داد. بصیرت مردم سد راه این وارونه‌سازی است. نباید شعور سیاسی مردم را نادیده بگیرند.

امروز صورت مسائل کشور روشن است. مشکلات اقتصادی جدی است. دولت باید به مطالبات اقتصادی مردم وفق وعده‌هایی که داده عمل کند. نظام و دولت باید تکلیف اجرای برجام و بدعهدی‌های آمریکا را روشن و به‌طور جدی از منافع و مصالح ملی دفاع کند. باید مراقب نفوذ دشمن بود و از یک سوراخ 10 بار گزیده نشویم. مسائل منطقه و شرارت آمریکا تحت پوشش داعش برای امنیت ملی مخاطره‌انگیز است.

بازتولید فتنه برای تهدید امنیت داخلی توسط دشمن جدی است و... اینها مسائل ماست. ذهن حضرت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در کدام وادی سیر و سلوک می‌کند؟ چرا این مسائل در ذهن مبارک ایشان جایگاه شایسته خود را پیدا نمی‌کند؟

پی‌نوشت‌ها:
1- رسالت 24 آذر 94
2 دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاه امیرکبیر 9/12/79




موضوع مطلب : هاشمی

سه شنبه 94 آذر 24 :: 6:47 عصر
ظاهرا هاشمی قصد تحقیر منتقدانش را داشته است، برای همین به جای تشبیه گنجشک از کلاغ استفاده کرده است. با این همه اما وقتی به ویژگی های کلاغ نگاه می کنیم، می بینیم که هاشمی باز هم خطا کرده است.

فارس: حجت‌الاسلام حمید رسایی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در پایگاه اطلاع‌رسانی خود نوشت:

اگر تاکنون این فقط دکتر حسن روحانی بود که به جای پاسخ به انتقادات منتقدین، آنها را با صفاتی ناشایست می نواخت و با این شیوه از پاسخ به انتقادات فرار می کرد، اکنون باید هاشمی رفسنجانی را به این شاگرد دیرینه اش اضافه کرد. چند روز قبل هاشمی رفسنجانی با توصیف منتقدانش به کلاغ، گفت: فشار اینها (منتقدان) روی من هیچ تأثیری ندارد. آنها مثل کلاغ‌هایی هستند که از روی درخت‌ می‌پرند، برای من این‌گونه است.

هر چند بسیاری از شنوندگان، این تعبیر هاشمی نسبت به منتقدانش را توهین آمیز دانسته اند اما در مقایسه با توهین های دیگری که از زبان رئیس دولت خطاب به منتقدانش بیان شده، می توان آن را از زاویه دیگری دید. معمولا افراد مغرور از باب مثال، پریدن گنجشک از روی درخت را برای ایستادگی و تأثیرناپذیری خود مثال می آورند. اما اینکه چرا هاشمی از میان این همه پرنده، منتقدانش را به کلاغ تشبیه کرده، جای سئوال دارد! ظاهرا وی قصد تحقیر آنها را داشته و خواسته منتقدانش را به پرنده ای بدصدا تشبیه کند، برای همین به جای تشبیه گنجشک از کلاغ استفاده کرده است. با این همه اما وقتی به ویژگی های کلاغ نگاه می کنیم، می بینیم که هاشمی باز هم خطا کرده است.

در کلام الهی، کلاغ اولین معلم فرزند حسود و خطاکار حضرت آدم (ع) معرفی شده تا جایی که وقتی قابیل، رفتار کلاغی که مأمور الهی بود را دید، با سرزنش، خود را ناتوانتر از او دانست. علاوه بر این، رسول خدا (ص) نیز کلاغ ها را به عنوان معلم معرفی کرده است و توصیه نموده تا در سه چیز از کلاغ درس آموخته شود: حیا، سحر خیزی و هوشیاری.

علاوه بر این، پرنده شناسان بعد از صدها ساعت تحقیق، در وصف پرنده ای به نام کلاغ که سابقه حضور آن در روی زمین را 17 میلیون سال قبل می دانند و 120 گونه برای آن برشمرده اند، نوشته اند:

1. کلاغ ها در هر زیستگاهی از مناطق سرد و یخ‌زده گرفته تا کوهستان‌ها، دشت‌ها، مزارع، علفزارها و حتی شهرها می‌توانند زندگی کنند. بنابر این آن را پرنده ای مقاوم می دانند و نه راحت طلب و عیاش.

2 . کلاغ پرنده ای با حافظه قوی و بسیار باهوش است، حتی باهوش تر از جغد که در تاریکی زیست می کند و از روشنایی می ترسد، یا آن را باهوش تر از شامپانزه و پرندگان شکاری تجربه کرده اند. دانشمندان معتقدند که کلاغ ها نسبت به سگ ها و خوک ها موفق تر عمل می کنند.

 

3 . تحقیقات نشان داده که کلاغ‌ها برای خوردن میوه‌هایی نظیر فندق یا گردو که هیچ نوع منفذی برای شکستن ندارند، آنها را از ارتفاع به پایین پرتاب می کنند یا وسط خیابان قرار می‌دهند تا خودروها از روی آنها عبور کنند. هوش آنها به اندازه ای است که گردو یا فندق را در مسیر خودروهای سنگین قرار نمی دهند تا آن را له کند و جالب اینجاست که اغلب این کار را زمانی انجام می‌دهند که چراغ راهنمایی "سبز" رنگ است!

4 . جالب است بدانید آناتومی مغز کلاغ تا حدودی شبیه مغز انسان‌هاست. مغز کلاغ‌ها نسبت به دیگرگونه‌های پرندگان نسبتا بزرگ‌تر و تکامل یافته‌تر است. بر خلاف کرگدن با اینکه از جمله گردن کلفت ها به حساب می آید، اما نوشته اند که کرگدن مغز کوچکی دارد.

5 . کلاغ ها با جثه کوچکشان، بر خلاف پرندگان دیگر، همواره با کرگردن ها سر ناسازگاری دارند. علاوه بر این حیوان گردن کلفت، کلاغ ها با موش ها که حیوانی مؤذی هستند و روباه ها که حیواناتی حیله گرند، مشکل دارند و اتفاقا آن را پرنده ای دانسته اند که قادر به محاسبات ریاضی است برای همین به راحتی نمی توان سر آن کلاه گذاشت.

6 . زبان کلاغ یک زبان واقعا پیچیده است و هر صدای قار قار آن معنی متفاوتی دارد. تحقیقات نشان می‌دهد برخی از اصوات آنها هشداردهنده ، برخی تقلید صدا از سایر جانداران و برخی هم در ارتباط با وقوع یک اتفاق خاص است مثلا وقتی فتنه ای از سوی جانوری خطرناک در پیش باشد، کلاغ ها به صدا در می آیند. کلاغ قدرت هوش و ذکاوتش به قدری است که می تواند خطر را به خوبی تمیز دهد و امنیت دورترین نقاط مسیر حرکت را نیز کاملاً تحت کنترل قرار دهد.

 

7 . کلاغ ها عدالت طلبند. وقتی کلاغی از قواعد کلی حاکم بر این پرنده تخلف بورزد، کلاغ ها شورایی تشکیل می دهند تا درباره سرنوشت همکارشان تصمیمی اتخاذ کنند. اگر هم نوع خود را تبرئه کنند به صورت گروهی پرواز می کنند ولی اگر کلاغ متهم را مقصر تشخیص دهند، به سویش حمله ور می شوند و با ضربات مهلک نوک خود، چشمان کلاغ بیچاره را از حدقه در می آوردند.

8 . کلاغ‌ها پرندگانی اجتماعی هستند و با وجود این که غالبا انسان‌ها از کلاغ‌ خوششان نمی‌آید، اما واقعیت این است که حضور کلاغ ها باعث حذف بسیاری از مواد مضر از چرخه حیات بشری می‌شود تا جایی که اصطلاحا می‌گویند اگر کلاغ‌ها محیطی را ترک کنند، آن محل دیگر جای زندگی نیست چون مواد مضر همه جا را می گیرد.

9 . کلاغ ها به راحتی چهره انسان ها را فراموش نمی کنند. محققان دانشگاه سیاتل در یک تحقیق هفت کلاغ را گرفته و آنها را علامت گذاری کردند. آنها در حین علامت گذاری روی صورت خودشان را با ماسک‌های مختلف پوشاندند اما وقتی کلاغ‌ها را آزاد کردند، هر بار که در محوطه ای حضور می یافتند، کلاغ ها صاحبان آن ماسک را تشخیص می دادند و به آن حمله ور می شدند. حتی دیده شده که کلاغ هایی که علامت هم نداشتند همین رفتار را تکرار می کردند. در حقیقت کلاغ ها اطلاعات و تجربیات را به هم نوعانشان منتقل می کردند. بدیهی است که سیستم‌های ارتباطی ناشناخته‌ای در میان کلاغ‌ها وجود دارد که یکی از روش‌های برقراری ارتباط بین آنها همان زبان پیچیده میان کلاغ‌هاست.




موضوع مطلب : هاشمی

سه شنبه 94 آذر 24 :: 6:9 عصر

مخالفت اکثریت اعضای جامعه مدرسین با نامزدی هاشمی در خبرگان

در یک رای گیری غیر رسمی که بیشتر برای استمزاج نظر اعضای جامعه مدرسین برای حمایت و یا عدم حمایت از هاشمی بوده، 8 نفر خواستار حمایت از رئیس مجمع تشخیص مصلحت شده اند اما 19 نفر با حضور وی در فهرست انتخاباتی جامعه مدرسین مخالفت کرده اند.

به گزارش دولت فتن، انتخابات خبرگان رهبری همزمان با انتخابات مجلس شورای اسلامی، اسفندماه امسال برگزار خواهد شد و رایزنی ها برای ارائه فهرست های انتخاباتی هم در میان اصولگرایان و هم میانه روهای طرفدار دولت افزایش یافته است.

هاشمی رفسنجانی در هر چهار دوره پیشین انتخابات از ارکان فهرست انتخاباتی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بوده است، اما بر اساس اطلاعاتی که یک منبع نزدیک به این تشکل مهم سیاسی، مذهبی در اختیار خبرنگار «پایش» گذاشته، برای اولین بار، در انتخابات خبرگان پیش رو، نام هاشمی در فهرست مورد حمایت جامعه مدرسین نخواهد بود.

به گفته این منبع مطلع در یک رای گیری غیر رسمی که بیشتر برای استمزاج نظر اعضای جامعه مدرسین برای حمایت و یا عدم حمایت از هاشمی بوده، 8 نفر خواستار حمایت از رئیس مجمع تشخیص مصلحت شده اند اما 19 نفر با حضور وی در فهرست انتخاباتی جامعه مدرسین مخالفت کرده اند.

به گفته این منبع مطلع، آیت الله یزدی رئیس جامعه مدرسین هم به برخی از اصولگرایان اطمینان داده که جامعه مدرسین از نامزدی هاشمی رفسنجانی حمایت نخواهد کرد.

در همین حال، تصمیم گیری درباره حضور نام حسن روحانی رئیس جمهور در فهرست انتخاباتی جامعه مدرسین نیز برای اعضای این تشکل دشوار است اما پیش بینی می شود اکثریت اعضا در نهایت از نامزدی روحانی حمایت خواهند کرد.

خبرنگار «پایش» برای آگاهی از موضع جامعه مدرسین درباره نامزدی روحانی و هاشمی با حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خاتمی تماس گرفت اما وی گفت که مایل نیست درباره موضوع خبرگان صحبت کند و بهتر است با دیگر اعضای جامعه دراین باره صحبت شود.

حضور هاشمی در فهرست انتخاباتی جامعه مدرسین در دوره قبل انتخابات خبرگان در سال 85 نیز پس از حرف و حدیث های مختلفی که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 84 رخ داده بود صورت گرفت.




موضوع مطلب : هاشمی

پنج شنبه 94 آبان 21 :: 10:39 عصر

افسران - هاشمی از اصل افتاده!




موضوع مطلب : هاشمی

دوشنبه 94 آبان 18 :: 11:35 عصر


آقای هاشمی! نسبت شما با دشمنان اندیشه امام(ره) چیست؟!
هاشمی رفسنجانی گفت اگر انقلاب با اندیشه امام پیش می‌رفت، وضعیت بهتری داشتیم.
وی ضمن سخنانی در «همایش قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی(ره)» گفت: اگر انقلاب را با توجه به دیدگاه و اندیشه‌های امام خمینی پیش می‌بردیم، قطعا در حال حاضر وضعیت بهتری داشتیم اما من مایوس نیستم که با توجه به آگاهی که مردم پیدا کردند، ما موج جدیدی از پیشرفت را که تا الان نگذاشتند به آن دست پیدا کنیم، در آینده ایجاد کنیم. وی افزود: امام را آن‌طور که ما می‌شناختیم و هرچه پیش‌تر می‌رویم، ایشان را بیشتر می‌شناسیم، دارای یک روح اساسی و افکار بلندی بودند که برگرفته از قرآن و سیره اهل بیت(ع) بود. ایشان با چنین مشخصه‌ها و ویژگی‌هایی توانستند این انقلاب عظیم و کار بزرگی که در تاریخ تشیع و بعد از معصومین(ع) بی‌سابقه بوده است را شکل بدهند.
قطعا اصل این حرف، حرف درستی است که هر قدر اندیشه امام خمینی(ره) به عنوان منطق برخاسته از اسلام و قرآن بیشتر عمل کنیم، وضعیت بهتری خواهیم داشت اما باید دید نسبت آقای هاشمی با این سخن درست چیست؟ ارکان اندیشه امام را «استکبارستیزی،‌ نفی اباحه‌گری و مرزبندی با اسلام التقاطی- آمریکایی، عدالت‌خواهی، مبارزه با فقر و تبعیض و فساد، نهضت جهانی اسلام و مستضعفان، مقابله جدی با جریان فتنه‌گر و آشوب‌طلب» و عمود قائم همه اینها «ولایت فقیه» تشکیل می‌دهد. اینکه «آمریکا ابرقدرت است و بدون رابطه با او نمی‌شود سر کرد»! و «باید در زمینه رابطه با آمریکا تابوشکنی کرد»! یا «نباید درباره مسائل لبنان و فلسطین و سوریه ماجراجویی بکنیم» آیا نسبتی جز تضاد با اندیشه امام دارد؟ میدان دادن به طیفی از مفسدان اقتصادی و فرهنگی و سیاسی در دولت سازندگی و سپس هم‌صف شدن با فتنه‌گران و آشوب‌طلبان، آیا کمک به اجرای اندیشه امام بود؟ چگونه آقای هاشمی در اردوگاهی ایستاد که پیشاهنگان آن صراحتا شعار حذف اسلام از «جمهوری اسلامی» و «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه»، «نه غزه نه لبنان» و... سر می‌دادند؟!
چطور بازداشتی‌های سازمان تروریستی منافقین و بهائیت، با صراحت از سوی فرزند آقای هاشمی به عنوان دوستان خوب و جدید معرفی شدند؟ و چگونه امثال عبدالحسین هراتی عنصر فراری و هتاک به حضرت امام(ره) به عنوان مشاور ارشد به دفتر هاشمی راه یافت و در دیدارهای ویژه او با برخی هیئت‌های خارجی شرکت کرد؟
در عین حال باید تاکید کرد انقلاب با وجود همه سنگ‌اندازی و کج‌رفتاری‌ها بر اساس منطق امام پیش رفته است، سند روشن آن هم تشدید دشمنی مستکبران عالم است اما اینکه آقای هاشمی هم به اندیشه امام وفادار مانده یا خیر، موضوع دیگری است.
اگر اندیشه امام و پیشرفت انقلاب واقعا برای آقای هاشمی مهم است، چگونه است که روزنامه زنجیره‌ای و بدنام شرق در سرمقاله 25 مرداد 94 به تصریح می‌نویسد «اهمیت هاشمی در اعلام ختم دوره انقلاب است. او اولین دولت پسا انقلابی[!] را تاسیس کرد و کسانی را که آمادگی روحی دوره جدید را نداشتند کنار گذاشت و شکاف تاریخی در انقلاب به وجود آورد. چه کسی جز او می‌توانست چنین صریح، ختم دوره‌ای و آغاز دوره‌ای جدید را اعلام کند. او با اسم رمز سازندگی، انقلابی در دل انقلاب سامان داد. از همین‌جا واگرایی آغاز شد. اهمیت او در ایجاد شکاف بین دو دوره است و نه در روان‌شناسی شخصیت سیاسی او.»

{روزنامه کیهان -اخبار ویژه)

94/8/11




موضوع مطلب : هاشمی

دوشنبه 94 آبان 11 :: 12:6 صبح

وطن امروز 7 آبان 1394

بادیگارد خاندان جوری هفت‌تیر می‌کشد کانه هنگام ورود به سه‌راه یاسر باید پاسپورت نشان داد! و قبلش ویزا گرفت! و اصلا یک حرف دیگر! در حادثه دردناک سه‌راه یاسر، گیرم پسر شهید لاجوردی نبود و یک راننده تاکسی بود! آیا حق داشتند با انجام آن عمل زشت، افکار عمومی را تا این حد جریحه‌دار کنند؟! و اگر جای پسر شهید لاجوردی، چهره‌ای بود ناشناس، یکی از عوام‌الناس، آیا دستش به جایی بند بود؟! نه حتی برای شکایت، که فقط برای حکایت؟! و اصلا یک حرف دیگر! اینجا تهران است یا تگزاس؟! من که گمان دارم خیلی هم ایراد از بادیگارد کذایی نیست! باورم هست هر محافظی، چند صباح که با خاندان بپرد، کم و بیش آلوده به اخلاق حسنه (!) حضرات می‌شود! که انقلاب یعنی ما! و کمی هم من‌باب لطف، خمینی! نیست خود خاندان، زیادی تغییر مشی داده‌اند، لاجرم محافظ کذایی را هم «بادیگارد» باید خواند! ما یک «محافظ مسؤولان جمهوری اسلامی» داریم، یک «بادیگارد خاندان»! این دو با هم فرق می‌کنند! اولی در خط مقدم جنگ با لعین داعشی، غریبانه به شهادت می‌رسد، دومی با سوء‌استفاده از شغل خود، هفت‌تیر به رخ خلق‌الله می‌کشد! آن هم در سه‌راه یاسر! کمی پایین‌تر از جماران! کمی آن‌سوتر از حسینیه ابرمردی که خود را «خادم پابرهنه‌ها» می‌دانست و از توده مردم با عنوان «ولی‌نعمت» یاد می‌کرد! می‌خواهم ببینم آیا تمامی ندارد بدهی انقلاب به این خاندان که هر دم از این باغ بری می‌رسد؟! براستی هفت‌تیر بر شقیقه چند انتخابات باید بگذارند تا طلب خود را تمام و کمال از انقلاب ستانده باشند؟! اینجا تهران است؛ صدای ما را از دوران پسابرجام می‌شنوید! شاید از تگزاس! مجمع‌الاضداد! چه تناقضی! جولان دادن بادیگارد 3 تا نقطه‌چین آن هم در سه‌راه یاسر! عمار، عمار، یاسر! یاسر به گوشم! و من به جای هیأت نظارت بر مطبوعات ‌بودم «وطن امروز» را بابت همین متن هم می‌فرستادم دادگاه! اساسا هفت‌تیر و سیمان و سنگ و آشوب و یقه‌درانی کار بردگان شیطان بزرگ است؛ دادگاه رفتنش با احرار انقلابی! آخر باید یکی بدهی انقلاب اسلامی به خاندان را حساب کند یا نه؟! راستی خاندان عالیجناب! فرزندان این ملت چند تا سیلی از بادیگاردهای شما بخورند با شما بی‌حساب شده‌اند؟! این بدهی کی تمام می‌شود؟! کاش دقیقا بگویید بچه‌های این مردم، چقدر به شما بدهکارند؟! و چند لگد، آن هم جلوی خانواده‌شان؟! و کاش حساب کنید دوچرخه لاجوردی شهید چقدر بدهی دارد به بی‌ام‌و؟! و کاش بگویید مشخصا به چند انتخابات جمهوری اسلامی تهمت تقلب بزنید با نظام بی‌حساب می‌شوید؟! غلط نگفته باشم ما هر روز صبح باید برویم سه‌راه یاسر، سیلی‌مان را از خاندان بخوریم و بعد برویم سر کار! و این همه سهم ما از دوران اعتدال است! وقتی اعتدال در فرهنگ غرب رنگ ‌شود، کاریکاتور عدالت می‌شود! اعتدال یعنی بزرگ خاندان هر روز تحلیل غربی‌ها را عرضه کند، دادگاهش را ما برویم! تهمت دروغ تقلب را خاندان بزند، ما دعوت شویم به رعایت اخلاق! آری! ما خیلی به این خاندان بدهکاریم! «مجمع‌الاضداد»! عجب وصیتنامه‌ای نوشت لاجوردی! سیلی‌خورش ملس است! و صدالبته اول بدهکار این خاندان، خود خمینی است! خمینی نباید می‌گفت من بوسه بر دست و بازوی بچه‌های سه‌راه شهادت می‌زنم! مگر کاخ‌نشینان سه‌راه یاسر مرده‌اند که خمینی خود را خادم پابرهنه‌ها می‌دانست؟! و ما پابرهنه‌ایم! لاستیک بی‌ام‌و روی استخوان پابرهنه‌ها «اپرای اعتدال» می‌نوازد! دل‌نوازتر از صدای خش‌خش برگ پاییزی زیر پای رهگذران! اصلش اعتدال یعنی همین که محافظ مسؤولان جمهوری اسلامی، با 2 بچه در یک خانه نقلی 40 متری زندگی کند، سپس در راه حفاظت از حرم خانم زینب سلام‌الله‌علیها به شهادت برسد و آن‌وقت بادیگارد خاندان هم در اوج مروت و مردانگی، هفت‌تیر بکشد در سه‌راه یاسر! بزرگ خاندان فقط در یک قلم، برای هر سال، فلان جلد خاطره می‌دهد بیرون، آن‌وقت متملق‌های زنجیره‌ای مدعی هستند عالیجناب هنوز سکوتش را نشکسته! و وای از آن روز که عالیجناب، سکوتش را بشکند! دیگر بس است این حقه‌بازی‌ها، چرا که صدای سکوت خاندان، این بار با هفت‌تیرکشی در سه‌راه یاسر شکست! اسکی روی آب در روز تاسوعا! هفت‌تیرکشی خیابانی در ماه محرم! غش کردن به سمت آشوبگران عاشورا در سال 88! و گویا آن واعظ متخلق به اخلاق سکولار، به خاندان که می‌رسد لال می‌شود تا بگوید؛ «می‌خواهید به انتخابات تهمت تقلب بزنید، خب بزنید! دیگر چرا علیه ملت هفت‌تیر می‌کشید؟» و اصلا یک حرف دیگر! خیبری را دود این بی‌ام‌وهای هفت‌تیرکش خفه کرده یا دود آن موتوری مسافرکش گلوبندک که روی طلق موتورش عکس امام و حضرت آقا گذاشته؟! حالا دیدید حق با حاج‌منصور ارضی است که «خدا زودتر خبر مرگ این جماعت را برساند»؟! این جماعت هر چه استخوان رأی و راه این ملت را خرد می‌کنند باز بدهی مردم به ایشان تمام نمی‌شود! و من تازه فهمیدم «پسابرجام» یعنی چه! آهای چیزلمات ننر نازنازو! شما مراقب باش النگوهایت نشکند که تهدید به قتل به این می‌گویند!




موضوع مطلب : هاشمی

یکشنبه 94 آبان 10 :: 11:54 عصر




موضوع مطلب : هاشمی

چهارشنبه 94 آبان 6 :: 9:43 عصر
< 1 2 3 4 >

آمارگیر حرفه ای وبلاگ و سایت