سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خا نه دوست
گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده

 95درصد کشورهای عربی موافق ایران

چند نظرسنجی معتبر انجام شده توسط نهادهای مختلف پژوهشی و دانشگاهی در غرب به صورت هماهنگ در پژوهش های اخیر خود به این نتیجه رسیده اند که حمایت از برنامه هسته ای ایران در جهان اسلام در نقطه اوج تاریخی خود قرار دارد.

یک نظر سنجی که از جانب بخش افکارسنجی دانشگاه مریلند به همراه موسسه نظرسنجی زاگبی انجام شده نشان می دهد حمایت از برنامه هسته ای ایران به ویژه تأکید بر اصل حق ایران در برخورداری از انرژی هسته ای در فاصله سال های 2008 تا 2010 از رشدی 20 درصدی برخوردار بوده و به 95 درصد رسیده است.

این رقم نشان دهنده آن است که به موازات افزایش فشار طرف های غربی بر ایران از سال 2008 به این سو و همچنین توطئه سرویس های اطلاعاتی غربی برای ایجاد ناآرامی در ماه های پس از انتخابات حمایت از برنامه هسته ای ایران در جهان اسلام به طور مستمر و با آهنگی پرشتاب رشد کرده و به مرز صددرصد رسیده است.

نتایج این پژوهش ها که نسخه ای از آن در اختیار کیهان قرار دارد نشان می دهد که جامعه مسلمانان از غرب آسیا و شمال آفریقا تا جنوب شرق آسیا تأکید دارد که توانمندی های ایران متعلق به جهان اسلام است و در نتیجه هرگونه حمله به این توانمندی ها یا تلاش برای سلب حقوق ایران در این حوزه ها، به معنای مبارزه جویی آشکار با کل مسلمانان خواهد بود. برهمین مبناست که پژوهش های اخیر انجام شده توسط موسسات معتبر غربی نشان می دهد مسلمانان در هرگونه رویارویی احتمالی در آینده مستقیماً در کنار ایران خواهند ایستاد و برای دفاع از آن وارد عمل خواهند شد. نتیجه بسیار مهم این پژوهش ها آن است که ایران عمق استراتژیک بسیار گسترده ای دارد و در نتیجه قادر خواهد بود با استفاده از این توانمندی خود استراتژی «دست بلند» و «پاسخ جهانی» به هرگونه تهدید را با استفاده از ظرفیت های کل جهان اسلام با سرعت عملیاتی سازد.

نقطه اوج حمایت از ایران

در بخش دیگری از این نظرسنجی 07 درصد مردم جهان اسلام به صراحت گفته اند که حتی عقیده دارند ایران باید سلاح هسته ای هم در اختیار داشته باشد. پژوهشگران راهبردی در تهران که کیهان با آنها سخن گفته عقیده دارند اگرچه سیاست راهبردی ایران عدم حرکت به سوی برنامه تسلیحاتی هسته ای است ولی عدد بالای 07 درصد در این پژوهش بیانگر عمق انگیزه مسلمانان جهان برای دفاع از ایران به عنوان خط شکن و پرچمدار دفاع از ارزش های اسلامی است. به عبارت دیگر این دیدگاه نشان می دهد بخش بزرگی از جهان اسلام که عمدتاً در حوزه های غیردولتی متمرکز است آماده است در پرداخت هزینه حفاظت از فناوری هسته ای با ایران شریک شود و برای این موضوع مرزی هم نمی شناسد.

موازنه با اسرائیل

بخش دیگری از نتایج این نظرسنجی که در آن محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران به عنوان سومین شخصیت محبوب جهان اسلام معرفی شده حاکی از آن است که عده زیادی از اعراب عقیده دارند برخورداری ایران از فناوری هسته ای به این دلیل اهمیت دارد که نوعی موازنه با سلاح های اتمی رژیم صهیونیستی ایجاد خواهد کرد. نتیجه ای که از این نوع نگاه به موضوع گرفته می شود این است که اگر اسرائیل یک قدرت هسته ای را رویاروی خود ببیند آنگاه با احتیاط و محافظه کاری بیشتری در منطقه حرکت خواهد کرد و از وجه دیگر جرأت نمی کند ظرف 5 سال 2 جنگ بزرگ را به منطقه تحمیل نماید. این دیدگاه که در کشورهای شاخ آفریقا فراوانی بیشتری دارد همچنین استدلال می کند که در صورت تثبیت جایگاه ایران به عنوان یک قدرت هسته ای آنگاه مقاومت در مقابل جنایات اسرائیل و تجاوزات آمریکا در منطقه به شکل بسیار قدرتمندانه تری انجام خواهد شد.

نگاه منفی به آمریکا

بخش نهایی این نظرسنجی حاکی از آن است که نگاه مثبت اعراب به اوباما به سرعت در حال نزول است و در شرایط فعلی به زیر 05 درصد رسیده است. اعراب عقیده دارند امکان آتش بس با رژیم صهیونیستی (نه به رسمیت شناختن آن) بسیار اندک است و تازه اگر هم چنین امری اتفاق بیفتد، امکان «همسایگی حزب» با صهیونیست ها چیزی در حد صفر خواهد بود. به عبارت دیگر مردم جهان اسلام عقیده دارند گزینه واقع بینانه در عرض سازش، حفظ وضع فعلی است که در آن مقاومت علیه اسرائیل پرطرفدارترین گزینه است. نکته بسیار مهم دیگر این است که نتایج این نظرسنجی نشان می دهد حماس که طرفدار تداوم سرسختانه مقاومت است برخلاف فتح که برخی بخش های آن به سازشکاری میل کرده اند، محبوبیت بیشتری در میان امت اسلام دارد.

نتیجه بسیار خلاصه این افکارسنجی این است که آمریکا در «ملت سازی» در منطقه خاورمیانه کاملاً ناموفق بوده و دولت های دست نشانده آن هم با بحران اجتماعی مواجه هستند.و در نتیجه حمایت از دموکراسی در منطقه به هیچ وجه به نفع آمریکا نیست؛ یعنی همان چیزی که عملاً هم مشاهده می شود.




موضوع مطلب :

پنج شنبه 89 مهر 15 :: 10:53 عصر

چرا باید از فلسطین حمایت کنیم؟ (1)

بهترین و موجهترین دلیل برای انجام هر کاری، عمل به حکم «عقل» و «عدل» است. چنان چه حتی عبادت خداوند متعال نیز به حکم عقل و عدل انجام میپذیرد. (عدل یعنی قراردادن هر چیزی در جای خودش. لذا انجام به موقع هر عملی که مقتضای آن ایجاب کند، عمل به عدل است و عدم انجام آن نیز نقطهی مقابل عدل، یعنی «ظلم» است. چه به خود و چه به دیگران. در هر حال حکم عقل و عدل در انسان وظیفه و تکلیف را ایجاب مینماید و آن گاه پاسخ «چرا؟» همان «انجام تکلیف و وظیفه» میشود.

اینک باید با این معیار موضوع کمک به فلسطین را مورد بررسی قرار دهیم تا ببینیم که آیا عمل به «عقل و عدل» یا همان عمل به تکلیف و وظیفه است، یا عملی غیر عقلانی و غیر عادلانهای است که موجب ظلم به خود یا دیگران میگردد؟

اگر چه تمامی کسانی که به هر بهانهای مخالف کمکهای شخصی یا اجتماعی یا سیاسی ملل و کشورهای مسلمان به فلسطین و لبنان در مقابله با اسرائیل هستند، خود به صورت مستقیم و غیر مستقیم به آمریکا، اسرائیل و در یک کلمه «صهیونیسم بینالملل» خدمت میکنند و هیچ سؤالی هم نمیکنند که چرا و به چه قیمتی باید این خدمتگزاری را انجام دهند، اما در عین حال این شبهه را ایجاد میکنند که فلسطین یک مسئلهی منطقهای است که اگر خیلی تعمیم دهیم، نهایت گسترهی آن جامعهی عرب را پوشش میدهد، لذا دیگران و به ویژه ایران و ایرانیها نباید هیچ کمکی به آن نمایند(؟!) چنان چه مقام معظم رهبری میفرمایند:

« ... گاهی شنیده میشود که کسانی میگویند: فلسطین یک مسألهی عربی است. این سخن به چه معنی است؟ اگر مقصود آن است که عرب، احساسات خویشاوندانهتری دارد و مایل است خدمت و مجاهدت بیشتری تقدیم کند،این چیز پسندیدهئی است و ما به آن تبریک میگوئیم. ولی اگر معنی این سخن آن است که سران برخی کشورهای عربی به ندای یا للمسلمین مردم فلسطین کمترین توجهی نکنند و در قضیهی مهمی مانند فاجعهی غزه با دشمن غاصب و ظالم همکاری کنند و بر سر دیگران که ندای وظیفه، آرامشان نمیگذارد فریاد بکشند که شما چرا به غزه کمک میکنید، در این صورت هیچ مسلمانی و هیچ عرب غیور و با وجدانی این سخن را نمیپذیرد و گویندهی آن را از سرزنش و تقبیح معاف نمی‌‌سازد...

کمک همه جانبه به مردم فلسطین و حمایت کامل از آنان واجب کفائی بر همهی مسلمانان است. دولتهائی که به جمهوری اسلامی ایران و برخی دیگر از کشورهای مسلمان به خاطر کمک به فلسطین خرده میگیرند، خود متحمل این کمک و حمایت شوند تا تکلیف اسلامی از دیگران ساقط شود،و اگر همت و توان و شجاعت آن را ندارند، بهتر است به جای خردهگیری و کارشکنی، قدرشناسِ اقدامات مسئولانه و شجاعانهی دیگران باشند.» (14/12/1387)

در بررسی مسئلهی چرایی دفاع از فلسطین، از منظر عقل و عدل، ممکن است این شبهه ایجاد شود که «هر چقدر هم دفاع از حقوق، جان و مال مسلمانان لازم و واجب باشد، باز منافع خودمان اولیتر است، در هر حالی که ما به خاطر دفاع از فلسطین در فشارهای سیاسی، اقتصادی، بینالمللی و قهر شیطان بزرگ قرار گرفتهایم؟!»

پس، لازم است ابتدا ببینیم و بدانیم که آیا ایجاد یک دولت جعلی به نام «اسرائیل»، فقط ظلم به فلسطینیها، لبنانیها و بالتبع دیگر اعراب است، یا برای خود ما نیز به صورت مستقیم یک تهدید جدی قلمداد میگردد؟

برای روشن شدن موضوع کافی است که به اهداف ایجاد یک دولت جعلی، آن هم به قیمت قتل عام و نسل کشی مسلمانان منطقه توجه کنیم. آیا تشکیل یک دولت صهیونیستی جعلی به نام اسرائیل در قلب فلسطین و سپس گسترش سرزمینهای اشغالی، اخراج مردم، غصب بیتالمقدس، دست درازی به نوار غزه و طمع به لبنان و ...، فقط به خاطر قصهی ساختگی و دروغ تاریخی «هولوکاست» است، یا اهداف دیگری در نظر است که همهی جهان اسلام و از جمله ایران را شامل میگردد؟! اگر مسئله، فقط یک مسئلهی ملی، طایفهای، منطقهای و ... است، چرا آمریکا، انگلیس، اروپای متحد و کل نظام تشکیلاتی صهیونیسم بینالملل، با همهی امکانات سیاسی، خبری، دیپلماسی، اقتصادی، نظامی، امنیتی، اطلاعاتی و ...، از آن حمایت میکند و با وقاحت تمام مقابل افکار عمومی جهانیان میایستد و همهی جنایات هولناک و نسلکشیها را تأیید میکند؟!

بر همگان روشن است که از طرح ایجاد حکومت واحد جهانی به صدارت و ریاست آمریکا (تشکیلات ماسون و صهیونیسم) بیش از یک قرن میگذرد و تمامی سیاستهای اقتصادی، فرهنگی، نظامی، سیاسی، خبری و ... استکبار جهانی نیز منطبق با ضرورتها و ملزومات تحقق این هدف تدوین و اجرا میگردد.

کشورهای اسلامی و به ویژه منطقهی خاورمیانه، چه به لحاظ معادن زیرزمینی (به ویژه نفت، گاز و ارانیوم) و چه به لحاظ جغرافیای سیاسی و اقتصادی، غنیترین و استراتژیکترین منطقهی جهان است، به گونهای که میتوان آن را «رگ حیات جهان» بیان نمود.

ایجاد دولت جعلی به نام «اسرائیل» در این منطقه در واقع ایجاد یک پایگاه نظامی قدرتمند آمریکایی برای اشغال تمامی منطقه و مبدل نمودن کشورهای آن به ایالات کوچک و بزرگ تحت سیطرهی آمریکاست. لذا از همان ابتدا صهیونیسم به برخورداری از یک سرزمین (اگر چه اشغالی)، در قبال هولوکاست ساختگی قناعت نکرد و شعار «از نیل تا فرات» را سر داد و اکنون نیز دایرهی این طمع را بسیار بزرگتر مطرح مینماید.

بدیهی است که هیچ سازمان، شخص یا نهادی نمیتواند برای اسرائیل مرزی تعیین نموده و بر سر آن مرز به توافق رسد و گسترهی این پایگاه نظامی را به درون مرزهای خود محدود نماید، هر چند که حتی قبول و پذیرش یک متر مربع از خاک سرزمین فلسطین به نام رژیم اشغالگر قدس (اسرائیل)، به رسمیت شناختن آن و زمینهساز تحقق اهداف بعدی آن خواهد بود. و هر چند که پذیرش تاوان هولوکاست ساختگی از خاک، وطن، سرمایه و عرض و ناموس ملسمانان، ذلت و خواری بیتاوانی نخواهد بود.

پس، نقشهی راه و هدف آمریکا (ماسون)، تشکیل خاورمیانهی جدید به محوریت و صدارت اسرائیل به نمایندگی از صهیونیسم بینالملل میباشد که کشور جمهوری اسلامی ایران در قلب آن قرار دارد.




موضوع مطلب :

پنج شنبه 89 مهر 15 :: 10:52 عصر

آقای هاشمی بازهم بخوابید شاید فرجی حاصل شود!!

 - زمانی را به خاطر بیاورید که آقای جنتی در یکی از خطبه های نماز جمعه در مورد خوابی صحبت کرده بود که نه از قول خودش بلکه از قول شخصی دیگر نقل می کرد و در آن در مورد رای دادن به دکتر احمدی نژاد صحبت کرده بود. عقلای قوم- نخبگان همیشه دلسوز- طرفداران عقلانیت سیاسی- مخالفان خرافه و توهم- حامیان رای به داماد- عروس آذربایجان و... همگی دست به دست هم دادند و هجمه شدیدی علیه آیت الله جنتی ایجاد کردند که: با خواب نمی توان مملکت را اداره کرد- نمیتوان با رمالی و توهم مملکت را اداره کرد- خرافه گرایی محکوم است و..

- این اظهارات از سوی افرادی عنوان میشد که کاندید مطبوعشان در انتخابات سال 84 به خواب تاریخی می رود و هنوز خواب معروف شیخ زبانزد عام و خاص است. جریانی که گویا سرنوشتشان با خواب گره خورده است.

- در این بین افرادی همچون حسن روحانی که از هر بهانه و فرصتی جهت عقده گشایی شکست تیر84 علیه دولت نهم استفاده می کرد پیشقدم شد و در اظهاراتی غیر منطقی و غیر معقول که از سوی رسانه های حامی عقلانیت!! و توسعه سیاسی! پوشش داده شد مطالب خلاف واقعی به دولت نسبت داد که دولت نهم اعتقاد به خرافات و.. دارد. البته بازهم از آقای روحانی تقاضا داریم یکبار برای همیشه لبخند بر صورتشان نقش ببندد. از 3تیر 84تاکنون لبخند ایشان را ندیدم و بازهم تقاضا داریم در مورد عملکرد ضعیف و ناکارآمد خود به عنوان دبیر شورای امنیت پاسخگو باشید و بیش از این پشت سر هاشمی موضع نگیرید.

البته نیز به ذکر نیست که بسیاری از سیاسون ما سالهای سال در خواب غفلت بودند و با حماسه ملی تیر 84 از خواب بیدار شدند.

- جای تعجب نبود کسانی دلت نهم را متهم به ارتباط با انجمن حجتیه می کردند که محمدعلی ابطحی معاون اول دولتشان فرزند بزرگ پرچمدار انجمن حجتیه یعنی حسن ابطحی بود. عمادالدین باقی و فرج الله دباغ از سران اصلی انجمن حجتیه را در لیست حامیان خود داشتند.

- آقای هاشمی که همواره داغ شکست تاریخی 3 تیر را در سینه داشت و با هیچ انتقاد و هجمه علیه دولت خاموش نمی شد، بازهم دست به کار شد و پرچمدار جریان ضد تحجر و ضد انحراف شد که قائل بودند به جای خواب و خواب دیدن باید کشور را با مدیریت و عقلانیت اداره کرد.

- اما اتفاقی که چند روز پیش در صفحه اول روزنامه شرق شاهد آن بودیم، توسل هاشمی رفسنجانی به خوابی بود که به زعم خود از حضرت امام خمینی دیده بود این سایت که به زعم خود نماد عقلانیت سیاسی و پایگاه نخبگان ضد پوپولیسم است در اقدامی پوپولیستی و عوام فریبانه اقدام به درج جمله تاریخی از هاشمی رفسنجانی نموده بود که سعی می کرد با توسل به خواب امام برای خود جایگاهی ایجاد کند.

در اینکه آقای هاشمی از 3 تیر 84 بدیسنو عملا در ورطه سقوط سیاسی افتاد و 22خرداد88 آخرین میخ بر تابوت هاشمیسم زده شد شکی نیست، اما توسل ایشان به این امر حکایت از امری ریشه ای و اصلی اساسی دارد.

- لیبرال مسلکها و نخبگان سیاسی در جوامع در حال توسعه همواره نشان داده اند تنها در حد تئوری و بیان به نظرات خود پایبندند و در سر بزنگاههای سیاسی و مواقع حساس شاهد چرخشهای رفتاری و تئوریک از سوی آنان هستیم.هاشمی گرچه نماد دروغین ضد تحجر وپوپولیسم بود اما فیلم انتخاباتی ایشان در سال 84 نماد کامل یک فیلم پوپولیستی بود که هیچ نشانی از برنامه های سیاسی و اقتصادی در آن بچشم نمی خورد و تنها هدف آن جذب رای به هر قمیتی بود.

- آقای هاشمی باز هم بعد از انتخابات تنها در حد اظهار نظرات خود در راستای مخالفت با دولت، از قامت نماد عقلانیت و قانون گرایی وارد میدان نقد شد و در هر محفل و مجلسی سخن از قانون گریزی دولت و نیز تحجر سخن می راند.

از نماد قانون گرایی و تنش زدایی آقایان شاهد بی حرمتی فراموش نشدنی به اراده ملت و توهین به شعور سیاسی آنها در?تیر?? و ??خرداد?? از سوی عقده های قدرت و ثروت را شاهد بودیم.

- این نگاه ابزاری به مواردی همچون: قانون گرایی- ارزش گرایی- عقلانیت و.. دقیقا در راستای منویات و نصایح ماکیاولیسم است و ماکیاولیسم زمینه ساز دیکتاتوری- انحصار گرایی می باشد. پشت پا زدن به ارزشها و شعارها از خصوصیات ماکیاولیستهای قدرت طلب است.

- آقای هاشمی که هنوز جایگاه خود و خانواده اش به عنوان عوامل اصلی زمینه ساز آشوبهای خیابانی بعد از انتخابات تهران در اذهان عمومی فراموش نشده است، از هر فرصتی جهت انحراف افکار عمومی و بازیابی جایگاه از دست رفته اش سخن می گوید. آیابهتر نیست آقای هاشمی بار دیگر به سخنان و موضع گیری های غرض ورزانه سیاسی خود در قبال تحجر و واپس گرایی دولت نهم رجوع کند؟ آیا ایشان فکر کرده اند با تعریف خوابی از امام بر انحرافات و تخلفات عملی خود از خط امام و انقلاب سرپوش بگذارند؟ آیا ایشان خیال کرده اند مجلس خبرگان و مجمع تشخصی را می توان با خواب اداره کرد؟

- بهتر است آقایان مثالهایی و مصداقهایی از تبعیت از خط امام و رهبری در بیداری و صحنه سیاست بزنند نه در خواب که مصداق حریم خصوصی و شخصی است و کسی جز خود فرد نمی تواند موید این امر باشد.

- آقای هاشمی ملت ما بیدار بود وقتی امثال شما در برابر فتنه گریهای دیکتاتورهای شکست خورده از اراده ملت در 22خرداد88 که قصد ذبح استقلال و آزادی این مردم را داشتند سکوت کردید و شاید هم در خواب. ملت ما در بیداری درسی به امثال شماها داد که شاید در خواب هم نمی دیدید.

آقای هاشمی توصیه ما به خواص و امثال شما این است که همواره بیدار باشید و در بیداری از خط امام و ارزشهای نظام دفاع کنید. یادمان نرود که امام خمینی همواره از واژه بیداری ملی و اسلامی یاد می کردند.

 - آقای هاشمی شما در خواب بودید که امام همیشه بیدار ما فرمود: پشتیبان ولایت فقیه باشید تا مملکت شما آسیبی نبیند. شما در خواب بودید که امام خمینی برخورد مقتدرانه و جدی با سیدحسین خمینی انجام داد و شما اجازه برخورد با فرزندان آشوبگر و قانون شکنتان را نمی دهید. شما در خواب بودید که امام فرمود تو غلط می کنی قانون را قبول نداری، قانون تورا قبول ندارد. شما در خواب بودید که امام فرمود میزان رای ملت است و شما به همراه همسر و فرزندانتان به رای ملت توهین کردید که چرا به کاندیدای مورد حمایت شما رای ندادند. شما در خواب بودید که امام فرمود میزان حال افراد است و شما که سالهاست قدم مثبتی در راه انقلاب بر نداشته اید همواره گذشته خود را ر فرق ملت کوبیده و خود ر اصاحب و پدر انقلاب می دانید.

- آقای هاشمی احساس می کنم شما کماکان در خواب هستید. خط امام شما به درد خوابتان می خورد و بس. اصولا افرادی که کور هستند یا خود را به کوردلی می زنند هیچگاه حقیقت را نمی بینند. بهتر است بخوابید، شما چندسالیست زحمت بیهوده برای شکست جریان اصولگرایی اصیل می زنید و همواره شکست خورده اید. نیاز به استراحت دارید، حرفهایتان تکراری شده، مردم 2بار به شما نه گفتند. استراحت کنید و بعد از هر استراحت مصاحبه کنید. بهتر است یکبار جدی صحیفه را بخوانید. راستی بازهم از نیروهای خودسر نیز انتقاد کنید. چندتایشان را شناسایی کردیم و معرفی می کنیم: خانم عفت مرعشی( همسر تان) اولین کسی که رسما فرمان آشوب و اغتشاش را با علم به حمایت شما صادر کرد- دختر ساندویچ خورتان که تا واقعه ننگین توهین به عاشورا عضو فعال اغتشاشات و تخریب اموال عمومی بود. مهدی هاشمی فرزند فراری و آشوبگرتان که اکنون در لندن به امر صدور انقلاب!! مشغولند و..

آقای هاشمی، از هم اکنون شما بازندن انتخابات سال 92 هستید. از هر کسی حمایت می کنید شکست می خورد. تو رو خدا صحنه را خالی نکنید!!

من مصطفی نمازیان

از وبلاک {{ادواردو}}




موضوع مطلب :

پنج شنبه 89 مهر 15 :: 10:52 عصر

چرا باید از فلسطین حمایت کنیم؟ (2) 

حال چه جهان اسلام (به ویژه خاورمیانه) را به دلیل مشترکات دینی و منافع وابسته به یک دیگر، یک پارچه فرض کنیم و چه کشور ایران را به صورت مستقل در نظر بگیریم، رژیم صهیونیستی اسرائیل اشغالگر که پایگاه نظامی آمریکا در منطقه میباشد، دشمن شمارهی یک قلمداد میگردد و سرزمین فلسطین وسپس لبنان، سوریه و پس از آن عراق – که در اهداف اولیهی اشغالگری آمریکا توسط اسرائیل است – خاکریزها و سنگرهای خط مقدم محسوب میگردند. لذا اگر هر یک از آنها سقوط کند، زمینه برای سقوط خاکریز و سنگر بعدی فراهمتر میگردد.

پس، جمهوری اسلامی ایران حتی اگر فقط در اندیشهی دفاع از مرز و بوم و منافع خود نیز باشد و با کوتاهنگری و سادهلوحی شرایط و تحولات جهانی و منطقهای را مربوط به خود نداند، باید با تمام قوا از تمامی خاکریزها و سنگرها و به ویژه خط مقدم که سرزمین فلسطین است دفاع نماید. و حال آن که جایگاه، نقش، اثرگذاری، دیدگاه و اهداف این نظام، کشور و ملت اسلامی، بسیار والاتر، با بصیرتتر و مقدستر از همه است.

البته آن چه بیان گردید، فقط از دیدگاه سیاسی صرف است. و حال آن که «عقل و عدل»، قبل از هر چیز بندگی حق تعالی و انجام فرامین الهی که در مکتب والای اسلام ارائه شده است را حکم مینماید.

اسلام عزیز، قبل از نگاه مستکبرانه و سودجویانهی فرقههای ماسونی و صهیونیستی به جهانی سازی، حکومت واحد الهی در جهان را تنها راه نجات بشر و بشریت از ظلم و جور و جهالت معرفی نموده و تحقق آن را هدف قرار داده است. لذا تلاش برای رهایی از بندگی طواغیت و فراعنهی زمان که متسلزم کفر به طاغوت و ایمان به الله (فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ لاَ انْفِصامَ لَه» میباشد را سر لوحهی اهداف و برنامههای یک انسان مسلمان، رها و کمالجو قرار داده است.

بدیهی است که تلاش برای رهایی از یوق بندگی غیر (طواغیبت) نیز مستلزم برخورداری از ایمان الهی، روح و فرهنگ اسلامی میباشد که وحدت مسلمین و کمک یا دفاع از مظلومان و به ویژه مسلمانان عالم، یکی از نمودها و مصادیق بارز آن میباشد. لذا پیامبر اکرم (ص) فرمود: هر کس فریاد «یا للمسلمین – ای مسلمانان» را بشنود و پاسخی ندهد، از من نیست.

اینک فلسطین فریاد میکشد که این مسلمانان عالم و ای کشورهای اسلامی منطقه، آمریکا توسط رژیم اشغالگر و پایگاه نظامیاش به نام اسرائیل، برای آن که بر کشور، جان و مال شما تسلط پیدا کند، باید از جنازهی من عبور کند و به همین دلیل از هیچ ددمنشی و جلادی برای کشتن من حذر و دریغ نمیکند، پس به کمک بشتابید.

حال انسان عاقل، انسان عادل، انسان ملسمان و انسان آزاده چه میکند؟ دست روی دست میگذارد و با سکوت و سکون و خود نگری و بیبصیرتی خود به آمریکا و اسرائیل و صهیونیسم بینالملل (شیطانپرستهای ماسونی) خدمت میکند تا روزی نوبت خودش شود، یا به امر الهی قیام میکند و به کمترین کاری که میتواند – دفاع از مظلومین و مسلمین خط مقدم به حد توان و امکان – عمل مینماید؟

چقدر ذلیل، زبون و بندهی طواغیت هستند دولتها و ملتهایی که به رغم اطلاق نام مبارک «مسلمان» بر خود، در حالی که حتی غیر مسلمانان و بیدینان جهان، حتی در آمریکا و اروپا، از جنایات اسرائیل بر علیه مردم فلسطین و غزه و لبنان به تنگ آمده و با اعتراض یا سیل کمکهای خود به یاری آنها میشتابند، اینان در خواب غفلت زبونبار خود فرو رفته و نه فقط هیچ کمکی نمیکنند، بلکه در ظاهر و باطن به کمک آمریکا و اسرائیل میشتابند و به لبخند بیمزه و مسخرهی طاغوت در برابر این خواری رضایت میدهند؟!

بخشی از پیام مقام معظم رهبری به ملتهاى مسلمان، به منظور مقابله با توطئههاى خباثتآمیز آمریکا و اسرائیل در کنفرانس مادرید (1370):

«خلاصى اسرائیل از دغدغهى معارضات دولتهاى عربى، آن دستآموز آمریکا (اسرائیل) را اولاً براى وظیفهى اصلیاش، یعنى مبارزه با حرکتهاى اسلامى در این منطقه - که بزرگترین خطر جدى براى آمریکاست - آماده مىسازد؛ ثانیاً نفوذ آمریکا را بر کشورهاى این منطقهى حیاتى قطعى کرده، منطقه را به صورت خانهى امن آمریکاییان درمىآورد و شیطان بزرگ، صاحباختیار بىدردسر خاورمیانه مىشود؛ و ثالثاً اسرائیل در راه توسعهى سرزمینهاى اشغالى و آرزوى «از نیل تا فرات»، یک سنگر مهم دیگر را فتح مىکند.»

«دشمن درصدد است فلسطین را یکباره از پیکر دنیاى اسلام جدا کند و شجرهى ملعونهى صهیونیسم را در خانهى مسلمین ماندگار سازد. آمریکا درصدد است با تثبیت رژیم اشغالگر، همهى سررشتههاى زندگى در این منطقهى حساس را به دست گیرد و خود را از نگرانى خیزش اسلامى در خاورمیانه و آفریقا نجات دهد. دشمنان اسلام مىخواهند همهى کینهى دیرین خود با اسلام و شکستهایى را که در سالهاى اخیر بر اثر بیدارى مسلمین تحمل کردهاند، در اینجا جبران کنند. این حادثه با هیچیک از توطئههاى چند سال اخیر دربارهى خاورمیانه قابل مقایسه نیست؛ اینجا سخن از غصب یک کشور و دربهدرى مستمر و ابدى یک ملت و جداسازى نهایى پارهى تن جهان اسلام و مرکز جغرافیایى وطن بزرگ اسلامى و قبلهى اولاى مسلمین است

{{رجا نیوز}}




موضوع مطلب :

دوشنبه 89 مهر 12 :: 11:54 عصر

 اسلام، اسلام ستیزی و مدیریت ادراک

امیر محبیان

تردیدی نیست که نبردی نرم علیه اسلام در حال جریان است وگروههایی نظیر طالبان اصولا برای این خلق شده اند که شواهد لازم را برای اثبات چهره مجعول درست شده توسط سربازان جنگ نرم دشمن علیه اسلام در افکار عمومی اختیار گذارند. در این میان وظیفه ما چیست؟...

طرح احداث یک مسجد و مرکز فرهنگی و تفریحی ، نزدیک ویرانههای برج های دو قلوی نیویورک ، موجب آشکارتر شدن جریان اسلام ستیزی در آمریکا شده است . در همان حال که شهردار و مسئولان ارشد شهر نیویورک از طرح ساخت مرکز اسلامی پشتیبانی می کنند ، مخالفان ساخت این مرکز اسلامی در آمریکا بر این باورند که بنای مسجد در نزدیکی « منطقه صفر » منهتن ، خاطره قربانیان فاجعه 11سپتامبر را مخدوش می کند . سارا پیلین ، نامزد جمهوریخواهان برای پست معاونت ریاست جمهوری در انتخابات سال 2008 ، ساختن این مسجد را به مثابه فرو کردن خنجری در قلب خانواده قربانیان حادثه 11 سپتامبر سال 2001 توصیف کرده است.

هری رید، رهبر اکثریت دموکرات مجلس سنای آمریکا نیز با ساخت مسجد در جوار ویرانههای برجهای دو قلوی نیویورک مخالفت کرد. باراک اوباما از آغاز ، از ساخت این مسجد حمایت و تاکید کرد که این ، حق مسلمانان آمریکا است که در هرکجا می خواهند ، مانند دیگر اقلیتهای مذهبی ، عبادتگاه بسازند . این سخنان رئیس جمهوری آمریکا ، واکنشهای شدیدی را برانگیخت و جمهوریخواهان و مخالفان اوباما در حزب دموکرات ، به موضعگیری علیه وی پرداختند . جنجال تبلیغاتی اسلام ستیزان در آمریکا تا حدی پیش رفت که در برخی از رسانه های آمریکایی ، بار دیگر موضوع مسلمان بودن باراک اوباما مطرح شد . طبیعی است که مسلمانان آمریکا همچون پیروان سایر ادیان و مذاهب در این کشور ، از حق عبادت و ساخت مراکز دینی برخوردارند . تعداد مسلمانان آمریکا حدود 9 میلیون نفر برآورد می شود که ششصد هزار نفر آنها در نیویورک زندگی می کنند . نخستین متمم قانون اساسی آمریکا که 220 سال پیش تصویب شد ، آزادی مذهب را به رسمیت شناخته است . همچنین در نظام سرمایه داری آمریکا ، مالکیت خصوصی مورد حمایت قرار دارد ؛ از اینرو مسلمانان حق دارند مکانی برای ساخت مسجد خریداری کنند و با سرمایه خود ، آن را بسازند . جریان محافظه کاری آمریکا شامل اعضای حزب جمهوریخواه و جنبش جشن چای[1] ، به لحاظ اعتقادی و ایدئولوژیکی مخالف ساخت این مرکز اسلامی است. این جریان، تحت تاثیر تلاش عناصری از صهیونیست ها ، بنیادگرایان مسیحی و نژادپرستان ، اصولا برای مسلمانان حق فعالیت سیاسی یا اجتماعی قائل نیست .

اسلام ستیزان در آمریکا در توجیه رفتارهای غیرقانونی، تبعیض آمیز و نژادپرستانه خود ، به حادثه 11 سپتامبر سال 2001 اشاره می کنند . مخالفتها با ساخت مسجدی در نزدیکی ویرانه های برجهای دوقلوی نیویورک ، نشان می دهد احساسات ضد اسلامی، که پس از حملات یازده سپتامبر سال 2001 در آمریکا بروز کرد ، همچنان ادامه دارد .

هنوز هم افرادی در آمریکا با نگرشهای راست افراطی ، تلاش می کنند با سوءاستفاده از ناآگاهی مردم آمریکا درباره اسلام ، به ترویج احساسات ضد اسلامی بپردازند. جریان اسلام ستیز در آمریکا تا جایی قدرت گرفته است که برخی به طور آشکار از به آتش کشیدن قرآن کریم و تجمع در مقابل مساجد در روز یازدهم سپتامبر سخن گفتند و تعدادی کشیش شهرت طلب حتی رفتار اسلام ستیزانه خود را با هتک حرمت قرآن نشان دادند.

آیا پدیده اسلام ستیزی امری جدید است؟

اسلام هراسی یا اسلام فوبیا عبارت است از پیشداوری (منفی) علیه اسلام و مسلمینوضع این اصطلاح به اواخر دهه 1980 میلادی بر می گردد.

این اصطلاح پس ازحملات 11 سپتامبر2001 بهطور گسترده درایالات متحده آمریکا مورد استفاده قرارگرفت. در سال 1997 تراست رونی مد انگلیس اسلام هراسی را "ترس و نفرت از اسلام و نتیجتا ترسیدن و عدم علاقه و بیزاری از همه مسلمانان تعریف کرد".

پروفسورآن سوفی رولد نوشته است که پذیرش رسمی اصطلاح اسلام هراسی در ژانویه 2001 در فروم بین المللی مبارزه با عدم تساهل در استکهلم صورت گرفت.در آن فروم اسلام هراسی به مثابه شکلی از عدم تساهل در کنار بیگانه ستیزی(Xenophobia) وسامی ستیزی (Antisemitism) در نظر گرفته شد.

واقعیت آناست که طیف های تند روی غربی که اسلام را یک خطر فزاینده می دانند ؛ مدتهاست از طریق مدیریت ادراک(برداشت ذهنی) افکار عمومی جهانی اقدام به فضا سازی علیه اسلام و مسلمین کرده اند.

بر اساس این مدیریت ادراک ، تصویری را که از اسلام در نزد بعضی افراد پدید آورده اند، عبارت است از:

1.اسلام به عنوان مجموعه ای یکپارچه،ساکن و غیر پاسخگو به تغییرات

2.اسلام "غیر و مجزا" از سایر فرهنگ ها دیده شده که هیچ نقطه مشترکی با آنها نداشته و رابطه تاثیر و تاثری با آنها ندارد.

3.اسلام به نسبت فرهنگ غربی فروتر،بربر،غیر عقلانی ،ابتدایی و شهوت گرا توصیف شده است.

4. اسلام ،خشونت گرا،مهاجم، تهدید کننده،حامی تروریسم و در گیر در نبرد تمدنها نشان داده شده است.

5.اسلام به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی که در پی رسیدن به اهداف سیاسی و نظامی است ، نمایش داده شده است.

و علاوه بر بعضی دیگر از چهره های منفی از اسلام آنها اساسا مخالفت با اسلام راامری طبیعی وانمود می کنند.

تردیدی نیست که نبردی نرم علیه اسلام در حال جریان است وگروههایی نظیر طالبان اصولا برای این خلق شده اند که شواهد لازم را برای اثبات چهره مجعول درست شده توسط سربازان جنگ نرم دشمن علیه اسلام در افکار عمومی اختیار گذارند. در این میان وظیفه ما چیست؟

1. بعضی ها معتقدند که خداوند خود اسلام را حفظ می کند پس مسلمانان نباید دغدغه ای داشته باشند. اینها می کوشند از وظیفه عقلانی و شرعی خود شانه خالی کنند.

2. گروهی برای مقابله با کین ورزی های دشمنان با چهره های خشن و مشت های گره کرده می کوشند عصبانیت و رگهای متورم گردن را به نمایش گذاشته حتی تمایل به کشتن و نابود کردن این دشمنان را ابراز می کنند. اینان در بازی طراحی شده دشمنان اسلام ناخواسته به بازی مشغولند.

3.راه عاقلانه تر آناست که به جای مبدل شدن به مهره بازی دشمن و کمک به تصویرسازی های ناصواب دشمن از اسلام ، با درایت وبه صورت حکیمانه مدیریت ادراکی افکار عمومی جهان را در دست گرفته و بدانیم که اسلام بیش از رگهای برآمده گردن که در جای خود ارزشمند است، به بصیرت و درایت مسلمین نیارمند است.بیگمان در دنیای کنونی هم چون صدر اسلام ، چهره اخلاقی و سعه صدر بی نظیر پیامبرو در حال حاضر ،مسلمین، می تواند تصویری شایسته از اسلام و مسلمین پدید آورد.

پاورقی:

[1] جنبش چای به صورت خودجوش پس از انتخاب اوباما به ریاست جمهوری در آمریکا پا گرفت و بعد از اتخاذ تصمیمات تازه مالی دولت به منظور مقابله با بحران اقتصادی، از جمله تخصیص اعتبارات دولتی برای نجات بانکها از ورشکستگی، به یک حرکت سراسری تبدیل شد

جنبش میهمانی چای در قالب کنونی خود در 19 فوریه سال 2009 از مرکز معاملات سهام و بورس شیکاگو و در اعتراض به برنامه دولت برای حمایت مالی از وامدهندگان مسکن آغاز شد

طرفداران جنبش چای را عموماً محافظهکاران طرفدار کلیسا و قانون اساسی و همچنین مخالفان افزایش مالیات و تمرکز فزاینده قدرت در دولت و افزایش مداخله دولت در امور مردم تشکیل میدهند. از پارهای جهات جنبش چای در آمریکا قابل مقایسه با جنبش تنباکو در ایران است.




موضوع مطلب :

دوشنبه 89 مهر 12 :: 11:51 عصر

ناگفتههایی از استعفای محسن رضایی از سپاه

پایگاه اطلاع رسانی دکتر محسن رضایی بمناسبت هفته دفاع مقدس، چند سند تاریخی درباره این حماسه هشت ساله را در اختیار علاقمندان قرار می دهد.

یکی از این اسناد، مربوط به نامه دکتر محسن رضایی به مرحوم حاج سید احمد خمینی است که به تاریخ 29/2/1366 و پس از استعفای وی از فرماندهی کل سپاه نوشته شده و به شرح زیر است:

بسمه تعالی

برادر ارجمندم؛ حضرت حجت الاسلام جناب آقای حاج سید احمد خمینی (زید عزه) با اهداء تحیت؛ اکنون که علیرغم مقاومتهای زیاد در مقابل مشکلات و نارساییهای میدان نبرد (که عمدتاً ناشی از افراد و عوامل داخلی جامعه و مسئولین کشور بوده اند)، مجبور به استعفا از مسئولیت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شده ام، لازم می دانم از زحمات جنابعالی در حمایت از نیروهای انقلاب اسلامی بالاخص رزمندگان جان بر کف حزب اللهی کشور (و علی الخصوص در عملیات والفجر 8 و کربلای 5) تشکر و قدردانی کنم.

امیدوارم نسلهای آینده انقلاب، چهره های وفادار به امام و اصول مبنایی انقلاب اسلامی را فراموش نکرده و به آنان وفادار باقی بمانند.

برادر شما - محسن رضایی

9/2/1366

دکتر محسن رضایی 23 سال پس از نگارش این نامه،درباره این سند می گوید: وضعیت نامساعد تجهیزاتی، تدارکاتی و ضعف پشتیبانی مسئولین کشور از جبهه های جنگ در سال 65 (درست در شرایطی که ما درصدد آن بودیم با ادامه عملیاتهای بزرگ و کمرشکن، رژیم بعث صدام را به زانو درآوریم)، و پیگیریهای بی نتیجه من در برطرف کردن این مشکلات، در نهایت مرا وادار به انجام عملی ناخواسته کرد تا در اردیبهشت ماه 1366 طی نامه ای به محضر حضرت امام(ره) با ذکر مشکلات، استعفای خود را از فرماندهی کل سپاه تقدیم نمایم.

من در نامه خود به حضرت امام(ره) که متن کامل آن به زودی و برای اولین بار در کتاب «پایان جنگ» (که در حال تدوین نهایی آن هستم و به زودی منتشر می شود) آورده خواهد شد، هشدار داده بودم که اگر فکری برای برطرف کردن این مشکلات نشود و کل کشور در حمایت از جبهه ها و جنگ بسیج نگردد، عراق با درک این ضعف ها و محدودیت های ما، به زودی به حملات جدید و گسترده ای در تمامی جبهه ها دست خواهد زد که در نتیجه آن، ما ضربات سختی می خوریم و تأکید کرده بودم اگر در این جهت کاری نشود، آسیب های جدی به کشور وارد خواهد آمد.

که متأسفانه این پیشبینی ها درست از آب درآمد و حملات ارتش بعث به مواضع ما صورت گرفت.

البته حضرت امام(ره) این استعفا را که در اوائل اردیبهشت 1366 نوشته شد، نپذیرفتند و فرمودند شما همچنان به کارتان ادامه دهید و من هم تذکر لازم را به مسئولین کشور در این زمینه ها خواهم داد.

که در اجرای دستور حضرت امام(ره)، به طراحی عملیاتهای سال 66 در جنوب و غرب کشور پرداختیم.

حال که بیست و سه سال از آن تاریخ می گذرد، می توانیم در هفته دفاع مقدس، بخشی از اسناد آن موقع را در اختیار افکار عمومی قرار دهیم. از جمله این اسناد، نامه ای است که پس از استعفای اردیبهشت 66 خطاب به یادگار حضرت امام(ره) مرحوم حاج سید احمد آقا خمینی نوشتم و اکنون (در مهر ماه 89) منتشر می شود.




موضوع مطلب :

دوشنبه 89 مهر 12 :: 11:49 عصر

 اعتراف تاریخی هاشمی رفسنجانی:

دارایی هاشمی و شرکایش؛ 250 هزار میلیارد تومان!

صراط - رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد می گوید: امیدواریم کسی این جرئت را به خود ندهد که این مجموعه را که سالهاست آموزش و تحقیقات کشور را تامین می کند و حتی می تواند کشور را اداره کند، پس بگیرد.

هاشمی رفسنجانی در مراسم افتتاح واحد دانشگاه آزاداسلامی در بابل گفت: ما براساس فتوای رهبری و چهار مجتهد [!؟] که در هیئت موسس حضور داریم تصمیم به وقف این دانشگاه گرفته ایم، صیغه آن نیز خوانده شد و قبض و اقباض نیز انجام شد که فکر نمی کنیم کسی بتواند آن را به هم بزند و اگر کسی توانست این کار را انجام دهد از خداوند قوی تر است و از او پس می گیرد.

وی گفت: هیچ اموال دولتی در مجموع دانشگاه آزاد نیست و هرکس زمینی به این مجموعه اختصاص دهد براساس قیمت روز پول آن پرداخت می شود. اگر هم در نهایت از اموال دولتی باشد در هر صورت وقف کرده ایم و فتوای رهبر انقلاب مبنی بر این مساله در شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز خوانده شده است.

اظهارات هاشمی بدان معنی است که وی تا سال گذشته بزرگترین سرمایه دار ایران بوده و به همراه یک باند سیاسی مالکیت سرمایه ای بالغ بر 2500000000000000 ریال (معادل 250 هزار میلیارد تومان) را در اختیار داشته است. در واقع تاکید هاشمی بر توانایی بر وقف اموال دانشگاه آزاد بدان معنی است که این اموال نجومی تحت تملک تام الاختیار وی و باند سیاسی اش بوده است. چه اینکه اگر ملک خصوصی وی نبوده قادر به وقف آن نیز نبوده است.

این اظهارات در حالی است که پس از تصویب اساسنامه جدید دانشگاه آزاد در شورای عالی انقلاب فرهنگی و بالا گرفتن برخی بحث ها در این زمینه، رهبرانقلاب موضوع را به هیئتی به سرپرستی رئیس قوه قضائیه ارجاع دادند تا نظر نهایی درباره امکان شرعی و حقوقی وقف دانشگاه را ارائه دهند و براساس آخرین خبرها نیز هیئت مذکور به این نتیجه رسیده که وقف مذکور شرعاً و قانوناً جایز نیست.

از سوی دیگر واقعیت این است که یک جریان سیاسی به بهانه وقف تلاش کرد اموال عمومی دانشگاه آزاد را که بالغ بر 250هزارمیلیاردتومان است، تبدیل به ملک خصوصی کند و در واقع آن را از مدیریت و نظارت حاکمیتی خارج کند که نوعی حیله شرعی و قانونی بود و اساساً هر نوع حیله شرعی و قانونی باطل است. بنابراین اموال دانشگاه آزاد متعلق به هیئت امنای آن نبود که بتوانند آن را وقف کنند همچنان که اجازه نداشتند به این بهانه اموال عمومی را اختصاصی سازی کنند. این در حالی است که یکی از همین هیئت امنا گفته بود بعد از ما هم این اموال به فرزندان ما می رسد! با این اوصاف یا باید گفت اموال 250هزار میلیاردتومانی به نام وقف، به فرزندان و خانواده برخی اعضای هیئت امنا- که تقریباً وجود خارجی ندارد- بخشیده شده، که در این صورت قابل بازپس گیری است و یا به جانب خداوند وقف شده که در آن صورت هم «ما» و «فرزندانمان» معنا و مفهوم ندارد و موقوفات در حاکمیت اسلامی تحت ضوابط حکومت دینی است.

براساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، هیئت امنای جدیدی برای دانشگاه آزاد تشکیل می شود و ریاست این دانشگاه نیز چهار ساله و تحت نظارت شورا خواهد بود.

یادآور می شود به تازگی عبدالله جاسبی رئیس دانشگاه آزاد در مورد حضور مهدی هاشمی در خارج از کشور گفت: بنده به آقای مهدی هاشمی ماموریت ندادم و وی از طرف مدیریت دانشگاه حکم نداشته و بنده حکمی به ایشان ندادم.

به گزارش فارس، عبدالله جاسبی در گفت وگو با خبرنگاران در تبریز اظهار داشت: همین جا اذعان می کنم که دانشگاه آزاد همواره تابع دیدگاه ها و نظریات مقام معظم رهبری بوده و در کنار آن نیز در مسیر و چارچوب سیاست های کلی نظام حرکت می کند و شکی هم در این رابطه وجود ندارد.

وی همچنین تصریح کرد: کسانی که به هر شکلی در مقابل نظام اسلامی قرار گیرند در دانشگاه آزاد جایی نخواهند داشت چرا که معتقدیم از جمله برنامه های اصلی مخالفان نظام که برنامه ریزی کرده و روی آن سرمایه گذاری های کلان کرده اند، ایجاد اختلاف بین مسئولان نظام بوده و هست و بر همین اساس در این برهه زمانی باید ضمن حفظ هوشیاری کامل بهانه دست دشمنان ندهیم.

مهدی هاشمی از تابستان سال گذشته به بهانه مأموریت دانشگاه آزاد، از کشور خارج شده و از آن زمان حاضر نیست به کشور بازگردد و پاسخگوی اتهامات مالی و سیاسی خود باشد. وی تا این اواخر رئیس دفتر هیئت امنای دانشگاه معرفی می شد




موضوع مطلب :

دوشنبه 89 مهر 12 :: 11:48 عصر

 احمدی نژاد ابتکار عمل را از امریکا گرفت

حمیدرضا ترقی

سخنرانی رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل حاوی سرفصل هایی کاملاً مناسب و منطقی و دارای معیارهای افکارپسند در صحنه جهانی بود.

همچنین به نظر می رسد که بحث افشای موضوع 11 سپتامبر نیز توانست دولت آمریکا را به چالش بکشاند. ایشان همچنین توانستند حقانیت جمهوری اسلامی را در رابطه با فعالیت های هسته ای برای افکار عمومی جهان مطرح کنند. طرح بحث ضرروت اصلاح ساختار سازمان ملل آن هم با توجه به مسائلی چون مساله هسته ای ایران، هوشمندانه و دقیق بود.

پیشنهادات رئیس جمهور برای مدیریت جهان، تشکیل کمیته حقیقت یاب در رابطه با حادثه 11 سپتامبر، حل مساله فلسطین، خلع سلاح هسته ای و دعوت از همه کشورهای برای شرکت در اجلاس مبارزه با تروریسم در ایران پیشنهاداتی بودند که توانستند ابتکار عمل را از امریکا در دیپلماسی عمومی جهانی بربایند و توجهات عمومی را تا اندازه ای به سمت پیشنهادات ایران جلب کند. البته با توجه شرایط کنونی حاکم بر سازمان ملل و ساختار این سازمان، طبیعتاً نمی توان انتظار داشت که این نوع پیشنهادات به سادگی منشا اثر واقع شوند. اما نفس طرح این مسائل از تریبون سازمان ملل و انتقال آنها به صورت مستقیم به افکار عمومی جهان، منطق قوی جمهوری اسلامی را در خصوص معضلات و بحران های جهانی به معرض نمایش می گذارد و این باور را به تدریج در افکار عمومی جهان پدید می آورد که راه حل های نظام جمهوری اسلامی برای حل این بحران ها و معضلات کارآمدتر از راه حل های دیگر بازیگران تاثیرگذار در سازمان ملل است. این امر طبیعتاً جایگاه جمهوری اسلامی را در مدیریت مشارکتی آینده جهان افرایش خواهد داد.

در باب واکنش تند دولت آمریکا و اتحادیه اروپا و خروج نمایندگان این کشورها از صحن سازمان ملل در حین سخنرانی رنیس جمهور، باید گفت که این شیوه برخورد تقریباً روش همیشگی این ها در ایجاد جنگ روانی در مجامع بین المللی بوده است. آنها با این شیوه می خواهند آثار مثبت این نوع موضع گیری ها را حتی الامکان کاهش دهند. ضمناً این شیوه برخورد نشان دهنده منطق ناپذیری این کشورها است. یعنی وقتی که پاسخ روشن و شفافی به سخنان رئیس جمهور ایران ندارند، طبیعتاً ناگزیرند از چنین برخوردهایی هستند تا از این طریق نزد ملت هایشان رسوا نشوند. اما جمهوری اسلامی با حضورش در سخنرانی شخصیت های دیگر کشورها - منهای رژیم اسرائیل که غیر قانونی است - ثابت کرده که حاضر است حتی نقطه نظرات مخالف را هم بپذیرد. اصولاً فضای سازمان ملل فضایی است که همه باید بتوانند مواضع خود را آزادانه بیان کنند و خروج از جلسه به دلیل طرح مواضع یکی از کشورهای عضو سازمان ملل، نه تنها اقدامی غیرمنطقی و ناصحیح است بلکه اثبات دروغین بودن ادعاهای آزادی و دموکراسی از سوی کشورهای غربی است.

در پاسخ به انتقادی که سخنرانی رئیس جمهور تاثیری در بهبود روابط ایران و جهان غرب نداشته، باید گفت که هدف از حضور رئیس جمهور در اجلاس عمومی سازمان ملل بهبود روابط ایران و غرب نبوده است بلکه اثبات حقانیت جمهوری اسلامی در حقوق هسته ای اش و نیز اثبات غیرعادلانه بودن روابط حاکم بر جهان و افشای نقش قدرت های جهانی و ماهیت لیبرال دموکراسی غرب بود. بنابراین باید سخنرانی رئیس جمهور را موفقیت آمیز دانست زیرا جمهوری اسلامی را به اهداف مد نظرش رسانده است. همچنین باید افزود که نقد جهان غرب در عین دعوت از سران این کشورها برای مناظره و مذاکره، متناقض نیست. دعوت به مناظره به معنای اقتدار و توانمندی جمهوری اسلامی برای حل بحران های جهانی است. مناظره و مذاکره می تواند در عین روابط نامطلوب کنونی صورت گیرد و در واقع نوعی جنگ در قالب دیپلماسی مذاکره انجام شود. بنابراین مناظره با سران جهان غرب نیازمند ایجاد روابط حسنه بین ایران و غرب نیست

{{رجا نیوز}}




موضوع مطلب :

دوشنبه 89 مهر 12 :: 11:47 عصر

احمدینژاد در نیویورک

نظرات جالب کاربران رویترز درخصوص اظهارات احمدینژاد در نیویورک

کاربران رویترز در جریان نظرخواهی این خبرگزاری انگلیسی در مورد ادعای احمدینژاد در خصوص نقش موثر دولت آمریکا در حوادث 11 سپتامبر، نظرات جالبی را عنوان کردند.

به گزارش شبکه ایران، اظهارات محمود احمدینژاد رییسجمهور کشورمان در مجمع عمومی سازمان ملل که به نقش دولت آمریکا در حوادث 11 سپتامبر اشاره داشت، موجی از تشویش را در رسانههای بینالمللی برای توجیه مخاطبان غربی رقم زد.

خبرگزاری انگلیسی رویترز با هدف تمسخر اظهارات احمدینژاد در خصوص دست داشتن دولت آمریکا در این حادثه، از کاربران غربی در مورد ادعای رییسجمهور کشورمان نظرخواهی کرد اما در عین ناباوری، با نظرات حمایتآمیز کاربران غربی از اظهارات احمدینژاد مواجه شد.

یکی از مخاطبان این خبرگزاری انگلیسی در این نظرخواهی عنوان کرد: با اینکه بسیار اندوهبار است اما مدارک بسیار محکمی وجود دارد که اثبات میکند برای تخریب برجهای دوقلو، از مواد منفجره استفاده شده است.

کاربر دیگری با بیان اینکه احمدینژاد کاملاً درست میگوید، افزود: تمام مسائل 11 سپتامبر زیر سر "دیک چنی" (معاون جرج بوش رییسجمهور سابق آمریکا) است.

دیگر مخاطب رویترز نیز افزوده است: به نظرم همینطور است که احمدینژاد میگوید. عجیب به نظر میآید ولی دولت ما به یک بهانه برای حمله به عراق نیاز داشت.

کاربر دیگری با بیان اینکه بیشتر آمریکاییها از نیویورک و مردم آن نفرت دارند، افزود: همین موضوع سبب میشود که نیویورک به یک هدف خوب برای حمله تبدیل شود. اگر در تاریخ هم نگاه کنید میبینید که دولت آمریکا قبلاً هم در اقداماتی علیه مردم خودش دست داشته است.

فرد دیگری با بیان این مطلب که احمدینژاد به سادگی مطلبی را که در نظر مردم آمریکا در حال قوت گرفتن است، بیان کرد، افزود: ابهامات ماجرای 11 سپتامبر در حال افزایش است.

مخاطب دیگری احمدینژاد را قهرمانی دانست که توانسته حرف میلیونها آدم را در تریبونی بینالمللی بزند، یادآور شد: در تایید این مطلب که 11 سپتامبر یک سناریوی از پیش تعیین شده بوده، به این نکته دکتر توجه کنید که گفت "چطور به خودتان اجازه میدهید برای اینکه انتقام 3 هزار نفر در واقعه 11 سپتامبر را بگیرید، خون صدها هزار نفر دیگر را بریزید؟"

فرد دیگری نیز معتقد بود که وقتی یکی حقیقت را میگوید، آمریکاییها همان کار همیشگی را میکنند. گوششان را میگیرند چون نمیخواهند حقیقت را بشنوند.

کاربر دیگری نیز بدون توجه به گزارشهای منتشر شده در خصوص جاسازی بمب در پایههای برجهای دوقلو و عدم امکان فرو ریختن برجهای غولپیکر در اثر اصابت هواپیماها آورده است: "بیخیال! شما آن هواپیماهایی را که بالای برجها پرواز میکردند را ندیدید؟ یکی شماها رو گول زده!"

شهروند آمریکایی دیگری نیز عنوان کرد: راستش... من یک جورایی از احمدینژاد خوشم میآید. مثل یه آدم ساده اما دل شکسته است! البته مشاورانش به این موضوع توجه ندارند که اگر او لحن صحبتش را کمی بهتر کند، میتواند اعتبار بیشتری در مردم آمریکا کسب کند. او به یک معلم آمریکاشناسی نیاز دارد.

فرد دیگری با بیان طعنهآمیز این جمله که حتماً هولوکاست هم اتفاق نیفتاده!، افزود: آقای احمدینژاد با دلایل منطقی اثبات کردند که هولوکاست یک نظریه ساختگی است! چون ایشان به توهم توطئه معتقد است

 




موضوع مطلب :

دوشنبه 89 مهر 12 :: 11:46 عصر

برای گل روی امام

شهید رجایی: برای گل روی امام و برای کشیده نشدن اختلافات به مردم سکوت می کنم

شبکه ایران- دوره ریاست جمهوری بنی صدر و نخست وزیری شهید رجایی برهه ای بسیار عبرت آموز در تاریخ انقلاب محسوب می شود. یکی از موارد این عبرت آموزی، نوع تعامل نیروهای خط امام با کژی ها و کج فهمی های بنی صدر است. آقای سید علی اکبر پرورش (که در آن زمان نماینده انتخابی مجلس در شورای عالی دفاع بوده) در همین باره خاطره ای خواندنی تعریف نموده است:

«بنی صدر در جلسات شورای عالی دفاع غالباً با بی احترامی و بی اعتنایی خاصی با آقای رجایی برخورد می کرد. به خاطر دارم که در یکی از این جلسات ایشان به بنی صدر گفت: آقا، این همه سکوت و متانتی که دوستان در مقابل برخوردهای نامناسب شما از خود نشان می دهند از باب ترس و وحشت نیست بلکه به خاطر این است که ما مانندکسانی هستیم که در نوک قله واقع شده اند؛ اگر دعوا و منازعه ای داشته باشیم دو خطر ما را تهدید می کند: یکی اینکه این دعوا و جدال را همه مردم می بینند و دوم اینکه چون در نوک قله هستیم سقوط ما حتمی است. به ناچار یکی از ما باید کوتاه بیاید که هم این اختلاف به مردم کشیده نشود و هم کسی سقوط نکند و من این راه را انتخاب کرده ام.

بعد گفت: البته این را بدان که اگر من سکوت می کنم و در مقابل توهین های تو عکس العملی از خودم نشان نمی دهم به خاطر گل روی امام است و بس. نه اینکه خیال کنید کسی از شما ترس و وحشتی دارد که جواب حرف های شما را نمی دهد
(آیینه سادگی ها، انتشارات مدرسه، صفحه 467




موضوع مطلب :

دوشنبه 89 مهر 12 :: 11:44 عصر

آمارگیر حرفه ای وبلاگ و سایت