سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خا نه دوست
گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده

 کودکان نامشروع

تعداد کودکان نامشروع در اروپا 2 برابر شده است

آژانس آمار اروپا در گزارشی درباره تغییرات روی داده در اروپا اعلام کرد میزان تمایل جوانان این قاره به ازدواج کاهش یافته و تعداد فرزندان نامشروع در 20 سال اخیر دو برابر شده است.

واحد مرکزی خبر به نقل از روزنامه اینترنتی روسی نیزاویسیمایا گازیه تا ، ‌ از سوی دیگر نابرابری در استفاده از امکانات آموزشی در طول زندگی یعنی تحصیلات تکمیلی بزرگسالان یکی از نکات غیر منتظره این گزارش است که بر اساس آن شاخصهای موجود در کشورهای مختلف اروپا خیلی با هم تفاوت دارند.

براساس آمار رسمی در سال 1990 از هر هزار اروپایی شش و سه دهم درصد ازدواج می کرده اند که در 20 سال اخیر این رقم به چهار و نه دهم درصد کاهش یافته است ولی دربرخی کشورها از جمله دانمارک، ایرلند، فنلاند و سوئد این رقم در سطح قبلی باقی مانده است.

هم اکنون لهستان مکان نخست را از نظر تعداد ازدواجها در اتحادیه اروپا دارد و کشورهای اسلوونی، بلغارستان، لوکزامبورگ و مجارستان کمترین آمار ازدواج را دارند.

علاوه بر این تعداد کودکان نامشروع در اروپا دو برابر شده است.

در سال 1990 هفده و چهار دهم درصد کودکان این قاره به طور نامشروع متولد شده بودند که این رقم در سال 2007 به 35 و یک دهم درصد رسیده است.

استونی که 59 درصد کودکان در آن به طور نامشروع متولد می شوند رکوردی در سراسر اروپا به جا گذاشته است و کشورهای سوئد ، اسلوونی، فرانسه و بلغارستان در مکانهای بعدی قرار دارند.

کمترین میزان تولد کودکان نامشروع در یونان ، ایتالیا، لهستان و قبرس ثبت شده است




موضوع مطلب :

سه شنبه 89 شهریور 30 :: 5:26 عصر

 توبه نامه من

هر چند امین بسته دنیا نیم ، اما دلبسته یاران خراسانی خویشم

من از حزب اللهی بودنم توبه می کنم ، بله درست نوشتم از حزب اللهی بودنم توبه می کنم .

اگر که حزب اللهی بودن در امروزه روز به این است که روبروی امام خامنه ای بایستی و خط برخی نهاد های انقلابی را دنبال کنی ، من به این حزب اللهی بودن کافرم.

اگر حزب اللهی بودن به این است که طرفدار کیهان باشی و همه موجودات مخالف کیهان را جاسوس بدانی و در جلسات مختلف سخنرانی کنی و رئیس جمهور متدین را ضلع بعدی فتنه بدانی ، من به این حزب اللهی بودن کافرم.

اگر حزب اللهی بودن به این است که هر وقت حرف امام خامنه ای باب میلمان بود بگوییم مخالفت با وی مخالفت با خداست و هر وقت باب میلمان نبود بگوییم آقا بنابر مصالحی این حرف را زد و ما تکلیف خودمان را داریم من از این حزب اللهی بودن کافرم!

اگر حزب اللهی امروز قرار است پس از یکسال وبلاگ نویسی - خوب دقت کنید پس از یکسال وبلاگ نویسی- خود را همه کاره انقلاب بداند و از بلاگفا به رهبری شکایت ببرد و سپس به احمدی نژادی که پرچمدار مستضعفین جهان در امروزه روز هست عتاب کند که بین مشایی و انقلاب کدام را انتخاب می کنی؟ ، من حزب اللهی نیستم.

اگر حزب اللهی بودن به این است که یک مداح به خود اجازه بدهد رئیس جمهور یک کشور را به باد فحش بکشد و از آن ور بگوید فلانی را در حال زنا گرفتن ! من از این حزب اللهی بودن کافرم!

اگر حزب اللهی بودن به این است که هر وقت هوشنگ امیر احمدی به تهران آمد ما سراغ مشایی برویم و هزار برچسب نثار وی کنیم و البته پس از آن که متوجه شدیم وی توسط مشایی دعوت نشده و حتی به جلسه راهش ندادند یک لحظه از موضع تکبر نزول نکنیم و عذرخواهی نکنیم، و تازه سند جعلی هم بسازیم من به دین شریعتمداری کافرم.

ما نیک به یاد داریم مقاله شریعتمداری کیهان را – که روزی قبله آمالمان در مقابله با دوم خرداد بود- که مشایی را عامل کودتا دانست و حتی پس از عتاب امام خامنه ای در فرمایشاتشان ظریفانه حرف های خود را تکرار نمود و باز بهتر به یاد داریم زمانی را که زاکانی در جلسه موتلفه گستاخانه گفت " مثل اینکه رهبری قرص .... خورده که اینطور از احمدی نژاد حمایت میکند" و یا اینکه نظر رهبری را پارلمان اصولگرا به قیام قعود گذارد و رقت بار تر اینکه خلاف نظر امام خامنه ای همه رای دهند و البته از همان موقع بود که ما گفتیم اگر حزب اللهی بودن اینگونه است ما کافریم.

اگر حزب اللهی بودن به این است که منتظر باشیم احمدی نژاد چه میگوبد تا به وی بتازیم و از آن ور دستغیب ملعون را گستاخ کنیم که امام خامنه ای را شجره خبیثه بنامد و ما خفه باشیم و جوابش را ندیم و به فکر این باشیم که مشایی برای دوستش پیام تبریک تولد فرستاد من از این حزب اللهی بودن توبه میکنم! من کافرم!

الحمدلله دیدیم کسی که نامه رهبری درمورد معاون اولی مشایی را خودسرانه انتشار داد (ابوترابی)در مصاحبه ی خود سخنران جلسه ختم روح الامینی شد و در ختم شهید مظلوم کبیری شرکت نکرد و نفر دوم آن درست چند روز پس از سخنان امام خامنه ای مبنی بر اینکه ظلم نکنید ، احمدی نژاد را معلم درس گردنکشی نامید . و اگر اینان معیار حزب اللهی بودنند ، ما کافریم.

من محمد جواد هستم یک فدایی ساده ام که پیرو هیچ نهادی نیستم و خطم را از سخنان امامم خامنه ای میگیرم ولی تا کنون حتی یک خط هم مشاهده نکردم که حضرتش نظرات امثال زاکانی و شریعتمداری را تایید کند در تکفیر مشایی و البته روزی که حضرتش کمترین اشاره ای کند از طریق همین دفترچه مجازی در راستای فرمایشات امام خامنه ای مطلب می نویسم چراکه آزادم و در قید و بند کیهان و نهادهای انقلابی و.... نیستم – البته غرض توهین به اینان نیست –

من نه حزب اللهی هستم ، نه اصولگرا هستم نه سوسولگرا هستم و هیچ گرایی مرایی نیستم

من فقط خامنه ای گرا هستم

همین وبس !

در آخر به خود بالیدم وقتی دیدم رئیس جمهور این مملکت هنوز ذره ای آشتی پذیری با استکبار پیدا نکرده و در جمع ایرانیان خارج از کشور به جای اینکه بگوید همه چیز خوب است مردانه استکبار رو به چالش کشید سند دیگری بر افتخارات خود افزود و خجالت کشیدم از حمله پیش دستانه شریعتمداری که به بهانه بغضش با مشایی کم کم همه ارزش های سابق را دارد زیر سوال می برد و از آن بدتر اینکه خود را نماد ولایت پذیری مطلق می داند و دیگران هرچقدر که به او نزدیکترند ولایت پذیر تر.

راستی آقای شریعتمداری شما چقدر برای جذب حداکثری زحمت کشیده اید؟ برای دفع حداقلی که زیاد زحمت کشیده اید

از وبلاک {رهبر فقط سید علی}




موضوع مطلب :

سه شنبه 89 شهریور 30 :: 5:23 عصر

انفجارهای 11 سپتامبر

اعتراف مهندسان آمریکایی به ساختگی بودن انفجارهای 11 سپتامبر

گروه موسوم به "مهندسان و معماران حقیقت‌یاب واقعه 11 سپتامبر" اعلام کردند؛ طبق شواهد متقنی که در اختیار دارند، داستان حملات تروریستی 11 سپتامبر دروغی بیش نیست.

به گزارش شبکه ایران به نقل از "گلوبال ریسرچ"، گروه موسوم به "مهندسان و معماران حقیقت‌یاب واقعه 11 سپتامبر" اعلام کردند؛ طبق شواهد متقنی که در اختیار دارند، داستان حملات تروریستی 11 سپتامبر دروغی بیش نیست.

این در حالی است که روز گذشته سراسر آمریکا شاهد برگزاری مراسم گرامیداشت 3 هزار قربانی این حادثه بود.

 مهندسان و معماران حقیقت‌یاب واقعه 11 سپتامبر خاطرنشان کردند: شواهدی در دست دارند که نشان می‌دهد برج‌های دوقلوی سازمان تجارت جهانی بر اثر انفجار موادی فروپاشیده‌اند که از قبل در این ساختمان‌ها کار گذاشته شده بود.

این گروه افزودند: سوخت هواپیما و آتش‌سوزی حادث‌شده در دفاتر نمی‌توانسته‌ آهن یا فولاد را ذوب کنند. این آتش‌سوزی‌ها حتی نیمی از حرارات لازم برای ذوب فولاد و آهن را تامین نمی‌کنند، بنابراین باید مواد منفجره بسیار قدرتمندی در این ساختمان‌ها کار گذاشته شده باشد.

"ریچارد گیج"، رئیس گروه مهندسان و معماران حقیقت‌یاب واقعه 11 سپتامبر در این خصوص اظهار داشت: "اگر نقاب‌ها را از چشم‌هایمان برداریم می‌توانیم حقیقت را ببینیم اما در حال حاضر عده بسیار کمی از آمریکایی‌ها تونسته‌اند این نقاب را از پیش چهره بردارند. ما می‌خواهیم به مردم کمک کنیم تا این نقاب‌ها را از پیش چشمانشان بردارند."




موضوع مطلب :

سه شنبه 89 شهریور 30 :: 5:21 عصر

کشیشی که خودسوزی کرد

علیرضا قزوه در شعری با عنوان «به کشیشی که خودسوزی کرد در فلوریدا...» به مکومیت هتک حرمت قرآن کریم در آمریکا پرداخته است:

اگر خدا بخواهد

ابرهه می‌سوزد در فلوریدا

و آب می‌پاشد بر سر آتش

حالا از ونکور تا کشمیر

مردم به خیابان ریخته‌اند

کشیش بی‌کششی بودی

آقای جونز!

بدان خیال که سوزد کتاب در آتش

دوباره ابرهه‌ای ریخت آب در آتش

کشیش بی‌کششی بودی که فکر می‌کردی

آفتاب را می‌توان سوزاند

و ذره‌بین گرفتی

تا پشت دست خورشید را بسوزانی

خیال کردی قرآن پاک سوختنی‌ست

خیال کردی اگر آفتاب در آتش...

کشیش بی‌کششی بودی که کبریت کشیدی بر خودت

الا برادر شیخ النجد

کشیش بی‌کشش! از کوشش تو و ابلیس

تو را نصیب چه شد؟ جز عذاب در آتش

همراه ریش و ریشه‌ی تو

سبیل خنده‌دار تو هم سوخت

چرا که:

چراغ از آن خدا بود و پف از آن تو،

شد

دعای سوختگان مستجاب در آتش

پیش از تو نیز

برادران حاتم طائی

رفتند و

پاشیدند و

دود شدند

درون چشمه‌ی زمزم چه می‌کنی استاد!

بهوش باش نپاشی شراب در آتش

کشیش بی‌کششی هستی

رانده از کلیسا و

مانده از معبد

کتاب کفر به کف داری این نه انجیل است

برو به دشمنی این کتاب در آتش

حمالة الحطب شده‌ای آقای جونز!

می‌بینی چه راحت شاعران سبیل تو را دود می‌دهند

تنها در کتاب رکوردها

احمق‌ترین شدی

تنها دنیا به تو خندید

و شاعری سرود:

نصیب نیست تو را جز همین که هیمه شوی

تو کم ز هیزم خشکی، بخواب در آتش!

بخواب آقای جونز!

پماد سوختگی فردا

از تل‌آویو خواهد رسید!




موضوع مطلب :

سه شنبه 89 شهریور 30 :: 5:18 عصر

کشیشی که خودسوزی کرد

علیرضا قزوه در شعری با عنوان «به کشیشی که خودسوزی کرد در فلوریدا...» به مکومیت هتک حرمت قرآن کریم در آمریکا پرداخته است:

اگر خدا بخواهد

ابرهه می‌سوزد در فلوریدا

و آب می‌پاشد بر سر آتش

حالا از ونکور تا کشمیر

مردم به خیابان ریخته‌اند

کشیش بی‌کششی بودی

آقای جونز!

بدان خیال که سوزد کتاب در آتش

دوباره ابرهه‌ای ریخت آب در آتش

کشیش بی‌کششی بودی که فکر می‌کردی

آفتاب را می‌توان سوزاند

و ذره‌بین گرفتی

تا پشت دست خورشید را بسوزانی

خیال کردی قرآن پاک سوختنی‌ست

خیال کردی اگر آفتاب در آتش...

کشیش بی‌کششی بودی که کبریت کشیدی بر خودت

الا برادر شیخ النجد

کشیش بی‌کشش! از کوشش تو و ابلیس

تو را نصیب چه شد؟ جز عذاب در آتش

همراه ریش و ریشه‌ی تو

سبیل خنده‌دار تو هم سوخت

چرا که:

چراغ از آن خدا بود و پف از آن تو،

شد

دعای سوختگان مستجاب در آتش

پیش از تو نیز

برادران حاتم طائی

رفتند و

پاشیدند و

دود شدند

درون چشمه‌ی زمزم چه می‌کنی استاد!

بهوش باش نپاشی شراب در آتش

کشیش بی‌کششی هستی

رانده از کلیسا و

مانده از معبد

کتاب کفر به کف داری این نه انجیل است

برو به دشمنی این کتاب در آتش

حمالة الحطب شده‌ای آقای جونز!

می‌بینی چه راحت شاعران سبیل تو را دود می‌دهند

تنها در کتاب رکوردها

احمق‌ترین شدی

تنها دنیا به تو خندید

و شاعری سرود:

نصیب نیست تو را جز همین که هیمه شوی

تو کم ز هیزم خشکی، بخواب در آتش!

بخواب آقای جونز!

پماد سوختگی فردا

از تل‌آویو خواهد رسید!




موضوع مطلب :

سه شنبه 89 شهریور 30 :: 5:15 عصر

نه غزه نه لبنان، نه قرآن نه پاکستان!

اگر خاطر شریفتان باشد، سال گذشته در روز قدس، وسط خیابان های همین تهران خودمون بود که دوستانی آمدند و اقدام به شعار دادن کرده و فرمودند:

نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران!

نتیجه این عمل آنها هم شد افزایش شدید وقاحت سران فاسد رژیم صهیونیستی در تبلیغات علیه جمهوری اسلامی ایران و خدشه دار شدن دیپلماسی صادقانه و شرافتمندانه ایران اسلامی در اذهان دوست و دشمن و...

اینکه چه کسانی در روز قدس چنین شعاری دادند و حرفشان چه بود و اصلاً چطور شخصیتی داشتند و چرا در این روز که آخرین جمعه ماه مبارک رمضان است، اقدام به روزه خواری علنی کرده بودند، مسئله ای است که بارها و بارها مورد بحث قرار گرفته است.

کسانی هم که در میان فتنه گران با کمال پرروئی از چنین عملی حمایت نمودند، بارها و بارها طعم تیغ برنده انتقادات نویسندگان متعهد و انقلابی را چشیدند.

آنچه این روز ها در حال وقوع است، عدم واکنش امثال موسوی و کروبی و خاتمی و سروش و کدیور و مهاجرانی و دیگر سران جنبش جلبکی به مسائل مهم جهان اسلام است؛ درحالی که آنها همواره خود را مقید به رعایت قوانین اسلامی و اسلام شناس و دلسوز امت مسلمان معرفی می کنند. اگر در این روز ها یه سری به خبرگزاری های اینوری و اونوری بزنید اتفاقات مهم جاری شدن سیل و وقوع فاجعه انسانی در کشور مسلمان پاکستان و بی حرمتی به کلام الله مجید توسط آمریکائی ها است.

از وبلاک ((این جا ایران است))




موضوع مطلب :

سه شنبه 89 شهریور 30 :: 5:14 عصر

 

آقا مجتبی پسر رهبر

میدانم که آقا مجتبی هرگز راضی نیست من درباره او صحبتی بکنم و سخنی بگویم و خودش هم هرگز درباره خودش کمترین سخنی به زبان نمیآورد و از خود در برابر تهمتها و اهانتها، دفاعی نمیکند.

 اما جسته و گریخته میدانم که سالهاست در قم درس خارج تدریس میکند و اوقات خود را در منزل یا به مطالعه فقه و فقاهت میگذارند یا به عبادت.

من طی سیزدهسال گذشته که با او نسبت پیدا کردهام هنوز صدای بلند او را نشنیدهام و گناهی از او ندیدهام. وقتی میبینم که دشمنان انقلاب و اسلام و ایران، چطور سعی میکنند چهرههای پاک را، در نظر مردم، زشت جلوه دهند احساس میکنم اگر سکوت کنم گناه کردهام.

بد نیست به نکتهای اشاره کنم که همین الان به خاطرم رسید. پس از شلوغیهای بعد از انتخابات سال 88، جوانی بود که من او را میشناختم و شنیدم که او هم در این قضایا و در تظاهرات و اعتراضات و کارهای پشت صحنه بسیار فعال است.

 یک روز با او قرار گذاشتم و به دفتر من آمد و با او صحبت کردم و گفتم:« این حرفهایی که زده میشود و این ادعای تقلب در انتخابات، کلاً دروغ است و من اگر مطمئن نبودم، وارد میدان نمیشدم. از میان این حرفهایی که در سایتها و خیابانها و تلویزیونهای خارجی میزنند، دروغ بودن یکی را خیلی راحتتر میتوانم به تو اثبات کنم و آن حرفهایی است که راجع به آقا مجتبی میزنند.

میخواهی همین الآن و بدون قرار قبلی، دست تو را بگیرم و به منزل دخترم ببرم و بگویم مهمان دارم و تو ببینی که آقا مجتبی با 40 سال سن چه طوری زندگی میکند؟ بیا برویم تا ببینی که زندگی ایشان به مراتب از زندگی یک کارمند متوسط شهرستانی سادهتر است و آپارتمانی که ایشان دارد با هیچ یک از خانههای این آقایانی که خودشان را وسط انداختهو ادعای تقلب را ساختهاند قابل مقایسه نیست.

شما حتماً این شایعه را شنیدهای که 1.5 میلیون پوندی که بانکهای انگلیس مسدود کردهاند، متعلق به آقا مجتبی است!

یا داستان کامیون پر از شمش طلا را که به ترکیه رفته و گفتند متعلق به ایشان بوده است، حتماً شنیدهای. اثباتش کاری ندارد. سرزده و همراه هم میرویم و زندگی آقا مجتبی را ببینی.»

 البته آن جوان حرفم را قبول کرد، چون مرا میشناخت و گفت: «میدانم این حرفها دروغ است

گفتم: «پس بقیه حرفها را هم به همین شکل قیاس کن. خارجیها چون میدانند مردم ایران نسبت به زندگی رهبرانشان حساس هستند، این دروغها را جعل میکنند تا بین مردم و نظام فاصله بیندازند

((از وبلاگ هیئت خادم المهدی عج))




موضوع مطلب :

سه شنبه 89 شهریور 30 :: 5:12 عصر

 سستتر از خانه عنکبوت (1)

روحالأمین سعیدی

جنگ سی و سه روزه و اثبات نظریه قدرت متافیزیکی

یکی از شروط صحت استدلالهای علمی تکرار شواهد مدعای آنها در شرایط مختلف است. استدلال باید در وضعیتهای گوناگونی به محک آزمون درآید و همواره صادق باشد تا بتوان آن را معتبر دانست. شواهدی که برای اثبات نظریهی کارابودنِ امدادهای غیبی و تأییدات متافیزیکی در محیط بینالملل در اختیار داریم، عموماً مربوط به پدیدهی انقلاب اسلامی ایران هستند (مانند خود پیروزی انقلاب، حادثهی طبس، جنگ تحمیلی وغیره)، لذا ممکن است با این توجیه مواجه شویم که انقلاب اسلامی یک استثنا در محیط بین‌‌الملل بوده و مسائل آن قابل تعمیم به دیگر نقاط جهان نمیباشد. اما وقوع جنگ سی و سه روزه میان حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی به عنوان رویدادی شگرف و غیرقابل پیشبینی در آغازین سالهای هزارهی سوم که در یک بستر جغرافیاییِ کاملاً متفاوت با موطن انقلاب اسلامی حادث گردید، مهر تأییدی بر صدق نظریهی قدرت متافیزیکی به عنوان یادگار جاودانهی امامخمینی(ره) بود.

پایان افسانه شکستناپذیری

رژیم صهیونیستی که از همان آغاز پیداییِ نامشروع خود در هم? رویاروییهای نظامی با اعراب، مقتدرانه بر آنها فائق آمده بود به نحوی که شکستناپذیری اسرائیل در مقابل ارتشهای عربی عملاً حکم یک قاعدهی ابطالناشدنی را داشت، در تابستان 2006م با هدفِ از پیش طراحی شدهی حذف موجودیت حزبالله، از زمین، هوا و دریا یورش همهجانبهای را به لبنان آغاز کرد. نابرابری طرفینِ درگیر در جمیع ابعاد به قدری ملموس و واضح بود که پیشبینی پیروز میدان چندان دشوار به نظر نمیرسید و اکثر تحلیلگران کار حزبالله را حداکثر ظرف چند روز پایانیافته میانگاشتند.

بدین ترتیب همهچیز دست به دست هم داده بود تا بار دیگر شرایطی مشابه شرایط جنگ عراق با ایران و البته در مقیاس کوچکتر بوجود آید. جالب اینکه اینبار نیز روند حوادث بهگونهای طی شد که در ذهن هیچ تحلیلگرِ مادیگرا و مشاهدهمحوری نمیگنجید و آنچه سرانجام اتفاق افتاد یعنی پیروزی قاطع و ناباورانهی حزبالله، اعجاب همگان را برانگیخت تا علامت سؤال تازهای در ذهن صاحبنظران روابط بینالملل و مسائل نظامی و استراتژیک نقش بندد که چگونه ممکن است اسرائیلِ دههی هفتاد، ظرف مدت شش روز و به سهولت، طومار ارتشهای عرب را درهم میپیچد اما اسرائیلِ تابستان 2006م که بسیار نیرومندتر و مهیاتر از قبل گردیده، علیرغم پشتیبانی قدرت-های بزرگ جهانی، نه در مقابل یک ارتش کلاسیک بلکه در رویارویی با گروهی چریکی با تسلیحات ابتدایی پس از سی و سه روز نبرد سهمگین، مفتضحانه مغلوب میشود؟ چطور میتوان باور کرد که چند رزمندهی شیعهی لبنانی با موشکانداز RPG دشتهای جنوب این کشور را به گورستان تانکهای پیشرفته مرکاوا و جهنمی برای کماندوهای آموزشدیدهی گولانی مبدل سازند؟ و سؤالاتی از این قبیل.

وقوع جنگ سی و سه روزه میان حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی که در یک بستر جغرافیاییِ کاملاً متفاوت با موطن انقلاب اسلامی حادث گردید، مهر تأییدی بر صدق تئوری قدرت متافیزیکی به عنوان یادگار جاودانهی امامخمینی(ره) بود.

به نظر میرسد اینبار نیز نظریههایی که ریشه در معرفتشناسی و هستیشناسیِ مادیگرایانه دارند، از تحلیل رویدادهای غیرطبیعی لبنان عاجز خواهند ماند؛ لکن همهی این حوادثِ به ظاهر ناباورانه و خارق عادت را میتوان در چارچوب نظریهی قدرت متافیزیکی امامخمینی(ره) تحلیل و برای آنها دلایلی پذیرفتنی ارائه نمود. باید گفت که فرماندهی اجرایی و رهبر ایدئولوژیک حزبالله لبنان که در حقیقت دانشآموخت? مکتب فکری حضرت امام به شمار میآید، با اِشراف و اعتقاد راسخ به نحوهی کارکرد منبع قدرت ماورایی، عیناً همان دستورالعمل تجویزیِ امام راحل را در یک بستر جغرافیایی متفاوت به اجرا گذاشت و با دریافت بازخوردی مشابه، کارایی آن را به عنوان دستورالعملی عام و جهانشمول بار دیگر اثبات کرد تا ضمن افزودن مصداق عینی تازهای به جمع استقرائات موجود، نظریهی قدرت متافیزیکی را یک گام بلند دیگر در مسیر حدفاصل میان نظریهسازی، قاعدهسازی و قانونسازی پیش برده است.




موضوع مطلب :

دوشنبه 89 شهریور 29 :: 9:31 عصر

سستتر از خانه عنکبوت (2)

سربازانی از آسمان

سیدحسن نصرالله برای غلبه بر اسرائیل در نبرد سهمگین تابستان 2006م از راهبرد قرآنیِ «خانهی عنکبوت» بهره جست و ضعف مفرط سپاه خود را از حیث مؤلفههای مادی با استفادهی هوشمندانه از منابع ماورایی به بهترین نحوی پوشش داد. وی چندی پیش از آغاز جنگ سی و سه روزه در ارزیابی قدرت افسانهای اسرائیل، آن را سستتر از خانهی عنکبوت خوانده بود: «واللهِ هی أوهَنُ مِن بَیتِ العَنکَبوت». پشتوانهی این استراتژی، قانون محتوم، فراگیر و لایتغیرِ نظام تکوین است که در آیهی چهل و یکم سورهی عنکبوت تقریر شده است: «مَثَلُ الّذینَ اتّخَذُوا مِن دُونِ اللهِ أولیاءَ کَمَثَلِ العَنکَبُوتِ إتّخَذَت بَیتاً وَ إنَّ أوهَنَ البُیُوتِ لَبَیتُ العَنکَبُوتِ...»؛ مثل آنان که غیر خدا را به دوستی برگرفتند، ]در سستی و بیبنیادی[ حکایت خانهای است که عنکبوت بنا میکند و سستترین بناها خان? عنکبوت است... (عنکبوت/41)

از سیاق آیهی فوق چنین استفاده میشود که قدرتهای غیر الهی و الحادی هرقدر هم که بزرگ و پرجبروت باشند، در مواجهه با منبع قدرت لایزال متافیزیکی، پوشالی و همچون خانهی عنکبوت سستبنیاداند. بر این مبنا راز پیروزی غیرقابل پیشبینی حزبالله لبنان از نظرگاه قرآن کریم در خارج نمودن قانون خانهی عنکبوت از صِرف یک اعتقاد مذهبی و ساری و جاری دانستن آن در عرصهی روابط بینالملل نهفته است. نصرالله و یاران وی به خاطر باور یقینی به کارابودن این قانون، بدون هیچگونه هراسی از قدرت عظیم رژیم صهیونیستی، تنها خود را در معرض شمول امدادهای غیبی و قدرتهای ماورایی قرار دادند و با تسلیحات سبک نظامی توانستند یکی از مقتدرترین ارتشهای جهان را که نشان ارتش بیشکست خاورمیانه را بر سینه داشت، در عین پشتگرمی به حمایت سیاسی ابرقدرتها به زانو درآوردند. آنها بجای شعار و رجزهای میانتهی، سستیِ بنیادِ عنکبوتیِ اسرائیل را در صحنه عمل نمایان ساختند تا جایی که چارهای جز تسلیم و سرفرود آوردن در برابر این استدلال روشن برای ناظران مُنصف باقی نمیماند.

رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای در پیام تبریک خود به مناسبت پیروزی غرورآفرین حزبالله لبنان در جنگ سی و سه روزه به تحلیل این پیروزی از منظر نظریهی قدرت متافیزیکی پرداخته و نکات مهمی را خاطرنشان کردهاند که اهمیت فوقالعادهای دارد. در قسمتهایی از پیام ایشان چنین میخوانیم:

چطور میتوان باور کرد که چند رزمندهی شیعهی لبنانی با موشکانداز RPG دشتهای جنوب این کشور را به گورستان تانکهای پیشرفته مرکاوا و جهنمی برای کماندوهای آموزشدیدهی گولانی مبدل سازند؟




موضوع مطلب :

دوشنبه 89 شهریور 29 :: 9:30 عصر

8ماه دفاع مقدس

8ماه دفاع مقدس ؛ نه آوینی داشتیم و نه آهنگران

حسین قدیانی

این روزها و در آستانه ? سال دفاع مقدس، می خواهم از ? ماه دفاع مقدس بگویم. این تعبیر ? ماه دفاع مقدس را اول بار من در وبلاگ “خصوصی نیست” دیدم و چه تشابه جالبی بود تکرار این عدد ? در هر دو دوره دفاع مقدس. اگر ? سال دفاع مقدس حدود ? سال بعد از پیروزی انقلاب حادث شد، ? ماه دفاع مقدس درست از فردای پیروزی پابرهنه ها در انتخابات ریاست جمهوری کلید خورد. در ? سال دفاع مقدس اگر ما تنها یک بنی صدر داشتیم، در ? ماه دفاع مقدس، زیاد شده بود تعداد بنی صدرها. در ? سال دفاع مقدس اگر رئیس جمهور ما بنی صدر بود، در ? ماه دفاع مقدس بودند رئیس روسایی که پست شان ریاست جمهوری نبود اما دقیقا همان کار بنی صدر را می کردند. در ? سال دفاع مقدس چه زود خیانت بنی صدر آشکار شد ولی در ? ماه دفاع مقدس بنی صدرهایی داشتیم و داریم که از بس با امام و آقا عکس دارند باید احترام شان را نگه داشت. در ? سال دفاع مقدس، ما از نزدیک ?? کشور اسیر گرفتیم اما در ? ماه دفاع مقدس تعدادی از اسرای ما نه فقط خارجی نبودند که خود را داخل خط امام هم می دانستند. در ? سال دفاع مقدس تمام دنیا علیه ما بود و در ? ماه دفاع مقدس تمام دنیا بعلاوه تمام آنها که با امام در پاریس و ترکیه و نجف بودند علیه ما بودند. در ? سال دفاع مقدس، کشورهای خارجی حتی به رزمندگان ما سیم خاردار هم ندادند اما در ? ماه دفاع مقدس، همین ها به حساب دشمنان داخلی ما چه بسیار که دلار واریز کردند. در ? سال دفاع مقدس پیکر همت باشکوه تشییع شد اما در ? ماه دفاع مقدس پیکر حسین غلام کبیری و امیر ذوالعلی چه غریبانه مشایعت شد. در ? سال دفاع مقدس فقط تعدادی از شهدای بسیج گمنام بودند اما در ? ماه دفاع مقدس اغلب شهدای بسیج گمنامند. در ? سال دفاع مقدس، شعار دشمن معلوم بود اما در ? ماه دفاع مقدس، دشمن با شعار اسلام و الله اکبر و امام و باکری به جنگ ما آمده بود. در ? سال دفاع مقدس، فهمیده ها لااقل اسلحه ای و نارنجکی برای دفاع از خود داشتند اما در ? ماه دفاع مقدس تنها سلاح ما برای جنگ با منافقین مسلح به انواع و اقسام سلاح گرم و سرد، باتوم بود. در ? سال دفاع مقدس رزمنده ها را با اسپند و دود عود بدرقه می کردند ولی در ? ماه دفاع مقدس، هیچ کس بسیجیان خامنه ای را از زیر قرآن رد نکرد. در ? سال دفاع مقدس، اگر جایی فتح می شد، همه آن پیروزی را در بوق و کرنا می کردند اما در ? ماه دفاع مقدس، اگر بچه های فلان پایگاه بسیج جایی را پاکسازی می کردند، این خبر حتی به گوش مسئولین امروز روایت فتح هم نمی رسید. در ? سال دفاع مقدس طرف حساب ما آمریکا بود و صدام اما در ? ماه دفاع مقدس دست دشمن از آستین راست و چپ همین جمهوری اسلامی بیرون می آمد. در ? سال دفاع مقدس ما با خمسه خمسه طرف بودیم اما در ? ماه دفاع مقدس طرف حساب ما گاه حتی اهل خمس و زکات هم بود. در ? سال دفاع مقدس صدای دشمن را از رادیوی بغداد می شنیدیم اما در ? ماه دفاع مقدس صدای دشمن از حنجره نزدیکان امام بیرون می زد. در ? سال دفاع مقدس رزمندگان ما از اروند وحشی رد شدند که روزی ? بار جزر و مد داشت ولی در ? ماه دفاع مقدس بچه های بسیج از عرض سایت هایی رد شدند که ثانیه ای ? بار آپ می شد. در ? سال دفاع مقدس بقایای حزب توده عملیات والفجر مقدماتی را لو دادند و در ? ماه دفاع مقدس، خاتمی منافق، هوس باز و نجس العین، با جرج سوروس مذاکره می کرد. خاتمی سید نیست؛ نسلش به اولاد پیغمبر بر نمی گردد. برمی گردد به الاغ طلحه. خاتمی غلط کرده فرزند روح الله خاتمی باشد. آن مرد بزرگ، نوح بود و خاتمی پسر نوح است و چون جفتک انداخت ما او را از کشتی انقلاب پرت کردیم بیرون. سگ اصحاب کهف آدم شد اما چون خاتمی عین نجاست است، پس همان پسر نوح است. خاتمی غلط کرده ما را دعوت کند به وحدت، به شرکت در راهپیمایی روز قدس. خاتمی باید اعدام شود؛ نه یک بار و ? بار. چند بار. خاتمی قاتل است؛ قاتل غلام کبیری زیر عبای فتنه او کشت برادر بسیجی ما را. خاتمی باید خلع لباس شود و بعد اعدام شود برود آب خنک بخورد. در جهنم حتما به خاتمی ملعون و موسوی بی غیرت و این خر از همه جا بی خبر تجاوز خواهد شد. گلوله آتش در آستین خاتمی و پاچه کروبی باید کرد تا دیگر علیه نظام ??? هزار شهید غلط زیادی نکنند. آری؛ ? سال دفاع مقدس، ? سال باشکوه بود اما ? ماه دفاع مقدس از آنهم باشکوهتر است. ما بسیجیان خامنه ای مقام مان از بسیجیان خمینی بالاتر است. ما با توپ و تانک و جاسم نفهمیده در تنگه چزابه نجنگیدیم؛ با ???? ماهواره جاسوسی جنگیدیم در تنگه احد. قالیباف و محسن رضایی و حسن روحانی و ناطق و ساکت و فتح الله زاده و هدایتی و واعظ آشتیانی و … همه به غنیمت چسبیده بودند و ما با دست خالی اجازه ندادیم این بار دندان دین پیامبر را بشکنند. ما فاتحان ? ماه دفاع مقدس ایم؛ کسی را نداریم از ما تجلیل کند. ما آوینی نداریم. آهنگران نداریم. شهید گمنام داریم اما آمار مزارش را نداریم. آخر “ما زخم خوردگان تیره ترین و سردترین و بلندترین شب های جور بودیم …”




موضوع مطلب :

دوشنبه 89 شهریور 29 :: 9:27 عصر

آمارگیر حرفه ای وبلاگ و سایت