سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خا نه دوست
گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده
تو را غایب نامیده اند، چون «ظاهر» نیستی، نه اینکه «حاضر» نباشی.
«غیبت» به معنای «حاضرنبودن»، تهمت ناروائی است که به تو زده اند و آنان که بر این پندارند، فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمی دانند، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را می خوانند، ظهورت را از خدا می طلبند نه حضورت را. وقتی ظاهر می شوی، همه انگشت حیرت به دندان می گزند با تعجب می گویند که تو را پیش از این هم دیده اند. و راست می گویند، چرا که تو در میان مائی، زیرا امام مائی. جمعه که از راه می رسد، صاحبدلان «دل» از دست می دهند و قرار از کف می نهند و قافله دل های بی قرار روی به قبله می کنند و آمدنت را به انتظار می نشینند...
و اینک ای قبله هر قافله و ای «شبروان را مشعله»، در آستانه آدینه ای دیگر با دلدادگان دیگری از خیل منتظرانت سرود انتظار را زمزمه می کنیم.
بی گل و یار چرا؟
آینه بی اثر شود گر که تو جلوه گر شوی
روشنی سپیده دم هم نفس سحر شوی
ای مه من چه می شود از افق زلال عشق
پرده زرخ برافکنی جلوه کنی بدر شوی
ریخته بال و پر مرا ای همه بال و پر مرا
سوی تو بال و پرزنم بال و پرم اگر شوی
صبر و قرار تابکی؟ بی گل و یار تابکی؟
جان زتنم برون شود تا ز دلم خبر شوی
خسته ز کار و بار ما جانب خود بخوان مرا
ترسم از آن که سوی ما آیی و خسته تر شوی
چهره ز اشک شسته ام خانه ز غیر رفته ام
تا که تو میهمان این خسته خونجگر شوی
«یاسر» اگر براه وصل آینه دار غم شدی
بعد صبوری عاقبت همقدم ظفر شوی
حسرت دیدار
روز و شب کار دلم ناله و آه است بیا
بی تو عمر همه عالم به تباه است بیا
صبر ایوب مرا نیست که هجر تو کشم
دل طوفان زده ام چشم به راه است بیا
بی تو ای ماه، زمین عرصه دلتنگی هاست
جلوه روی تو چون جلوه ماه است بیا
شب و روزم همه در حسرت دیدار گذشت
روی زرد و دل بیمار گواه است بیا
دگر از جور زمان سخت به تنگ آمده ایم
روز ما چون شب تاریک سیاه است بیا
وعده کردی شرر ظلم اگر شعله کند
خواهی آمد که همان لحظه و گاه است بیا
چشم دلسوختگان منتظر مقدم توست
سایه ات بر سر ما عزت و جاه است بیا
علی غنی زاده- ارومیه


موضوع مطلب :

پنج شنبه 86 بهمن 11 :: 9:5 عصر

ویدادهای 12 بهمن

 

* امام خمینی پس از سال‌ها دوری و
تبعید به کشور بازگشت. ایران اسلامی شاهد بزرگترین و تاریخی‌ترین استقبال بود.
حضور میلیونی مردم که صف مستقبلین را از فرودگاه تهران تا بهشت زهرا امتداد داده
بود، حاکی از عشق و علاقه بی‌نظیر آنها به رهبر خویش بود
.

* حضرت امام به هنگام خروج از فرانسه
با ارسال پیامی خطاب به مردم فرانسه، ضمن اظهار تشکر از آنها خداحافظی کردند
.

* امام خمینی پس از اقامه نماز در کف
هواپیما، روی دو پتو با آرامش خوابیدند. این در حالی بود که همه علاقمندان،
دوستداران و نزدیکان ایشان، نگران انجام این پرواز بودند. خطر انهدام هواپیما و یا
ربودن آن در آسمان چیزی بود که همه را تا لحظه فرود آن در فوردگاه تهران، نگران
ساخته بود
.

* با ورود حضرت امام به سالن
فرودگاه، فریاد «الله اکبر» سالن فرودگاه را به لرزه در آورد. مستقبلین با خواندن
سرود «خمینی ای امام»، اشک‌های مشتاقان را بر گونه‌هایشان جاری کردند
.

* حضرت امام طی بیاناتی در فرودگاه
تهران گفتند: من از عواطف طبقات مختلف ملت تشکر می‌کنم. عواطف ملت ایران به دوش من
بارگرانی است که نمی‌توانم جبران کنم. ایشان ضمن اشاره به اینکه طرد شاه از کشور
قدم اول پیروزی بود، همگان را به وحدت کلمه و ادامه مبارزه تا قطع کامل ریشه‌های
فساد ترغیب کردند. ایشان سپس از آنجا عازم بهشت زهرا شدند
.

* حضرت امام در اولین سخنرانی خود در
میان انبوه مستقبلین مشتاق در بهشت زهرا، گفتند: من وقتی چشمم به بعضی از اینها که
اولاد خودشان را از دست داده‌اند می‌افتد، سنگینی‌ای در دوشم پیدا می‌شود که نمی‌توانم
تاب بیاورم. محمدرضا پهلوی فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد. مملکت ما را خراب
کرد و قبرستان‌های ما را آباد. ایشان اضافه کردند: من دولت تعیین می‌کنم، من توی
دهن دولت می‌زنم ... من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌کنم. من به ارتش یک
نصیحت می‌کنم و یک تشکر ..... [ما] می‌خواهیم ارتش مستقل باشد. آقای ارتشبد شما نمی‌خواهید؟
آقای سرلشکر شما نمی‌خواهید مستقل باشید؟ و اما تشکر می‌کنم از قشرهایی که متصل
شدند به ملت
.

* با وجود سرمای زمستان، دیشب هزاران
مشتاق زیارت حضرت امام، در مسیر حرکت ایشان خوابیدند
.

* شهرهای کشور در شادی ورود امام،
غرق نور و گل و فریاد بود
.

* از هنگام هجرت حضرت امام از نجف
اشرف به پاریس، تراکم سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها و پیام‌های ایشان در این مدت کوتاه
یعنی (118 روز اقامت در نوفل لوشاتو) ، قابل توجیه و تأمل است. به طور یکه ایشان
در برخی از روزها به سؤالات چندین رسانه خبری و تبلیغاتی پاسخ داده‌اند. مثلا در
تاریخ نوزدهم دی سال جاری، ایشان در ده مصاحبه جداگانه شرکت کردند و کثرت مصاحبه‌ها،
حکایت از علاقه خبرنگاران و اشتیاق امام برای رساندن پیام خود به دنیاست. آمار این
مجموعه عظیم از این قرار است
:

سخنرانی‌ها 59 عدد

مصاحبه‌ها 108 عدد

پیام‌ها 36 عدد

نامه‌ها و تلگراف‌ها و
فرمان‌ها 6 عدد

جمع 209 عدد

* در حالی که مراسم ورود حضرت امام
به طور مستقیم از تلویزیون پخش می‌شد، نظامیان با یورش به این سازمان از ادامه پخش
آن ممانعت کردند
.

* عده‌ای از مردم با قطع جریان پخش
مستقیم ورود حضرت امام از تلویزیون به علت هجوم مأمورین نظامی، از عصبانیت
تلویزیون‌های خود را به خیابان پرت کردند
.

* امام خمینی در شب اول اقامت خود در
مدرسه رفاه، طی سخنانی با اعضای کمیته استقبال، بر لزوم حفظ وحدت تأکید نمودند
.

* روحانیون متحصن در دانشگاه، با
انتشار آخرین اعلامیه خود، به تحصن پایان دادند
.

* آیت‌الله شریعتمداری طی تلگرافی
ورود حضرت امام خمینی را تبریک گفت
.

* در پی درخواست مجدد بختیار برای
ملاقات با حضرت امام خمینی، ایشان گفتند: ملاقات با بختیار را در صورت استعفای وی
می‌پذیرم
.

* شاپور بختیار در آستانه ورود امام
خمینی پیامی انتشار داد. وی در پیام خود مردم را نسبت به ادامه اعتراضات و
تظاهرات، خصوصا در روز ورود حضرت امام، تهدید کرد
.

* دکتر علی آبادی ، عضو شورای سلطنت،
از عضویت این شورا کناره‌گیری کرد
.

* دانشجویان ایرانی در مقابل سفارت
ایران در آمریکا تظاهرات کردند
.

* خبرگزاری فرانسه: سخنگوی کاخ سفید
اعلام کرد سخنان ضد آمریکایی آیت‌الله خمینی، تغییری در موضع ایالات متحده در قبال
ایران به وجود نیاورده است
.

* آمریکا مقداری از دستگاه‌های
الکترونیکی محرمانه خود را از ایران خارج کرد
.

نیروی هوایی سیستم‌های
محرمانه جنگنده‌های اف چهارده را مخفی کرد. گفتنی است که یکی از وظایف هایزر در
ایران، انجام همین مأموریت بوده است
.

* بانک‌های سوئیس گفتند که پول‌های
ایران را پس نمی‌دهند
.

* مطبوعات و یونایتد پرس: قراردادهای
خرید اسلحه ایران از انگلیس لغو شد. مقامات لندن گفتند به علت لغو این خریدها،
انگلیس معادل چهار میلیارد دلار بابت عدم فروش و بیکار شدن بیست هزار نفر، زیان
خواهد دید
.

* در لیبی به حمایت از انقلاب اسلامی
مردم مسلمان ایران، یک راهپیمایی ترتیب یافت
.

* یک سخنگوی جنبش پولیساریو در
الجزیره اعلام کرد که امام خمینی قبل از عزیمت به ایران در فرانسه، هیأت نمایندگی
پولیساریو را به حضور پذیرفته‌اند
.

* رایدو کویت: وزیر انرژی آمریکا
اعلام کرد در صورت ادامه عدم صدور نفت ایران، کشورش مجبور به جیره‌بندی نفت خواهد
بود. اوضاع ایران باعث شدیدترین بحران نفتی از زمان تحریم نفت توسط کشورهای عربی
از سال 1352 تاکنون شده است
.

* سازمان چریک‌های فدایی خلق ورود
حضرت امام را تبریک گفت
.




موضوع مطلب :

پنج شنبه 86 بهمن 11 :: 9:4 عصر
عشق یعنی مستی و دیوانگی

عشق یعنی با جهان بیگانگی

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

عشق یعنی سجده ها با چشم تر

عشق یعنی سر به دار آویختن

عشق یعنی اشک حسرت ریختن

عشق یعنی در جهان رسوا شدن

عشق یعنی مست و بی پروا شدن

عشق یعنی سوختن یا ساختن

عشق یعنی زندگی را باختن

عشق یعنی انتظار و انتظار

عشق یعنی هرچه بینی عکس یار

عشق یعنی دیده بر در دوختن

عشق یعنی در فراقش سوختن

عشق یعنی لحظه های التهاب

عشق یعنی لحظه های ناب ناب

عشق یعنی سوز نی ، آه شبان

عشق یعنی معنی رنگین کمان

عشق یعنی شاعری دل سوخته

عشق یعنی آتشی افروخته

عشق یعنی با گلی گفتن سخن

عشق یعنی خون لاله بر چمن

عشق یعنی شعله بر خرمن زدن

عشق یعنی رسم دل بر هم زدن

عشق یعنی یک تیمّم، یک نماز

عشق یعنی عالمی راز و نیاز

عشق یعنی با پرستو پر زدن

عشق یعنی آب بر آذر زدن

عشق یعنی چواحسان پا به راه

عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه

عشق یعنی بیستون کندن به دست

عشق یعنی زاهد اما بُـت پرست

عشق یعنی همچو من شیدا شدن

عشق یعنی قطره و دریا شدن

عشق یعنی یک شقایق غرق خون

عشق یعنی درد و محنت در درون

عشق یعنی یک تبلور یک سرود

عشق یعنی یک سلام و یک درود

عشق یعنی مستی و دیوانگی

عشق یعنی با جهان بیگانگی



موضوع مطلب :

دوشنبه 86 بهمن 8 :: 5:25 عصر

از نوشته بسیجی شهید خلیل
شعبانی

هرگز مترسان زآتشم ***من شعله را دربرکشم

 

در مراسم ها و
نماز جمعه و مساجد شرکت کنید و طرفدار اسلام و مسلمین باشید. از اسلام دفاع کنید و
بدانید که ما همیشه پیروز هستیم. خداوند متعال همیشه با ماست
*

از نوشته سرباز شهید «کریم خوش آئین»

دفاع از اسلام وظیفه است

«وظیفه ماست که از اسلام دفاع
کنیم. رابطه خود را با خداوند نزدیکتر کنید و نماز شب را که خلوت با خداست فراموش
نکنید

ازنوشته سردارشهید «غلامرضا نوین»

در سختی و آسانی

به اهل بیت(ع) متوسل شوید

دست
از دامان اهل بیت نکشید و همیشه از پیروان و محبان اهل بیت(ع) باشید و همیشه در
مشکلات و آسایش به آنها متوسل شوید. همیشه ذکر و یاد خدا را به همراه داشته باشید
و تقوا پیشه سازید. بدانید این دنیای فانی با همه ظواهر فریبنده اش فقط وسیله است،
قرآن بخوانید که نورانیت دل و آرامش قلب و راهنما و روشنایی است و مواظب دشمن
داخلی (نفس اماره) باشید و بدانید با پیروزی بر نفس بر تمام مشکلات و دشمنان
پیروزید و تنها توکل به خدا داشته باشید و از خدا مدد بجویید
.

*****

از نوشته سردار شهید «منصور فرقانی»

پاکم کن و خاکم کن

خدایا! تو خود حالم را بهتر از من می
شناسی، خدایا از روی رحمت بیکرانت اول پاک و مخلصمان کن، سپس شهادت را نصیب این
بنده گناهکار کن، نمی دانم چطور با این همه تقصیر این نصیب را می خواهم، حتما بجز
رحمت تو که هم غرق آنیم و هم غافل از آن نیست. خدایا! از تو، توبه قبل از مرگ،
راحتی حین مرگ و مغفرت بعد از مرگ و عفو در موقع حساب را می خواهم

*****

از نوشته بسیجی شهید «محمدجعفر آذر»

زخون به روی زمین رنگ دیگری زده اید

من هم از سالار شهیدان حسین بن
علی(ع) درس آموخته و زیر بار ستم هرگز نمی روم. ما سربازان قرآن مصمم هستیم تا
آخرین قطره خون و آخرین نفس برای کندن ریشه استکبار و استعمار و امپریالیسم تلاش
کنیم
.

 




موضوع مطلب :

یکشنبه 86 دی 30 :: 11:24 عصر
اولاً: هدف امام حسین (ع) در واقعه کربلا کشتن عموم مردم نبوده است، بلکه هدف اصلى حضرت بیدارى امت اسلامى است، و کشتن دشمن باید در حدّ ضرورت باشد.
ثانیاً: مسأله اثبات مظلومیت امام حسین (ع) است که در طول تاریخ مردم را به او متوجه ساخته و دل‏ها را سوزانده است و منجر به نهضت‏ها و شورش‏هایى بر علیه حکومت یزید و یزیدیان شده است.
ثالثاً: حضرت اباالفضل (ع) مى‏دانست که چه آب بیاشامد و چه نیاشامد او و برادرش امام حسین (ع) کشته خواهند شد و هرگز از این میدان جان سالم به در نخواهند برد، زیرا دشمنان مصمّم به قتل او و جوانان بنى هاشم هستند، لذا چه بهتر که با لب عطشان به ملاقات پروردگارش رفته و به شهادت نائل آید.
شاهد مطلب این است که اگر انسان بداند که آشامیدن آب سبب نجات او است خوردن آب بر او واجب مى‏گردد، ولى حضرت عباس (ع) از زندگى و بقاى خود قطع امید نموده و کشته شدن خود را حتمى مى‏دانست.
رابعاً: حضرت عباس (ع) این را خیانت مى‏دانست که خود آب بیاشامد در حالى که امام حسین (ع) و عیالاتش و تمام اهل بیتش تشنه هستند. این خلاف ادب است که امام او تشنه باشد و انسان خود را سیراب کند.
خامساً: ایثار از سجایا و اخلاق نیکوى اهل بیت بوده است. حضرت عباس (ع) در این واقعه نهایت ایثار و از خودگذشتگى را نسبت به امام حسین (ع) و اهل بیت او نشان داده است، همان گونه که پدرش حضرت امیرمؤمنان و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین، از خود گذشتگى کرده و با سه روز روزه هنگام افطار، غذاى خود را به مسکین و یتیم و اسیر بخشیدند و خود با آب و شکمى گرسنه به سر بردند.


                                                                                                                     ( بر گرفته از سایت دینی پرس و جو)




موضوع مطلب :

یکشنبه 86 دی 30 :: 5:2 عصر

  روایتى است که از حضرت صادق علیه السلام نقل شده است که حسین علیه السلام روزى در دامن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم بودند و حضرت با او بازى مى کردند و او را می خنداندند؛ عایشه گفت : چقدر به این کودک محبت دارى ؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: چگونه او را دوست نداشته باشم و از او به شگفت نیایم ؛ که میوه قلب من و روشنایى چشمان من است ؛ اما امت در آینده او را مى کشند. پس ، کسى که او را بعد از شهادتش زیارت کند، خداوند براى او حجّى از حجهاى من مى نویسد. عایشه تعجب کرد و گفت : حجى از حج هاى شما؟!!! فرمودند: بلى ، دو حج از حجهاى من . عایشه گفت : دو حج از حج هاى شما؟! فرمودند: بلى چهار حج . و این رقم را آنقدر بالا بردند که به 90 حج از حج هاى رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با عمره هایش رسید.

پس بی جا نخواهد بود اگر از این پس به کربلایی ها حاجی واقعی گفته شود.




موضوع مطلب :

پنج شنبه 86 دی 27 :: 9:32 عصر

ایام محرم و روزهای عزاداری سرور عاشقا ، آقا ابی عبدالله الحسین (ع) در جبهه،بچه ها هر چه در امکانات و لوازم و ظواهر تدارکاتی کم داشتند ، در عشق به آقا و حال و حزن و اندوه چیزی کم نداشتند. هر شب اگر دسترسی به حسینیه داشتند در حسینیه و بین دو نماز مغرب و عشاء ، و اگر نداشتند در یکی از سنگرهای ، چادرها و اطاقها با صمیمیت و به دور از ریا عزاداری مینمودند.گاهی هم با حرکت گروهانی و گردانی به صورت دستجات و هیئتهای مذهبی در شهر به یکدیگر سر می زدند و به هم تسلیت می گفتند.

روز تاسوعا لشگرهایی به صورت هیات راه می افتادند ، به طرف پادگان ابوذر سر پل ذهاب . در آنجا بود که بچه ها سینه زنی مفصلی انجام می دادند نوحه خوانان پابرهنه می شدند و بعضی از برادران به تبع کسانی که رسمشان بود سر تا پای خود را گل اندود می کردند و با چنین وضعی سینه می زدند. عزاداری خاصه در این دو روز محدودیت بردار نبود و عاشورا خلاصه ی همه ی عزاداری ها بود و بی تابی ها . در محوطه ی قراراگاه ، برادران تبلیغات لشگر ، چادرها و خیمه هایی را که تداعی کننده ی خیام اهل حرم بود برپا می کردند و درست موقع ظهر عاشورا به وسیله ی تعزیه خوانان اسب سوار با مشعلهای افروخته آنها را به آتش می کشیدند و حالتی را در عزاداران پدید می آوردند که قابل وصف نبود.

صبح روز عاشورا ، آنهایی که می توانستند به شهرهای مجاور منطقه می رفتند . با همان لباسهای خاکی که سرشانه هایشان را گل مالیده بودند ، با پای برهنه و پوتینهای به هم گره کرده و به گردن انداخته راه می افتادند به سمت مسجد جامع شهر در وضعی که هر بیننده را به خود جلب می کرد و اشک بر گونه هایشان جاری تا آنکه وقت اذان ظهر می شد.                                                                       

  فرهنگ جبهه / آداب و رسوم ج2 ص128




موضوع مطلب :

پنج شنبه 86 دی 27 :: 2:31 عصر

   یوسف را از یعقوب جدا کردند ، درد فراق یوسف ، یعقوب را از پا درآورد و از گریه زیاد یعقوب کور شد . یعقوب یوسف را دوست داشت و به او عشق می ورزید ، پیامبر خدا بود ولی امتحان الهی سخت بود و طاقت فرسا . یوسف پادشاه مصر شد و خدا یوسف را به یعقوب برگرداند چشم یعقوب روشن شد ، خوشحال شد ، به وصال فرزندش رسیده بود .

    حسین علی اکبر را دوست می داشت وقتی به قد و بالایش نگاه می کرد جدش رسول الله(ع) را بیاد می آورد . روز عاشورا جوانش راهی میدان شد با لبی تشنه ، حسین همه امیدش را به میدان فرستاد . وقتی علی اکبر از میدان برگشت لبانش خشکیده بود ، طلب آب کرد حسین زبان خشکیده اش را در دهان فرزند گذاشت و دوباره او را راهی میدان کرد . علی اکبر از حسین جدا شد و وقتی حسین چشمش به جوانش افتاد فرقش شکافته بود و آنقدر تیر و نیزه به او اصابت کرده بود که حسین نتوانست او را به خیمه بیاورد .

      اسماعیل تشنه بود ، بی تابی می کرد ،هاجر بدنبال آب برای طفلش ، بین صفا و مروه ، هفت بار رفت و برگشت ، اسماعیل از تشنگی پای کوچکش را بر خاک می خراشید به حالت تلظی افتاده بود یعنی از بی رمقی فقط می توانست دهانش را مانند ماهی از آب گرفته شده باز و بسته نماید ، چشمه آبی از زیر پای اسماعیل سرازیر شد هاجر طفلش را سیراب کرد ، هاجر آب نوشید و به طفلش شیر داد و خوشحال شد .

    علی اصغر روز عاشورا تشنه بود به تلظی افتاد ، حسین او را برداشت ،روی دست گرفت تا لشکریان یزید به بی گناهیش رحم کنند و سیرابش نمایند ، تیری سه شعبه گلوی اصغر را شکافت و بالای دست پدر سیراب شد . حسین دلش سوخت ، خون علی اصغر را به آسمان می پاشید .

     زینب عزیز و محترم بود در مدینه با عشق حسینش زنده بود ، دختر علی بود ، فخر زنان مدینه ، جوانان بنی هاشم ، عباس ، علی اکبر ، پسرانش در طول مسیر تا رسیدن به کربلا به او خدمت می کردند ، او را بر کجاوه سوار و پیاده می نمودند ، بعد از ظهر عاشورا دیگر نه حسینی برایش مانده بود نه عباسی و نه اکبری و نه پسری . اسیر دست دشمن ، محرمی نبود که او را کمک کند بر کجاوه سوار شود .

     دانستی که چرا تا این حد حسین نزد خدا منزلت دارد و خدا فرشتگانش را هم به عزای حسین می فرستد ؟ چون حجم مصیبت حسین بالا بود و هیچ پیغمبری مانند حسین به مصیبت و سختی نیفتاد . خداوند ابراهیم را در ذبح اسماعیل امتحان کرد ولی در لحظه ای که ابراهیم کارد را بر گلوی اسماعیل گذاشت خداوند امتحان را بیش از این پیش نبرد و او را از ذبح اسماعیل بازداشت و او را به ذبح اکبر وعده داد ولی علی اکبر حسین روی زانوی پدر صیحه ای کشید و جان داد . فرزندان حسین کوچک و بزرگ روزعاشورا ذبح شدند قطعه قطعه شدند دستهای برادرش عباس را بریدند و عمود آهنین بر فرقش نواختند و تیر به چشمش زدند . خودش را با لب تشنه سر بریدند و او ذبح اکبر بود بجای اسماعیل . السلام علیک یا ذبیح الله .  از سایت((معجزه قلم))




موضوع مطلب :

پنج شنبه 86 دی 27 :: 2:25 عصر
شمیم محرم به مشام رسیده و عالم دگرگون شده است، قلب ما تندتر از هر زمان دیگر می تپد و میل به سوگواری در عین دلاوری در روح و جانمان زنده شده. در گوشه گوشه محله هایمان حال و هوای محرم حکمفرماست، چادرهای برپا شده و پرچم های سرخ، سبز و سیاه، کنار چادرها، تن به موج باد داده اند. همه جا ماتم زده است و سیاهپوش.
عشق به امام حسین(ع) دلیل و برهان نمی خواهد، این عشق، عقل ظاهربین را پس می زند گویی عشق و محبت به حسین(ع) را با خاک و گل سرشته اند، دیدن فوج فوج سیاهپوش عزادار، زیر خیمه حسین(ع) چه تماشایی است. همه آمده اند، همه اهل محل، پیر و جوان، زن و مرد، دانشجو و کارگر، همه و همه.
بی رنگ و ریا در صف هایی منظم، سر از پا نمی شناسند. همه در پی عاشورایند، عاشورای حسین(ع).
چشمانت را که باز کنی، همه را می بینی. همه ماتم زده و سوگوارانه از بچه خردسال و کوچک دبستانی گرفته تا همسایه دیواری، پیرمرد، پیرزن، بقال و کفاش محله و... همه هستند و هریک مشغول کاری؛ دیگر نه خبری است از ابهت و جذبه همسایه و نه از بدخلقی های نابهنگام بقال محله.
حتی جوان ناآرام محله هم به عزاداران تشنه، شربت نذری می دهد. حسینا! در دل های اهل محله مان چه می گذرد. عزیز زهرا با آنها چه کرده ای که این گونه فارغ از خود شده اند. در دسته های عزاداری کسانی را می بینی که باورت می شود دیگر اینجا شغل و منصب و مقام جایگاهی ندارد.
همه خودشان را فراموش کرده اند و فقط و فقط به حسین(ع) و شهیدان کربلا می اندیشند. سخت است باور کنی یکی از سرشناسان محل، ساعت ها در صف طولانی غذای روز عاشورا می ایستد و حتی ته مانده نذری را برای بیمارش هدیه می برد.
باور کن! اشتباه نمی کنی، اینها هم محله ای های تو هستند، این بار همه را خوب می شناسی.
اما باورش برایت کمی دشوار است و به این فکر می کنی که محرم چیست. مردم از محرم و حسین چه دیده اند. از زینب(س) و علی اصغر چه می خواهند. عاشورا چه فلسفه ای دارد. مردم چه می جویند و با خود می اندیشی که رمز ماندگاری قیام امام حسین(ع) در چیست. و بعد با مردم هم صدا می شوی و زمزمه می کنی حسین، حسین(ع)...
ناهید جعفرپورکامی (کیهان-25/10/86)



موضوع مطلب :

چهارشنبه 86 دی 26 :: 3:36 عصر

 


مى‏نویسند زیبایى ، آدرس خانه خدا است و حسین یعنى زیبا که از حسن و زیبایى صادر مى‏شود . اگر زیبایى با آزادگى ممزوج شود، تندیسى جاودان خواهد ساخت که نظیرى براى آن نتوان یافت. 


در این گلگشت مى‏خواهیم درباره کسى بنویسیم که به قول عقّاد پیامبرش او را «سرور جوانان بهشتى‏» نامید؛او را به «پسر من‏» خطاب مى‏کرد و درباره‏اش مى‏فرمود: «آیا نمى‏دانى که گریه‏اش مرا مى‏آزارد.» 


عظمت واقعه عاشورا و قهرمانانش چنان است که بسیارى از متفکران جهان آن را ستوده، درباره‏اش سخنان نغز گفته‏اند. با توجه به حوصله این نوشتار توجه به نمونه‏هایى از آن سودمند مى‏نماید: 


کاپیتان هانیبلت:
آن شب (شب عاشورا) هنگامى که آتش اردوها در اطراف او در بیابان برق مى‏زد، پیروان خویش را به اطراف خود جمع کرد و طى یک سخنرانى طولانى و قلب نواز با آنها سخن گفت و بیعت‏ خود را از آنها برداشت؛ آنها را از اتفاقات صبح فردا آگاه کرد و فرمود: یقینا قتل عام انجام خواهد شد و کسانى که با من بمانند یقینا شهید خواهند شد . سپس عمل بسیار زیبایى انجام داد که نشانه آگاهى کامل او از ضعف بشرى و قدرت روح  فداکارى وى و علامت قلب رئوف آن بزرگوار بود . تمام چراغ‏هاى اردو را خاموش کرد و سپس به پیروان خود گفت: هر کس جرات و قلب ایستادگى و شهادت را در خود نمى‏بیند، در تاریکى به طور ناشناس و بدون خجلت ‏برود. صبح روز عاشورا، در حالى که ابرهاى ارغوانى در آسمان شرق جمع مى‏شد، تمام یاران آن شب با ایمان دور امام را گرفتند و همگى آماده مرگ و شهادت بودند.(1) 
جرح جرداق (مسیحى):
فرق على (ع) با معاویه این است که اصحاب معاویه فریفته جاه و زر و زور، مقام و منصب بودند، ولى یاران امام على (ع) فریفته اخلاق و فضیلت و کرامت او شدند و نمونه آن در اصحاب فرزندانش پدیدار بود که وقتى یزید مردم را تشویق به قتل امام حسین (ع) و مامور به خونریزى مى‏کرد، یاران یزید مى‏گفتند: «کم تهب لنا؛ یعنى چقدر و چه مبلغ مى‏دهى تا او را بکشیم‏» اما انصار امام حسین (ع) به او مى‏گفتند: «یا حسین نموت معک؛ ما با تو هستیم و با تو مى‏میریم .» از جمله حبیب این پیر حافظ قرآن به امام حسین (ع) در شب عاشورا گفت: اگر هفتاد بار کشته شویم، سوزانده شویم و پراکنده شویم و سپس جمع شویم و از نو زنده شویم، باز مى‏خواهیم در رکاب تو جنگ کنیم و کشته شویم .(2) 
ونستان (امریکایى):
تا وقتى مسلمانان مثلث جاودانه‏اى چون: قرآن که تلاوت شود و پیام‏هایش پیروى گردند، کعبه‏اى که قصد شود و ایجاد همدلى و وحدت کند و حسینى که یاد شود و از او الهام گرفته شود دارند، هیچ کس قدرت نفوذ و تسلط کامل بر آنها را نخواهد داشت.(3) 
عباس محمد عقاد (مصرى):
جنبش امام حسین (ع) و رفتن او از مکه به سوى کشور عراق حرکتى نیست که با سنجش حوادث امروز و با پیش آمدهاى روزانه معمولى به آسانى بتوان در آن قضاوت کرد؛ زیرا جنبش امام حسین (ع) یکى از بى ‏نظیرترین  جنبش‏هاى تاریخى است که تاکنون در زمینه دعوت‏هاى دینى و یا نهضت‏هاى سیاسى پدیدار شده است . (4) 
ماربین (آلمانى):
امام حسین بن على (ع) که از دختر محبوب پیامبر (ص) فاطمه (س) متولد شد، تنها کسى است که در چهارده قرن پیش دربرابر حکومت جور و ظلم قد علم کرد . . . موضوعى را که نمى‏توان نادیده گرفت این است که حسین (ع) اول شخص سیاستمدارى بود که تا به امروز احدى چنین سیاست مؤثرى اختیار ننموده است . حسین (ع) به شعار همیشگى خود مى‏گفت: من در راه حق و حقیقت کشته مى‏شوم و دست‏ به ناحق نخواهم داد.(5) 
علامه علائلى، (نویسنده مصرى):
تاریخ هر ملتى واقعا تاریخ بزرگان آن است . پس هر ملتى که رجال بزرگ ندارد تاریخ سترگ ندارد یا اصلا تاریخش شایسته نگارش نیست؛ و ما چون حسین (ع) را میان رجال تاریخ داریم نه تنها بزرگوارى را مانند رجال تاریخى دیگر در نظر داریم، بلکه بزرگترین رجال تاریخ است که همه را کوچک کرده و شخصیت ‏خود را سرمقاله همه آنان پدید آورده و این عجیب نیست؛ زیرا همه مردان عالم را که تاریخ شناخته، عمر خود را در تحصیل مجد و بزرگوارى زمین صرف کرده‏اند؛ ولى حسین (ع) مجد آسمان را طلبید و جان خود را فداى آن کرد.(6) 
دکتر طه حسین (مصرى):
ابن زیاد چنان مى‏پنداشت که با کشتن حسین (ع) فتنه را ریشه کن و شیعه را نومید خواهد ساخت و به این ترتیب آنان را وادار خواهد کرد که دست از آرزوها بشویند و به آنچه ناچار باید به آن گردن نهند سرفرود آورند . ابن زیاد فتنه را گداخته‏ تر کرد و کار بد او کارهاى بد دیگرى را سبب شد و خون‏هاى ریخته شده و شکنجه‏هایى که به کودکان و زنان داده شد همه بر خلاف آن چه ابن زیاد مى‏خواست نتیجه به بار آورد.(7) 
ابن ابى الحدید معتزلى (شارح معروف نهج البلاغه) در خصوص واقعه کربلا، مى‏نویسد:
سرور مردانى که داراى حس امتناع بودند، آن کسى که حمیت‏ به مردم آموخت و به آنان فهماند که زیر سایه شمشیر مردن از پستى و مذلت ‏بهتر است، حسین بن على (ع) است . به او و یارانش پیشنهاد امان شد، ولیکن نپذیرفت و زیر بار ذلت نرفت و فرمود: آگاه باشید که ناکس فرومایه‏اى به من اتمام حجت فرستاده و مرا میان کشته شدن و تسلیم شدن مخیر ساخته، لیکن ذلت از حضرت من دور است . نه خدا راضى است که من ذلیل شوم نه پیامبرش و نه مردان با ایمان دنیا و نه آن دامن پاکى که مرا پرورش داده و نه آن روح با مناعت که من دارم . من هرگز طاعت لئیمان را بر کشته شدن به شرافت ترجیح نخواهم داد . 
از سایت((شیعه مذهب برتر))




موضوع مطلب :

دوشنبه 86 دی 24 :: 9:31 عصر

آمارگیر حرفه ای وبلاگ و سایت