خا نه دوست آخرین مطالب
ترجیع بند مخمس در ولادت حضرت ختمی مرتبتصلی ا... علیه و آله
عبیر و مشک بسائید و در هم آمیزید شراب ناب بیارید و در قدح ریزید سبو بدوش و صراحی بدست برخیزید ختا کنید به غربال و در خُتَن بیزید که می رسد ز ره امشب نگار مشکین موی توان ربوده ز من جعد موی پر تابش به ره نشسته ام از عشق روی مهتابش ربوده عقل من از سردو چشم پر خوابش مگر که التفات نماید اسیر بی تابش به غمزه ای و نگاهی به من نماید روی نموده صید دلم را به تیر مژگان دوش به یک نظاره دل از کف برفت و از سر هوش کمان کشیده به جان از کمانگه ابروش چراغ عمر مرا عشق او کند خاموش مگر ز لطف نوازد مه کمان ابروی ربیع راز گل روی خود معطر کرد جهان به جلوة نور رخش منور کرد بسیط خاک به خُلق خوشش مسخر کرد حجاز راز وجودش حجاز دیگر کرد طلوع روی محمد به جلوه ی دلجوی صلای تهنیت از عرش و عالم ملکوت رسد ز جمع ملائک به عالم ناسوت سرود دل نواز تحیت ز عالم جبروت بیاد ختم رسل خلق را کند مبهوت تو بر جمال محمد درود بی حد گوی صدای نغمه ی تکبیر او ز امّ قُری بلند گشته و برجاست تا به روز جزاء طلوع نور محمد ز گنبد خضراء به جاست تا بدوام خدای بی همتا قدم بنه بدو چشم (رهایی) از هر سوی کنید مجلس روحانیون طرب انگیز به چنگ و دف بنوازید وناله ی اِرزیز کنید جام دل دوستان ز می لبریز خوش است صوت حجاز و نوای رستاخیز به عشق ساقی هشیار و گلشن و لبِ جوی (اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی) موضوع مطلب : شعر در ولادت با سعادت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفیصلی الله علیه و آله و سلم
صبا به لطف عبیر خُتَن ز دلبر ما فشانده دوش به دیوان عشق و دفتر ما به صحن باغ صفیر هزارم از هر شاخ نوید می دهد از مقدم پیمبر ما جهان ز عطر ریاحین شده است رشک خُتَن که می وزد ز دیار حجاز در بر ما ربیع را ز صفا با صفا چو خلد برین نموده مقدم پاک دلیل و رهبر ما طلوع نَیِّر اعظم ز مطلع انوار فکنده نور به آفاق و شور در سر ما گشوده دیده ی حق بین به شهراُمِّ قُری نهاده افسر عزت خداش بر سر ما به گوش جان بشنو کز صفیر جاء الحق نسیم صبح سعادت وزد به کشور ما ز یُمن سید لولاک و محور افلاک گشوده خان کرم بهر خلق داور ما شهی که تکیه زند بر سریر اَو اَدْنی و یا به مسند قوسین و قاب یاور ما حبیب خالق و ختم رسل رسول مجید محمد(ص) آنکه سایه ی لطفش همیشه بر سر ما کنم ز خاک رهش توتیای دیده مگر محبتش گذراند ز چرخ افسر ما سپارم از سر تعظیم سر به مقدم او مگر که پای گذارد به دیده ی تر ما در این بضاعه ی مُزجاة جز رهائی کیست که آورد به محیط کرم پیمبر ما (اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی) موضوع مطلب : شعر {طلوع حضرت محمد مصطفی صلی ا... علیه و آله}
شکافت پرده ی شب را طلوع روی محمد دمید صبح سعادت ز خلق و خوی محمد وجود ارض و سماء را یقین بدان ز وجودش حیات جنّت و فردوس زاب جوی محمد زیمن سیّد لولاک زنده شد افلاک مدال و افسر تکریم آبروی محمد به جسم عالم امکان وجود او همه جان شد بهشت پرتویی از طلعت نکوی محمد کواکب از پی سیرند گرد شمع وجودش ثوابتند به عالم مقیم کوی محمد ز عرش و فرش و ز کرسی دگر ز لوح که پرسی گرفته اند به کف طُرّه ی نکوی محمد ز مایکون و زما کان و ماهو کائن حدیث جلوه ی یار است و گفتگوی محمد سبو کشان محبت مدام می نوشند ز دست ساقی کوثر می از سبوی محمد مرا به صبح قیامت عنایتی که خلایق کنند بهر شفاعت نظر به سوی محمد مشو به تخت سلیمان وافسر جم شاد که دست ماست رهائی به تار موی محمد
(اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی) موضوع مطلب : شعر در مدح فخر کائنات و حبیب آفریدگار رسول مختار صلی ا... علیه و آله در مولود با سعادت حضرت
از نسیم صبح بر جسم جهان جان می رسد فجر طالع گشته و انوار سبحان می رسد بانگ جاء الحق زند بر گوش عالم این صفیر خواجه ی لولاک اندر مُلک امکان می رسد نغمه ی تهلیل از افلاکیان بر خاکیان مَطلعُ الشمس نبوت لطف یزدان می رسد جمله ذرات زین مولود در وَجد وطرب عقل کل ختم رُسُل خورشید تابان می رسد جلوه ی انوار حق گردید در اُمُّ الْقُری مرشد روح الامین مِهر درخشان می رسد احمد مرسل رسول هاشمی اصل وجود رحمت للعالمین یار ضعیفان می رسد سرنگون گردید بت ها طاق کسری شد خراب ماحی آثار شرک بت پرستان می رسد شد خموش آتشکده تخت شهان شد واژگون چون که بر شام جهان شمس فروزان می رسد از سماء گشته شیاطین رَمی با تیر شهاب بر تن بی روح عالم روح و ریحان می رسد مصطفی یعنی محمد پیشوای انس و جان رهبر عیسی و موسی و سلیمان می رسد رهنمای انبیاء و اولیاء اندر جهان مظهر آیات حق مصداق قرآن می رسد ای شفیع رسْتخیز از راه لطف و مرحمت بر رهائی کن نظر چون بر لبم جان می رسد
(اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی) موضوع مطلب : شعر در میلاد با سعادت رسول مختار حضرت محمد مصطفیصلی ا... علیه و آله
شد منور عرش و فرش از جلوه ی انوار سرمد چون که شد مشتق ز انوار احد نور محمد خاک را بخشید قدر و منزلت میلاد احمد زد قدم در عرصه ی ایجاد چون آن میر امجد یا محمد یا محمد بر خلایق لطف بی حد تا حرم از جلوه ی انوار رویت شد منور از شمیم جان فزایت جان عالم شد معطر پرتوئی بود از جمالت ماه انور مهر خاور جلوه ای از طاق ابروی تو نه طاق مدور یا محمد یا محمد بر خلایق لطف بی حد شد شب دیجور عالم از طلوعت صبح صادق چشمه ی جوشان فیض خالقی تو بر خلایق رحمت للعالمین و گوهر بحر حقایق تو خدا را عاشق و باشد خدایت بر تو عاشق یا محمد یا محمد بر خلایق لطف بی حد ای حبیب ا.. که اندر ظلمت عالم سراجی نیّر اعظم ز بهر خلق و مصداق زجاجی روشنی بخش بشر تا حشر در این لیل داجی هادی و مرشد به راه راست از هر اعوجاجی یا محمد یا محمد بر خلایق لطف بی حد خود تو قرآن مبینی چشمه ی عین الیقینی زینت عرش برینی هم کتاب المستبینی خسرو ملک یقینی محور چرخ برینی برسریر مسند لولاک هم مسند نشینی یا محمد یا محمد بر خلایق لطف بی حد چون گشودی دیده در عالم بشد بتخانه ویران آتش آتشکده خاموش و دنیا شد گلستان طاق کسری شد خراب و شد بنا بنیاد ایمان جهل بربست از جهان رخت و بشد روشن شبستان یا محمد یا محمد بر خلایق لطف بی حد طایر اوهام را نبود به معراج تو راهی باب احسانت بود بر ما به عالم تکیه گاهی بر(رهائی) نیست غیر از سایه ی لطفت پناهی شاد کن جمعیت مسکین ما را با نگاهی یا محمد یا محمد بر خلایق لطف بی حد
(اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی) موضوع مطلب : شعر فرخنده جشن ِ مسلمین بادا مبارک میلاد ختم المرسلین بادا مبارک آمد به دنیا،آن نور ِ سرمد ذکر دوعالَم،شد یا محمد ماه ِ ربیع و،عید پیمبر، عیدی بگیر از ، زهرا و حیدر الله و اکبر الله و اکبر مولا رسول الله یا احمد یا محمد... عالَم شده از مقدمش آیینه بندان از نور ِ رویش آسمانها شد چراغان آیینه دار ِ ، عصِمت خوش آمد دریای لطف و رحمت خوش آمد با شور و شادی با دیده ی تر، عیدی بگیر از ، زهرا و حیدر لله و اکبر الله و اکبر مولا رسول الله یا احمد یا محمد... جان ِ جهان آن مصحف ناطق خوش آمد فرزند زهرا حضرت صادق خوش آمد ای مذهب از تو پاینده آقا از علم تو دین شد زنده آقا از برکت ِ این مولود ِ کوثر، عیدی بگیر از ، زهرا و حیدر الله و اکبر الله و اکبر مولا رسول الله یا احمد یا محمد... این انقلاب و نهضت ِ ما تا به آخر مدیون بُوَد بر مکتب آل پیمبر هستیم همیشه ما با شهیدان در راه عترت در راه ِ قرآن همراه ِ ملّت همراه ِ رهبر، عیدی بگیر از ، زهرا و حیدر لله و اکبر الله و اکبر مولا رسول الله یا احمد یا محمد... موضوع مطلب : شعر
گل ِ خنده،به روی حیدر مبارکه بر مسلمین عید پیغمبر مبارکه صلوات ِ خدا بر احمد،سیّدُنا یا محمد چون جلوه گر شده،آن خورشید وفا آوای کائنات،شد مدح مصطفی خوش آمدی ای،آیت رحمت خدایی نبیّ اکرم،سَرور ِ کُلّ ما سوایی ختم ِ رسولان،تو محمد تو مصطفایی ابالقاسم،یا رسول الله یا محمد...
شهر مکه از قدومت گلفشان شده اشک شوق ِ دیده ی خوبان روان شده ذکر دل اهل یقین،یا رَحمة لّلعالمین روح ِ ایمان ِ ما،نور ِ قرآن ِ ما کاش قربانی شود،در راهت جان ما تمام ِ عُمر نوکری میکنم برایت برای تو ، وَ به اولاد و بچه هایت رسولُ الله، ای همه هستیَم فدایت ابالقاسم،یا رسول الله یا محمد...
ای مظهر ِ جَلَوات ِ حیّ سرمدی حجت الله،صادق ِ آل ِ محمدی آمدی ای شمس دلها،گل یاس ِ باغ ِ زهرا ای خورشید ِ عیان،ای شاه ِ اِنس و جان از نور ِ روی تو،شد نورانی جهان بنفسی انت،جلوه ی حیّ سرمدی تو بنفسی انت،صادق ِ آل احمدی تو بنفسی انت،نور چشم محمدی تو ولیُ الله یبن الزهرا یا حجتَ الله... موضوع مطلب : شعر
در میلاد نبی اکرم حضرت محمد رسول اللهصلی الله علیه وآله ورئیس مذهب حضرت امام جعفر صادق علیه السلام سحرم باد صبا داد مبارک خبری گفت برخیز و به آفاق نما یک نظری که صفا بخش دلت جلوه ی انوار شود هاتف نور ز طبع تو نماید گذری آسمان جلوه ای از روی نگار است ببین بگشا دیده که روح تو زند بال و پری زکواکب برسد مژده ی میلاد نبی(ص) تا کند شاد از این مژده دل هر بشری قاصد ماه ربیع است وهلال مه نو که دهد نور ز آفاق به هر بام و دری مشک بیز است صبا بر سر هر شهر و دیار ز ختا و خُتن آورده به ما مشک تری صدر مجلس بنشین جام بگیر از ساقی هم غنیمت شمر ایام اگر با خبری شب میلاد محمد(ص)که چراغانی بود شد پدیدار عجائب چه مبارک سحری حور وغلمان همه مسرور وملائک خندان که به دامان بنهد آمنه زیبا پسری چه مبارک پسری زاد که اقلیم وجود تا ابد می کند از نور رخش جلوه گری شده از یُمن قدومش همه ی أرض وسماء تا صف حشر مبارک به نظام بشری تا مقارن شده میلاد مه ومهر به هم صبح صادق شده طالع سر هر رهگذری عید مسعود شد اسعد ز امام صادق(ع) چه مبارک پسری وچه مبارک پدری تا شود سایه فکن چتر ولایت به جهان شجر طیبه را داد خدا بار و بری تا ز مصباح و ز مشکوة ولایت اسلام همره گردش ایام کند جلوه گری بت و بتخانه وآتشکده نابود شود نور توحید به انسان بنماید گذری تا که از احمد(ص)و از کوثر و از آل علی(ع) یازده کوکب دُرّی بدرخشد قمری نهم ماه ربیع است جلوس مهدی(عج) هفت اقلیم جهان است از او معتبری در تپش قلب همه عالم از این نور امید تا نماید به همه منتظرانش نظری هست امید (رهائی) که شود سایه فکن بر سرش حضرت او و بزند بال و پری (اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی) موضوع مطلب : شعر اتحاد ملی و انسجام اسلامی موشح به حروف مقطعه آیه کریمه: {و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا}
وحدت ما مظهر ایمان ماست اتحاد مسلمین امر خداست تابع ایمان مردان خداست متحد با هم ز بهر فتنه هاست اعتصام است و شعاری پر بهاست حبل ایمان حافظ اسلام ماست لرزه بر اندام طاغوتان رواست لازم است و امر رهبر بهر ماست هر زمان از مؤمنین سهو و خطاست متحد با همدگر جانهای ماست عقل گوید دست ایزد با شماست ورنه تنهایی تنهایی بهاست انما در مؤمنون امر خداست فتح و پیروزی نصیب جمع ماست راه دشمن کجروی بی انتهاست وحدت ما شاهد این مدعاست این (رهائی) از جمیع فتنه هاست (اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی) موضوع مطلب : شعر ای اسوه ی صبر و استقامت زینب پرورده ی دامن ولایت زینب ای زیور وزیب شاخسار توحید گل بوته ی گلشن نبوت زینب روشن ز جمال تو چراغ ایمان محکم ز بیان تو امامت زینب زیتون مبارکی ز باغ نبوی اسطوره ی کامل شجاعت زینب شد جلوه گهت سینه ی سینای علی ای عالمه ی علوم امت زینب ریحانه ی با صفای دامان بتول در دانه ی تاج با کرامت زینب در بحر علوم چون تو غواص نبود بعد از پدر و برادرانت زینب غرقیم به گرداب گناه و در حشر داریم همه چشم شفاعت زینب روشن دل هر کس که فرستد از صدق صلوات و درود بر جمالت زینب گردید (رهائی) ز غم روز شمار هرکس کند اظهار محبت زینب
(اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی)
موضوع مطلب : شعر پیوندها لوگو لینک های مفید آمار وبلاگ
امکانات جانبی |