خا نه دوست
گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده

دو همشهری

نگاهی به سرنوشت دو همشهری حاضر در روز عاشورا

در تاریخ آورده اند که "حبیب بن مظاهر اسدی" و "شمر بن ذی الجوشن" همشهری بودند و سال های سال همدیگر را می شناختند. اما سرانجام آنها فرسنگ ها با هم فاصله داشت و ماجرای عاشورا راهشان را از هم جدا کرد ..

به گزارش شیعه آنلاین، امکانی که زیارت عاشورا به انسان عطا می کنداین است که من با تو در سفر کربلایم، ای زیارت عاشورا، ای حاجت دل، ای همیشه آشنا، ای هم سفر، ای لسان سخن گفتن با محبوب تو راه را بلدی و من به پشتوانه و کمک تو خود را به مولا در زیارت عاشورا خواهم رساند و زیارت خواهم نمود ...

ای زیارت عاشورا آنچه را خواستم به مولایم بگویم و نمی توانستم و نمی دانستم تو همه را به من گفتی و یاد دادی ..

ای زیارت عاشورا، ای گام بلند من تا مولا چقدر دوستت دارم، قلب را از تو بافته اند و آدمیان را از تو ساخته اند ای تار و پود همه ی وجود، ای زیارت عاشورا، ای صدای بلند من تا مولا، ای سرنخ من تا مولا متحیر بودم از کدام راه باید به سوی مولا بروم ولی وقتی تو را یافتم توانستم از این حیرت خارج شوم و با تو مسیر به شناخت و معرفت طی خواهد شد ..

ای رفیق کهن، دیربازی است عمر را با تو طی کرده ایم ای همسفر دیرینه، خدای مرا با تو زنده بدارد با تو بمیراند با تو محشور بدارد ..

مردم نفس شان تنگ بود ونمی دانستند چون در تو وارد شوند آسایش یابند و من این را به آنان اعلام خواهم نمود ..

ای عالمیان کجایید نفس اینجاست در زیارت عاشورا ..

عاشورا هر سال میاید و می رود و با سپری شدن آن دو چیز به جا می ماند: نخست پاداش عظیم و رحمت واسعه الهی و سعادت دنیا و آخرت و از سوی دیگر عذاب و غضب شدید الهی و شقاوت دو جهان ..

عاشورای 61 هجری نیز چنین بود و هنگامی که فصل نخست عاشورا با شهادت سالار شهیدان حضرت أباعبدالله الحسین علیه السلام به پایان رسید، دو گروه خیر و شر کاملا از هم جدا شدند و اصحاب امام حسین علیه السلام مستحق ثواب و رحمت عظیم خدا، و دشمنان ایشان مستوجب خشم و کیفر الهی شدند ..

خدای متعال درباره روز قیامت فرموده است: "یومئذ یتفرقون" در آن روز مردم متفرق و گروه گروه می شوند ..

این آیه شریفه هر چند مربوط به قیامت است باید دانست که قیامت ما درهمین جا و ازاعمال ما دراین دنیا نشأت می گیرد و نحوه عملکرد مردم در عاشورا آنان را به دسته های اهل سعادت و اهل شقاوت تقسیم می کند ..

در تاریخ آورده اند که "حبیب بن مظاهر اسدی" و "شمر بن ذی الجوشن" همشهری بودند و سال های سال همدیگر را می شناختند. اما سرانجام آنها فرسنگ ها با هم فاصله داشت و ماجرای عاشورا راهشان را از هم جدا کرد..

سرنوشت "حبیب" این بود که در شمار یاران سیدالشهدا علیه السلام جانفشانی کند و به فیض شهادت در جوار مولایش برسد در حالی که پایان کار "شمر" این بود که در صف دشمنان و قاتلان امام حسین علیه السلام درآمد ..

و در آخرباید گفت خدایا در دل حسین علیه السلام چه گذشت که از همه چیز بگذشت ..




موضوع مطلب :

سه شنبه 89 آذر 23 :: 11:52 عصر

اشک ریختن حضرت آدم

داستان اشک ریختن حضرت آدم بر نام امام حسین(ع)

جبرئیل گفت: این فرزند تو به مصیبتی بزرگ مبتلا شود که همه مصیبتها در نزد او کوچک باشد...کشته می شود در حالتی که تشنه باشد و بی کس باشد و تنها و فرید باشد و او را ناصری و معینی نباشد.

به گزارش شیعه آنلاین به نقل از خبر آنلاین، صاحب کتاب «در الیمین» در تفسیر این آیه مبارکه از قرآن کریم «فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم» می فرماید: خلاصه معنی چنان است که آدم (ع) در ساق عرش کلمه چند نگریست، جبرئیل او را بیاموخت که بدان کلمات که اسماء پیغمبر و آل پیغمبر بود پناهنده شود و بدین گونه سخن کند: «قال: یا حمید بحق محمد، یا عالی بحق علی، یا فاطر بحق فاطمه، یا محسن بحق الحسن و الحسین و منک الاحسان».

خدا را بدین کلمات سوگند داد، چون به نام حسین(ع) رسید آتش از قلبش برانگیخت و آب از چشمش بریخت. گفت: ای جبرئیل، چه شد که در ذکر پنجم قلب من بشکافت و اشک من جاری شد؟ جبرئیل گفت: این فرزند تو به مصیبتی بزرگ مبتلا شود که همه مصیبتها در نزد او کوچک باشد.

گفت ای برادر آن چه مصیبتی است؟

قال: یقتل عطشاناً غریباً وحیداً فریداً، لیس له ناصر ولا معین و لو تراه یا آدم و هو یقول وا عطشاه وا قله ناصراه حتی یحول العطش بینه و بین السماء کالدخان فلم یجبه احد الا بالسیوف و شرب الحتوف، فیذبح ذبح الشاه من قفاه و ینهب رحله اعدائه و تشهر رؤسهم، هو و انصاره فی البلدان و معهم النسوان، کذالک سبق فی علم الواحد المنان.

گفت: کشته می شود در حالتی که تشنه باشد و بی کس باشد و تنها و فرید باشد و او را ناصری و معینی نباشد. ای آدم، اگر او را ببینی در حالتی که می گوید: «وا عطشاه وا قله ناصراه» تا گاهی که از تشنگی چشمش چنان تاریک می شود که آسمان را نتواند دید و هیچ کس او را جواب نگوید الا با زبان شمشیر و شراب مرگ . پس، او را میکشند چنانکه گوسفند را از قفا سر میبرند، و احمال و اثقال او را دشمنان او به نهب و غارت می برند و سر او و اصحاب او را بر سنان  - نیزهها - می کنند و در شهرها می گردانند و اهلبیت او را اسیر می گیرند. و این صورتی است که از پیش به علم خداوند واحد برگذشته است.

 چون این سخن به پایان رفت، آدم و جبرئیل چون زنانی بچه مرده، گریستند...

منبع: ناسخ التواریخ، ج 1، ص 275




موضوع مطلب :

سه شنبه 89 آذر 23 :: 11:50 عصر

تحریم جشن های کریسمس

تحریم جشن های کریسمس به احترام امام حسین (ع)

هر ساله شهروندان مختلف فیلیپینی میلیون ها دلار برای برگزاری جشن های کریسمس هزینه می کرده اند زیرا از حجم بسیار زیادی نور افشان و ترقه های تولید نور برای نورانی کردن آسمان این کشور استفاده می کردند.

به گزارش شیعه آنلاین، اهل سنت فیلیپین اعلام کردند که قصد دارند به احترام ماه محرم الحرام و شهادت سالار شهیدان، أبا عبدالله الحسین (ع)، امسال مراسم جشن کریسمس که هر ساله به صورت با شکوه در این کشور برگزار می شود را برگزار نکنند.

در همین راستا "جعفر علی" عضو هیئت علمای اسلامی فیلیپین در این باره گفت: بر همین اساس اهل سنت فیلیپین قصد دارند بودجه ای که قرار بوده برای جشن های کریسمس هزینه کنند را به فقرا و نیازمندان اهدا کنند.

وی در ادامه افزود: اهل سنت فیلیپین قصد دارند امسال به احترام امام حسین و أیام محرم ، در این ایام که همزمان با أیام سر سال میلادی و جشن های کریسمس است، در خانه های خود بمانند و از خانه خارج نشوند.

گفتنی است هر ساله شهروندان مختلف فیلیپینی میلیون ها دلار برای برگزاری جشن های کریسمس هزینه می کرده اند زیرا از حجم بسیار زیادی نور افشان و ترقه های تولید نور برای نورانی کردن آسمان این کشور استفاده می کردند.




موضوع مطلب :

سه شنبه 89 آذر 23 :: 11:48 عصر

پیام کوتاه محرمی

قیامت بی حسین غوغا ندارد"شفاعت بی حسین معنا ندارد"حسینی باش که در محشر نگویند"چرا پرونده ات امضاء ندارد.

*****

آبروی حسین به کهکشان می ارزد ، یک موی حسین بر دو جهان می ارزد ، گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست ، گفتا که حسین بیش از آن می ارزد.

*****

ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد ، بر دل فاطمه داغ عالم شد .

*****

ای وجودت عشق را معنای حسین عالمی یک قطره تو دریا حسین.

*****

پرسیدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟ آهی کشیدوگفت:که ماه محرم است.گفتم: که چیست محرم؟باناله گفت:ماه عزای اشرف اولادآدم است

*****

اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد

دل را حرم و بارگه خون خدا کرد

*****

محرم آمد و ماه عزا شد

مه جانبازی خون خدا شد

جوانمردان عالم را بگویید

دوباره شور عاشوار به پا شد

*****

یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن

تموم حاجتا رو همه از می گیرن

بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه

شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عط مُشکه

شبای جمعه زهرا زائر این زمینه

سینه زن حسینه ، یل ام البنینه ...

*****

دوست دارم هر چی دارم بدم به راه تو حسین

تا که سینه خیز بیام میون بین الحرمین

*****

السلام ای وادی کرببلا

السلام ای سرزمین پر بلا

السلام ای جلوه گاه ذوالمنن

السلام ای کشته های بی کفن

*****

کاش بودیم آن زمان کاری کنیم

از تو و طفلان تو یاری کنیم

کاش ما هم کربلایی می شدیم

در رکاب تو فدایی می شدیم

السلام علیک یا ابا عبدالله ...

*****

کربلا لبریز عطر یاس شد. . . .نوبت جانبازی عباس شد

*****

دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود

دلها همه آماده ی پرواز شود

با بوی محرم الحرام تو حسین

ایام عزا و غصه آغاز شود

*****

نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز

دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند

ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین

بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند

*****

دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم

بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم

فردا که کسی را به کسی کاری نیست

دامان حسین اگر نگیرم چه کنم

*****

باز محرم رسید، ماه عزای حسین

سینه‌ی ما می‌شود، کرب و بلای حسین

کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه

تا که بگیرم صفا، من ز صفای حسین

*****

فرشته‌ها از امشب صبوی غم می‌نوشن

دوباره اهل جنت پیرهن سیاه می‌پوشن

*****

با آب طلا نام حسین قاب کنید

با نام حسین یادی از آب کنید

خواهید مه سربلند و جاوید شوید

تا آخر عمر تکیه بر ارباب کنید

*****

هر دم به گوش می رسد آوای زنگ قافله ، این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله .

*****

نام من سرباز کوی عترت است ، دوره آموزشی ام هیئت است . پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار ، سر درش عکس علی با ذوالفقار . ارتش حیــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازی پی هر فرصتم . نقش سردوشی من یا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب علقمه است . رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است ، زینب آن را دوخته پس مشکی است . اسـم رمز حمله ام یاس علــی ، افسر مافوقم عباس علی (ع)

*****

عالم همه محو گل رخسار حسین است ، ذرات جهان درعجب از کار حسین است . دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش ، یعنی که خدای تو عزادار حسین است

*****

عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین ، ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ، از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین

*****

 ای وجودت عشق را معنای حسین

عالمی یک قطره تو دریا حسین

*****

 اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد

دل را حرم و بارگه خون خدا کرد

*****




موضوع مطلب :

جمعه 89 آذر 19 :: 7:1 عصر

یار میرحسین

از اول اعتقادی به حجاب نداشتیم

یکی از ارادتمندان میرحسین موسوی که در بحبوحه فتنه 88 از کشور گریخت و اخیراً با حضور در برنامه تلویزیونی صدای آمریکا کشف حجاب کرد، اعلام کرده که اساساً از اول اعتقادی به حجاب نداشته است. 

”عماریون”- به نوشته پایگاه اینترنتی ایران گلوبال، فریبا داوودی مهاجر در مورد علت کشف حجابش گفت: «دوست من شاید انتقاد شما مبنی بر اینکه چرا در مقابل دوربین تا مدت ها حجاب داشتم و در پشت دوربین نداشتم صحیح باشد. اما هر انسانی در زندگی شخصی مشکلات و مسایل مخصوص به خود را دارد که نمی تواند آن را علناً بیان کند. من نزدیک به 27 سال چادری بودم و برداشتن آن بعد از این مدت حتماً می توانست تبعات مختلفی را در خانواده ایجاد کند یا حتی موجب بروز مشکلاتی برای اطرافیان شود. اما زمانی رسید که دیدم زمان آن رسیده است که باید با خودم و مخاطب شفاف باشم. و خوب همین سوال شما را در برنامه پارازیت از من پرسیدند. من باید تصمیم می گرفتم. پارازیت طنز است ولی برنامه جدی است. همه برنامه های طنز جدی هستند اگر مرز خود را با لودگی حفظ کنند».

داوودی مهاجر که اخیراً به جمع حقوق بگیران صدای آمریکا پیوسته ادامه داد: «من اعتقاد خود را مدت ها بود به حجاب به دلایل مختلف از دست داده بودم و نمی توانستم به دلایل شرایط سیاسی و یا موقعیت سیاسی ام دروغ بگویم و تظاهر کنم. اما قبل از این برنامه تصمیم داشتم به عنوان اعتراض به حجاب اجباری در ایران و اعتراض به خشونت علیه زنان حجابم را در ملأ عام بردارم. همانگونه که زنها در ملأ عام تحت خشونت قرار می گیرند و تحقیر می شوند. یک نفر مقابل دوربین روسری اش را بعد از سالها که چادری بوده بردارد. ضمن آنکه به همه زنانی که حجاب را خود انتخاب کرده اند احترام می گذارم. من سالها بود که می دیدم از حجاب اجباری برای خشونت علنی علیه زنان استفاده می کنند و به همین دلیل تصمیم گرفتم مقابل دوربین حجابم را بردارم. ولی باید اعتراف کنم ضمن آنکه نقد شما را می پذیرم ولی در شرایطی قرار داشتم که مجبور بودم مقابل دوربین محجبه حاضر شوم».

گفتنی است داوودی مهاجر دارای پرونده های مالی سنگینی در داخل کشور است و برخی تحلیلگران علت اصلی گریختن او از کشور را ناتوانی برگرداندن پول های بالا کشیده شده می دانند. داوودی مهاجر مدت هاست آرزومند دریافت یکی از جوایز سرویس های اطلاعاتی غربی است و اخیراً به او گوشزد کرده اند که «حجاب» وی یکی از موانع اصلی اعطای جایزه به ایشان است




موضوع مطلب :

جمعه 89 آذر 19 :: 7:0 عصر

اصلاحات بمعنای واقعی

چگونه اصلاحات یعنی فردائی بهتر از امروز؟!

جناب آقای خباز؛ جناب عالی در آخرین افاضات خود با خبرنگار خبر گزاری فارس از مفهوم کلمه اصلاحات این چنین برداشت کرده اید که اصلاحات یعنی:"فردائی بهتر از امروز" باید به عرض برسانم آنچه مدعیان و سینه چاکان دروغین در چند سال گذشته از این واژه پرمعنا از خود به یادگار گذاشتند با آن چیزی که مردم در اذهانشان نقش بسته، تفاوتش بسیار زیاد و معنادار است.

اصلاحات بمعنای واقعی یعنی عملکرد آن دسته از فتنه گرانی که در حماسه عظیم انتخابات 88 با گل آلود کردن شرایط و مظلوم نمائی، قصد برهم زدن اوضاع در سطح کشور را داشتند.

ترجمان اصول و مرامنامه اصلاحاتی که شما از آن دم می زنید یعنی:

*شعار دادن و صرف نظر از عمل کردن

*انقلاب و دستاوردهای درخشان آنرا به تاراج بردن

*غیرت دینی را ویران کننده اندیشه، فرهنگ و تمدن فرض داشتن

*از ترویج فرهنگ بسیج و بسیجی ابا داشتن

*با ترفند، دوستدران واقعی انقلاب را از صحنه خارج کردن

*شورای نگهبان را مخل قانون دانستن

*فرهنگ شهادت را حقیر شمردن

*برترین زینت زن(حجاب) را به رفراندوم گذاشتن

*به پیامبر و امامان معصوم(ع) جسورانه اعتراض کردن

* ولایت فقیه را استبداد قلمداد کردن

*همیشه و در همه حال برای رسیدن به مطامع خود اوضاع کشور را ملتهب نگهداشتن

*توسعه سیاسی را حربه ای برای جذب مخالفان نظام فرض دانستن

*با انگ و برچسب، دوستداران نظام و ولایت را از صحنه خارج کردن

*مرزهای اخلاقی و دینی را حرمت نگه نداشتن

*از قدرت و منابع مادی و امکانات نظام به نفع منافع حزبی بهره برداری کردن

*به اسم دین و نظام مناصب حکومتی را به کام خود غصب کردن

*وظیفه ای جز ترویج و تعمیق مبانی غیر دینی نداشتن

*ترویج حاکمیت دوگانه دینی در کشور سردادن

*و هزاران هزار معانی دیگر از اصلاحات مد نظر شما و هم کیشانتان می شود برشمرد  .

جناب آقای خباز مطمئن باشید دیگر شرافت انسانی و حیثیت والای ملت قهرمان و شهید پرور ایران اسلامی اجازه نخواهد داد تا در مملکت امام زمان(عج) بار دیگر حوادثی چون غائله کوی دانشگاه،وقایع شوم قتل های زنجیره ای، تشکیل کنفرانس ننگین برلین، تحصن های خفت بار در مجلس، رسوائی های اخلاقی اعضای کابینه و از همه مهمتر هرج و مرج های سیاسی نظیر آنچه که در انتخابات 88 شاهد آن بودیم بوجود آید.

حمیدرضا رسولی




موضوع مطلب :

جمعه 89 آذر 19 :: 6:59 عصر

پژوی قدیمی احمدی نژاد

فرهنگ کار و پژوی احمدی نژاد

دکتر مجتبی زارعی*

کلکسیونرها هر چقدر می خواهند پژوی قدیمی احمدی نژاد را قیمت گذاری کنند، این فرع بر فلسفهی اقدام اوست، اگر چه ما نیک می دانیم این یکی هم از او، جزو مزایده های پرغوغا، پر مشتری و دراز دامن از نوع خود به شمار خواهد رفت.

اما آنچه این اقدام را دوست داشتنی و تاریخی می کند و خط قرمزی مابین آن و مدح و غلو ترسیم می سازد، این است که احمدی نژاد تاکنون نشان داده که از جان و اموال خود به نفع مردم گذشت می کند، از همه چیز خود می گذرد تا خدمتی برای خلق آفریده شود. به نظر راقم سطور دیری است که فرهنگ کار و کارآفرینی کشور با حضور احمدی نژاد در قوه مجریه متحول شده و مگر نه این است که کارآفرینی، آفریدن ارزش کار از "هیچ" است، در این صورت وی خوب می داند که اتومبیلش فی حدُذاته حائز ارزش نیست اما او به فنونی در سال های اخیر دست یافته که می تواند از هیچ به تولید قدرت و ثروت برای ایرانی مبادرت کند.

چه می دانیم! شاید او شکوائیهی زن و مرد کهنسال و یأس پسر و دختری جوان را شنیده که از فقدان برخی از امکانات شکایت داشتند و وی با اینکه همه چیز کشور را برای تودهی ملت می خواهد و به رغم اینکه سمت و سوی منابع ملی را از خواص پرخرج به تودهی کم خرج و پرفایده سوق داده باز هم احساس شرمندگی کرده و دریافته که می تواند با اتومبیل قدیمیاش ثروتی نو پدید خلق کند.

ایرانی اکنون در آستانهی تاریخ قرار گرفته، هر ایرانی باید یک مهارت بیاموزد و هر خانه ای به یک کارخانه تبدیل شود، حال آن خانه ای بر تراز فلسفه باشد یا خانه ای بر تراز بافتن فرش و یا یک گلیم.

فقط در این صورت است که خواهیم توانست برای حصول به ایران 1404 جمعیت غیرفعال و خاموش کشور را با تولید ثروت و قدرت ملی پیوند زنیم.

خانه های برخی رجال در ایران ضمن اینکه هیچ گاه در قامت یک کارگاه ظاهر نشدند بلکه جزو خانه هایی پرخرج و کم فایده برای ملت به حساب آمدند اما بعضی خانه ها هرگز سایه ای سنگین بر سر این مُلک و ملت نبودند، بیت امام خمینی(ره) این چنین بوده است، بیت مولایمان خامنه ای این گونه است، و خانهی رجایی و اینک خانهی احمدی نژاد چنین است. ملت نیز چنین سیره ای را دوست می دارند. ایرانیان با بخشنامه و دستورات یکسویه هم جبهه نمی شوند، ایرانیان اهل معنا و جزو باطنیان زمانه اند، نمی شود مردمان این ملک را به کار و کارآفرینی فراخواند و خود بر برج عاج نشست، باید همه چیز خود را فدای ملت اسلام کرد و سبک بارو چابک بود و از رفاه زدگی پرهیز کرد تا در روز "واقعه" خانه ای بنا نکرد در تراز خانه های فتنه.

کاری که پیشتر سردار خیبر حاج همت کرد و باکری و برودجردی و طوسی و برنسیها که تمام اثاثیه خانهی آنها در قسمت عقب تویوتای استیشن زمانهی جنگ جا می شد، برای همین بود که با انگشت اشارت مولایشان گویا سوار بر قالیچهی سلیمان نبی(س) از جنوب به غرب و از غرب به جنوب به پرواز در می آمدند و در مقابل دنیاپرستان قهقهه های مستانه ای داشتند.




موضوع مطلب :

جمعه 89 آذر 19 :: 6:58 عصر

وصیت نامه سردار شهید احمد کاظمی

الله اکبر خداوندا خودت کمک کن خداوندا تو را به خون شهدای عزیز و همة بندگان خوبت قسم می دهم، شهادت را در همین دوران نصیب بفرمایید و توفیق ام بده هر چه زودتر به دوستان شهیدم برسم، انشاء الله تعالی.

الله اکبر

اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمد رسول الله اشهید ان علیاً ولی الله

خداوندا فقط می خواهم شهید شوم شهید در راه تو، خدایا مرا بپذیر و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا روزی شهادت می خواهم که از همه چیز خبری هست الا شهادت، ولی خداوندا تو صاحب همه چیز و همه کس هستی و قادر توانایی، ای خداوند کریم و رحیم و بخشنده، تو کرمی کن، لطفی بفرما، مرا شهید راه خودت قرار ده. با تمام وجود درک کردم عشق واقعی تویی و عشق شهادت بهترین راه برای دست یافتن به این عشق.

نمی دانم چه باید کرد، فقط می دانم زندگی در این دنیا بسیار سخت می باشد. واقعاً جایی برای خودم نمی یابم هر موقع آماده می شوم چند کلمه ای بنویسم، آنقدر حرف دارم که نمی دانم کدام را بنویسم، از درد دنیا، از دوری شهدا، از سختی زندگی دنیایی، از درد دست خالی بودن برای فردای آن دنیا، هزاران هزار حرف دیگر، که در یک کلام، اگر نبود امید به حضرت حق، واقعاً چه باید می کردیم. اگر سخت است، خدا را داریم اگر در سپاه هستیم، خدا را داریم اگر درد دوری از شهدای عزیز را داریم، خدا داریم.

ای خدای شهدا، ای خدای حسین، ای خدای فاطمة زهرا(س)، بندگی خود را عطا بفرما و در راه خودت شهیدم کن، ای خدا یا رب العالمین.

راستی چه بگویم، سینه ام از دوری دوستان سفر کرده از درد دیگر تحمل ندارد. خداوندا تو کمک کن. چه کنم فقط و فقط به امید و لطف حضرت تو امیدوار هستم. خداوندا خود می دانم بد بودم و چه کردم که از کاروان دوستان شهیدم عقب مانده ام و دوران سخت را باید تحمل کنم. ای خدای کریم، ای خدای عزیز و ای رحیم و کریم، تو کمک کن به جمع دوستان شهیدم بپیوندم.

گرچه بدم ولی خدا تو رحم کن و کمک کن. بدی مرا می بینی، دوست دارم بنده باشم، بندگی ام را ببین. ای خدای بزرگ، رب من، اگر بدم و اگر خطا می کنم، از روی سرکشی نیست. بلکه از روی نادانی می باشد. خداوندا من بسیار در سختی هستم، چون هر چه فکر می کنم، می بینم چه چیز خوب و چه رحمت بزرگی از دست دادم. ولی خدای کریم، باز امید به لطف و بزرگی تو دارم. خداوندا تو توانایی. ای حضرت حق، خودت دستم را بگیر، نجاتم بده از دوری شهدا، کار خوب نکردن، بندة خوب نبود،... دیگر...

حضرت حق، امید تو اگر نبود پس چه؟ آیا من هم در آن صف بودم. ولی چه روزهای خوشی بود وقتی به عکس نگاه می کنم. از درد سختی که تمام وجودم را می گیرد دیگر تحمل دیدن را ندارم. دوران لطف بی منتهای حضرت حق، وای من بودم نفهمیدم، وای من هستم که باید سختی دوران را طی کنم. الله اکبر خداوندا خودت کمک کن خداوندا تو را به خون شهدای عزیز و همة بندگان خوبت قسم می دهم، شهادت را در همین دوران نصیب بفرمایید و توفیق ام بده هر چه زودتر به دوستان شهیدم برسم، انشاء الله تعالی.




موضوع مطلب :

جمعه 89 آذر 19 :: 6:57 عصر

به راستی مختار چه باید میکرد؟

محمد صفری

تاریخ همواره و همیشه درسآموز است. درس عبرت میدهد و زندگی. میتوان از تاریخ یاد گرفت که چگونه باید عمل کرد و چگونه عمل نکرد. اما همین تاریخ درسآموز و عبرت انگیز، در مواقعی برای برخی افراد عبرتآموز نمیشود و راهی را میروند که عبرتش در تاریخ آمده است.

مجموعه تلویزیونی مختارنامه با استفاده از تاریخ اسلام و جذابیتهای بصری در همین راه گام برمیداردتا شاید عبرتی باشد برای همه از جمله آن دسته از اشخاصی که بیراهه رفتند و راه را گم کردند. تاریخ را که مصور تماشا میکنی به راحتی جذب میشود و فهمش نیز آسانتر است، در صورتی که ببینیم و عبرت بگیریم.

مختار از جمله هواداران اهل بیت و از شیعیان مولا علی(ع) است که بیشتر مصلحت را در نظر میگیرد تا تکلیف و تبعیت را. در کنار او هستند آدمهایی که تنها منافع خود را در نظر دارند ، اما نقش مختار ، در واقعه کربلا و پس از آن چیز دیگری است. نقش او تعیین کننده است. در ماجرای مختار هزاران اگر و اما وجود دارد:

اگر مختار مصلحتاندیشی نمیکرد چه میشد؟

اگر مختار تسلیم نمیشد آیا یزید پیروز میشد؟

مختار چرا تسلیم شد؟

اما اگر مختار جنگ و قیام میکرد اتفاق دیگری میافتاد؟

اگر مختار به سوی کاروان امام حسین حرکت میکرد به تکلیفش عمل کرده بود؟

مختار بیشتر از عقل انسانی خود برای همراهی با امام حسین(ع) استفاده میکرد؟

اگر مختار از عشق خود به اهل بیت بهره میجست، نتیجه چیز دیگری میشد؟

و بسیاری استدلال ها و اگر و اماهای دیگر که هر کدام نیاز به پاسخ دارد که البته سریال به بسیاری از این ابهامات پاسخ داده است.

اما اینگونه رفتار متزلزل ، چندگانه ، عقل گرایی صرف مصداق روزگار ماست.

ابن زیاد برای رسیدن به اهداف شیطانی خود، فتنههایی به پا کرد که باعث شد خواص و عوام کوفه همراهیاش کنند. بسیاری از خواص کوفه در پای فتنهها و سیاستهای ابن زیاد زانو زدند و خود را از همراهی حسین(ع) کنار کشیدند ، عوام هم که وضعیتشان مشخص است.

یکسری دیگر نیز بر سر دوراهی و دودلی بودند. نه از ابن زیاد حمایت میکردند و نه از حسین(ع)، عدهای دیگر از سر دل و عشق پیش از واقعه کربلا جانشان را نثار راه حسین(ع) کردند ، همچون هانی بن عروه ، میثم تمار،..

اما بودند کسانی که از سران کوفه بودند و نامه نوشتند به پسر رسول الله تا بیاید اما هنگام معرکه و هماورد پشت مسلم را خالی کردند. در همه زمانها و در تاریخ گذشته و آینده بودند و هستند و خواهند بود افراد اینگونه.

اما باید در راه شناخت حق، بصیرت باشد و اخلاص، عشق باشد و معرفت تا بتوانی راه را پیدا کنی و به بیراهه نروی.

تا همچون برخی افراد در فتنه 88 بی بصیرت و بی معرفت، خواسته یا ناخواسته همراه دشمن نشوی ، فریب هوای نفسانی را نخوری و خود را و دیگران را اسیر خواستههای دنیوی نکنی و جسارت بازگشت و عذرخواهی را هم داشته باشی، تا بتوانی جبران مافات کنی ، فرصت داده میشود. فرصت برای جبران مهیا میشود چه بخواهی و چه نخواهی اما باید از آن فرصت همچون مختار استفاده کنی ، باز هم نباید از این فرصت سوءاستفاده کنی باید از سر دل و عشق باشد جبران مافات.

زجا نیوز




موضوع مطلب :

جمعه 89 آذر 19 :: 6:56 عصر

 نگاهی متفاوت به مفهوم ناقص العقل بودن زنان

ما نباید خود را جلوتر از امام علیه السّلام قرار دهیم و کاسه داغ تر از آش برای اسلام باشیم اسلام و مبانی آن صاحب دارد و صاحب آن حضرت بقیّه الله ارواحنا فداه می باشد و باید خود را تحت اوامر و اطاعت آن حضرت قرار دهیم و از خود چیزی اضافه نکنیم دین را مانند مجسمه به دلخواه خود نتراشیم.

به گزارش شیعه آنلاین، از آیت الله حسینی طهرانی پرسیده شد: منظور امیرالمومنین علیه السلام از عبارت نواقص العقول درباره زنان چه می باشد؟ 

ایشان در پاسخ چنین فرمودند: هو العالم - امیرالمؤمنین علیه السّلام در چند موضع از نهج البلاغه به این نکته اشاره دارند و از آنجا که این مطلب با فضای حاکم بر جامعه امروزی در مسئله تساوی منافات دارد بسیاری از افراد در مقام ردّ این قضیّه و انکار آن از ناحیه حضرت برآمده اند و برخی همچون مرحوم مطهّری با عدم اطّلاع از مفهوم این مطلب خود را از دغدغه پاسخگوئی راحت نموده اند. و بعضی از موجودین نه تنها این مطلب را انکار نموده بلکه مقام و موقعیّت زن را بالاتر و عقل او را بیشتر و ایمان او را قویتر بر شمرده اند (زن در آینه جمال و جلال) و نقصان عقل را به نقصان حافظه تغییر داده اند.

غافل از اینکه اگر مقصود حضرت نقصان حافظه بود میتوانست تعبیر دیگری بیاورد نه اینکه بگوید: عقلشان ناقص و ضعیف است. در قضیّه جمل امیرالمؤمنین علیه السّلام تصریح دارد که: «و امّا عایشه فقد ادرکها ضعف رأی النّساء» عایشه را سستی و کاستی بینش و رأی زنان به دام انداخت.

این مطلب را بنده در ضمن شرح حدیث عنوان بصری توضیح دادم. وخلاصه آن اینست: مسئله نقصان و ضعف عقل و تدبیر و یا قوّت و صلابت آن به وجود صفات و ملکات و شاکله های نفسانی هر فرد بر می گردد و از آنجا که زنان را خداوند موجودی دارای عاطفه بیشتر و احساس لطیف تر از مرد برای اداره امور منزل و تربیت اولاد خلق فرموده است، طبعاً این مسئله در تصمیم گیری آنها نسبت به قضایا و حوادث خارجی مؤثر خواهد بود و زودتر از دیگران تحت احساسات و عواطف واقع می شوند. که منظور از عقل در اینجا عقل عملی است. و امّا از جهت عقل نظری و عِلمی چه بسا بسیاری از آنان از مردها قویتر و جلوتر باشند.

نکته: ما نباید خود را جلوتر از امام علیه السّلام قرار دهیم و کاسه داغ تر از آش برای اسلام باشیم اسلام و مبانی آن صاحب دارد و صاحب آن حضرت بقیّه الله ارواحنا فداه می باشد و باید خود را تحت اوامر و اطاعت آن حضرت قرار دهیم و از خود چیزی اضافه نکنیم دین را مانند مجسمه به دلخواه خود نتراشیم.

و اگر در مسئله ای از عهده پاسخ بر نمی آئیم سکوت کنیم و توجّه نکنیم و خلاف مقصود و مراد امام علیه السّلام مردم را به گمراهی و اشتباه نیندازیم. که فردا باید پاسخگو باشیم. مردم خوششان می آید یا بدشان می آید به ما ارتباطی ندارد. ما باید وظیفه خود را انجام دهیم. نه بدست آوردن دل مردم را و در نتیجه موجّه جلوه دادن بنی نوع و بنی صنف خود را. و بدانیم که فعل و کردار ما وقتی مورد رضایت پروردگار است که فقط و فقط رضای او را مدّ نظر داشته باشیم نه مصالح و منافع دنیوی و شخصی و صنفی خود را.




موضوع مطلب :

دوشنبه 89 آذر 8 :: 12:39 صبح

آمارگیر حرفه ای وبلاگ و سایت