سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خا نه دوست
گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده گروه طراحی تم کده

سربازانی چون تمّار

ولایت سربازانی چون تمّار می خواهد نه مختار

" تمّار " و "مختار" دو دوستدار ولایت بودند ؛ میثم تمّار , مسلمانى فداکار و شیعه اى وفادار و خالص بود، تمّار مفسر قرآن و عاشق ولایت بود و در زمانی که احساس می کرد باید بسوزد پروانه وار سوخت اما مختار...

فرهاد مهدوی

اما مختار مردی سیاستمدار و سرداری شجاع بود که لقب کیاست را از علی ع نیز به عنوان سابقه ای مثبت به همراه داشت اما شیوه این دو مجاهد و یار راستین ائمه اطهار در زمان حضرت امام حسین ع نه تنهاجالب توجه و قابل تامل بلکه عبرت انگیز است.

الف :میثم تمّار

میثم, فرزند یحیى, ابتدا غلام زنى از طایفه بنى اسد بود, حضرت على(ع) او را خرید و آزاد کرد. وى در زمان پیامبر نیز مى زیست; هر چند در حوادث زمان آن حضرت یادى از او نشده, اما او را از اصحاب پیامبر(ص) به شمار آورده اند. میثم تمّار ، در طول هم نشینی اش با حضرت علی علیه السلام اخبار غیبی فراوانی از حضرت شنید و در موارد متعددی آن را باز گو می کرد. افشاگری ها و موضع گیری های ستودنی میثم تمّار در مقابل دستگاه حاکم جور، زمامداران وقت را برآشفت و در صدد دستگیری او برآمدند تا از رسوایی بیشتر بنی امیه جلوگیری کنند.

شجاعت تمّار

پس از دستگیری میثم تمّار ، او را نزد عبیداللّه بن زیاد، والی کوفه بردند. میثم با شجاعت تمام و بدون ترس و وحشت،در مقابل ابن زیاد ایستاد و یک بار دیگر، ایستادگی و استواری حق در مقابل باطل را به نمایش گذاشت. عبیداللّه از میثم پرسید: خدایت کجاست؟ فرمود: در کمین ستمگران است و تو یکی از آنها هستی. ابن زیاد میثم را تحت فشار قرار داد تا از مولای متقیان امیرمؤمنان بیزاری جوید، ولی میثم زیر بار خواسته او نرفته، تمام شکنجه ها را تحمل کرد؛ ولی کوچک ترین جسارتی به مولا و مقتدای خود نکرد. ابن زیاد پرسید: شنیده ام که علی کیفیت مرگ تو را گفته است؟ میثم جواب داد: آری، حضرت به من فرمود: تو را شخص پست و مزدور و پسر زن بدکاره ای دستگیر می کند و دست و پا و زبانت را می بُرد. ابن زیاد با شنیدن این حرف ها خشمگین شد و دستور داد دست و پای میثم را قطع کرده، ولی زبانش را نبرند تا به گمان ناقص او، دروغ امام علی علیه السلام آشکار شود.

قیام تمّار

میثم تمّار که با دست ها و پاهای بریده، بر بالای دار بود، فرصت را غنیمت شمرده و نهایت عشق و ارادت خود را به مولا و مقتدای خویش و خشم و کینه خود را به دشمنان اهل بیت به نمایش گذاشت. او با همان حالت شروع به سخنرانی کرد و با صدای بلند مردم را مورد خطاب قرار داده و فرمود: «ای مردم، هر کس می خواهد احادیث یادگاری از سرچشمه زلال علوم اسلامی، علی بن ابی طالب بشنود، به سوی من بشتابد که به خدا سوگند از آنچه از امروز تا روز قیامت انجام خواهد شد، به شما خبر خواهم داد و هر فتنه و آشوبی که تا روز قیامت بر پا خواهد شد، با شما در میان می گذارم». مردم زیادی گرد او جمع شده و به سخنان او گوش دادند. وقتی این خبر به دار الاماره رسید، ابن زیاد دستور داد افساری بر دهان او بزنند. میثم، با همان حال، به افشاگری های خود بر ضد دستگاه ظالم بنی امیه ادامه داد تا اینکه به دستور ابن زیاد، زبانش را قطع کردند و با این حرکت، حقانیت و درستی گفتار امیرمؤمنان به اثبات رسید.

ب: مختار

اما مختار محب ولایت بود و شهرت شهامت و شجاعتش در شمشیر زنی مثال زدنی بود قدرت عمومی مختار در بازوانش بود و به علت درنگ در وقت شناسی به ابزار بصیرت مجهز نشد.

مختار از قبیله ثقیف؛ کـه قبیله مشهـور و گستردهاى از هـوازن، از اعراب منطقه طائف اسـت، میباشد. پـدر مـخـتـار ابـوعـبـیـده ثـقـفـى است که در اوایـل خـلافـت عـمـر از طـائف بـه مـدیـنـه آمـد و در آنجـا سـاکن شد. وى یکى از سـرداران بـزرگ جـنـگ بـا ارتـش کـسـرى(ایـران) در زمـان عمر بود.

مصلحت اندیشی مختار

مختار در زمان حضرت امام حسن مجتبی ع به علت غلبه هیاهوی تبلیغاتی معاویه به زندگی عادی خود مشغول شد و از یاری به امام حسن مجتبی استنکاف ورزید و در زمان امام حسین ع هم علیرغم اینکه میزبان و یار موثق حضرت مسلم ع شد وبه اطراف کوفه برای تجهیز ارتش مسلم بن عقیل قیام کرد هنگام خطر مصلحت سیاسی را بر تکلیف مرجح، ترجیح داد و به حمایت عمرو نزد ابن زیاد رفت. وقـتـى چـشـم ابـن زیاد به مختار افتاد، فریاد زد: "تو همانى که به یارى پسر عقیل شتافتى؟"مختار قسم یاد کرد که من در شهر نبودم و شب را هم نزد عمرو بن حریث به سر بردم."(1 ) عمرو برخاست و از مختار دفاع کرد و شهادت داد که او در ماجرا نبوده و بـه وى پناهنده شده است.ابن زیاد کمى آرام گرفت و گفت: "اگر شهادت عمرو نبود، گردنت را مىزدم." و دستور داد مختار را به زندان افکندند. همچنان در زندان بود تا امام حسین(ع) به شهادت رسید.(2)

مختار و طلب عفو از یزید

طلب عفو مختار به دستگاه اموی به اینجا هم ختم نشد مختار بار دیگر زائدة بن قدامه را محرمانه نزد شوهر خواهرش، عبدالله فرزند عمر بن خطّاب، به مدینه فرستاد و به او گفت: که ماجرا را به عبدالله بگوید و او از یزید برایش تقاضاى عفو کند.عبدالله، شوهر صفیه - خواهر مختار - بود. یزیـد و دیگر اموىها برایش احترام قائل بودند. او نامهاى براى یزید فرستاد و براى مختار، که دامادش بود، تقاضاى بخشش کرد. یزید هم بلافاصله، نامهاى به ابن زیاد نوشت که به محض رسیدن این نامه، مختار را از حبس آزاد کند.مختار، که در یک قدمى مرگ بود، با نامه یزید نجات یافت و ابن زیاد او را خواست و به او گـوشـزد کـرد: اگر نامه امیرالمؤمنین(یزید)!! نبود،تو را مىکشتم. حالا برو و در کوفه نمان. مختار به ابن زیاد گفت: بسیار خوب، من براى انجام عمره به مکه مىروم و با این بهانه به نزد ابن زبیر آمد. (3) عمال ابن زبیر هم مختار را دستگیر کردند و به زندان انداختند.(4) مختار بـراى دومـیـن بـار بـه زندان افتاد. گوینـد زندانى شدن مختار همزمان با قیام توّابین بود.( 5)مجددا مختار از زندان براى شوهر خواهر خود، عبدالله بن عمر نامهاى نوشت و همانند گذشته، از زندان آزاد شد، اما با قید ضمانت.مختار پس از چند ماه زندانى شدن توسط عمال ابن زبیر، خلاصى یافت، و با یک حرکت حساب شـده مشغول برنامهریزى براى قیام شد و جمعى از سران شیعه و بقایاى توابین از طرف او مامور شدند تا از مردم بیعت بگیرند.




موضوع مطلب :

سه شنبه 89 دی 7 :: 10:47 عصر

ج:مقایسه دو شخصیت

1- تمّار و مختار هر دو از یاران ولایت بودند یکی در انتشار دین با تفسیر و کلام اقدام می کرد و دیگری از سرداران شمشیر زن شجاع اسلام بود.

2- در اسلام بصیرت بر شمشیر اولویت دارد زیرا ؛ میثم تمّار در اواخر عمر شریفش عازم حج شد و در آنجا به خدمت ام سلمه رسید. همسر پیامبر از اسم او پرسید، میثم اسم خود را برای خانم بیان کرد. ام سلمه فرمود: بارها شنیدم که رسول خدا با امیرمؤمنان راز دل می گفت و از تو گفت وگو می کرد. این حکایت ام سلمه، نشانه عظمت میثم در نظر حضرت رسول است که بارها و بارها درباره او با حضرت امیر گفت وگو کرده است.

3- بصیرت بخشی و مبارزات خستگی ناپذیر میثم تمّار و حق گویی های او، و نیز عشق و ارادت به خاندان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از او شخصیتی به یاد ماندنی و دوست داشتنی ساخت که مورد مهر و محبت امامان معصوم قرار گرفته است. سرور و سالار شهیدان، امام حسین علیه السلام همواره از میثم به نیکی یاد می کرد؛ چنانکه ام سلمه خطاب به میثم فرمود:«ای میثم، حسین همواره از تو سخن می گوید». امام باقر علیه السلام نیز می فرماید: «من میثم را بسیار دوست می دارم». پیشوای ششم، امام صادق علیه السلام نیز از او به تجلیل یاد کرده، برای او درود می فرستاد.

4- میثم تمّار به جرم بصیرت بخشی شهید شد اما مختار اگر چه به جمع آوری سپاه علیه ابن زیاد و یزد اقدام کرد با عفو یزید و یارانش دو مرتبه از زندان آزاد شد.

5- میثم تمّار از خانواده ای فقیر و مستضعف بود که از نژاد عجم بود که به خاطر نژادش مورد تمسخر اعراب هم بود اما مختار به خاطر انساب و اشرافش ،آقا زاده ای بود که حتی در دستگاه یزید نیز نفوذ داشت.

6- هنگام مواجه این دو عنصر شیعه ، میثم تمّار که همه هستی و دارایی اش دفاع از ولایت بود و شرایط را برای دفاع مساعد می دید از اندیشه خود دفاع کرد اما این سردار شجاع در مقابل سخنان بی شرمانه ابن زیاد و شمشیری که بر چشمش نواخته شد سخنی به میان نیاورد.

7- مختار مرد سیاست بود و با سیاستمداری به دنبال عبور عقلانی از فضای پلیسی یزید بود و با سکوت خود و پوزش خواهی از دستگاه جور حکومت ظالمان را مشروع ساخت اما تمّار آنان را فرزندان نامشروعی می دانست که در انسان بودنش نیز تردید انداخته بود.

8- مهمترین تفاوت مختار و تمّار در خط تردید است که یک عنصر ژنده پوشی مثل تمّار به عمقی از بصیرت می رسد که کیسه های زر ،چاله های مذاب و دارهای آویخته دست و پای بریده و زبان از کام کشیده او را نمی ترساند و همانطوری که به مقتدا و مولایش علی ع قول داده است در اثر فشار ابن زیاد به فحاشی روی نمی آورد،اما خط تردید مختار اشراف زاده را چنان می شکند که چاره ای برای رهایی از آن تحقیر نمییابد جز آنکه بر دستگاه جور یزید پس از ? سال بشورد.

9- دفاع تمّار از ولایت اگرچه با کشتن کسی از دستگاه جور همراه نبود اثر گذار تر از قیام مختار بود زیرا دفاع میثم در وقت مقتضی بود و نوعی زمان شناسی در قیام تمّار بود. اما مختار 5 سال بعد از حادثه خونین کربلا و یکسال بعد از نهضت «توابین» خود را با انتساب با هدف خونخواهی حسین بن علی علیه السلام و انتقام از قاتلان شهدای کربلا قیام کرد .مختار بعد از تسلط بر حکومت، قاتلان واقعه کربلا را کشت و نیروهایی به اطراف فرستاد تا هم در مناطق دیگر غالب شده و هم جنایتکاران آنجا را به کیفرشان برساند. مدتها این تحرکات و نبرد با طرفداران بنی امیه به طول انجامید. شمار کشته شدگان در قیام مختار را بر 3000 نفر گفته اند از جمله: عمربن سعد و پسرش شمربن ذی الجوش، حکیم بن طفیل، زیادبن مالک، خولی، منقذبن مره، عبدالله بن اسید، سنان، زیدبن رقاد، مالک بن بشر، حرمله، عمروبن حجاج، ربیعة بن مخارق (فرمانده نیروهای ابن زیاد).

د:نکات

در سال گذشته تمّار ها را دیدید و در سالهای آینده مختارهایی را خواهی دید که بیایند به جبران بی بصیرتی خویش دست به اقداماتی بزنند که دل خود را خنک کنند اما دیگر وقت گذشته است.

- ولایت سربازانی مثل تمّار را می خواهد که به وقت مبارزه زبان گویای ولی باشند نه با مصلحت سنجی سیاسی خود را از دفع فتنه ها کنار بکشند وبرای آبروی خود جان ولی را به خطر بیاندازند.

- ولایت سربازانی بصیر می خواهد که زبانش برنده تر از شمشیرش باشد و لحظه ای با جائران کنار نیایند.

-ولایت سربازانی را می خواهد که امان نامه از دشمن نگرفته باشند هرچند که بعد پشیمان شوند.

- ولایت سر بازانی را می خواهد که همه قدرتشان به قدرت اشرافی و شمشمیرشان نباشد .

-ولایت سربازانی را می خواهد که نه تندتر از ولی و نه کند تر از او حرکت کنند.معتدل و همراه

- قیام تمّار مهمتر از قیام مختار بود هرچند کسی را سر نبرید و نکشت ولی بنی امیه را رسوا کرد

-نکته آخر اینکه میثم تمّار در ادای تکلیف مختار نبود و خود را مجبور به ادای تکلیف می دانست اما مختار بدور از احساس تکلیف مصلحت سنجی کرد و با اختیار از تکلیف سر باز زد

از{سایت مشرق}




موضوع مطلب :

سه شنبه 89 دی 7 :: 10:46 عصر

لانه در پرتگاه

1- گفتم مهدی هاشمی در انتخابات از مشوق ها استفاده می کرد .

گفت : روز انتخابات در چلوکبابیها جای سوزن انداختن نبود .

2- گفتم کروبی به راحتی در دام شیاطین افتاد .

گفت : ماهی اگر دهانش را بسته نگه دارد، گرفتار نمی شود .

3- گفتم موسوی نقاشی مدرن را ترجیح می دهد .

گفت : عاشق پست مدرنیسم بود، کفش مهمانان را لنگه به لنگه می چید .

4- گفتم نمونه های زیادی از براندازی مخملی ورنگی توسط آمریکایی ها در دنیا اتفاق افتاده که به نتیجه هم رسیده .

گفت : ناراحت بودم که چرا کفش ندارم، تا اینکه در خیابان کسی را دیدم که پا نداشت .

5- گفتم چرا موسوی در به در بدنبال ریاست است .

گفت : ریاست بادهای است که هرکس نوشید نمیتواند از مستی آن مصون باشد .

6- گفتم سردار سازندگی اقدامات دولت را زیر سئوال می برد و خرده گیری بیخود می کند .

گفت : بدگوئی حسود، دلیل برتری شما است .

7- گفتم پرچم دار آزادی های موهوم اصلاح طلبان هستند .

گفت : این آزادی که از آن دفاع میشود ، آزادی از قوانین الهی و بندگی نفس اماره است .

8- گفتم مهدی هاشمی مانند پدرش بی باک است

گفت : بی باک بود ولی کارت بنزین داشت .

9- گفتم کروبی به لبه پرتگاه رسیده است .

گفت : آنکه پرنده نیست نباید در پرتگاه لانه بسازد .

10- گفتم موسوی به ریسمان بیچارگی چنگ زده است .

گفت : زندگی شاید ریسمانی است که مردی با آن خود را از شاخه درختی می آویزد.

{رجانیوز}




موضوع مطلب :

سه شنبه 89 دی 7 :: 10:40 عصر

جنگ از خانه

سرباز رهبرم در جنگ نرم

یک بام و هزار هوا!

دقیقا یک سال پس از فرونشستن غبار اغتشاشهای تهران، موجی از ناآرامی و آشوبدر لندن به راه افتاده است. بررسی تطبیقی آشوبهای تهران و لندن، موارد جالبی را به دست میدهد که مهمترین آنها نقش رسانههای غرب در تبدیل اغتشاشات تهران به فاجعهای در تاریخ(!) و نگاه به اغتشاشات لندن به عنوان یک اعتراض ساده و معمولی است.

یک- هدف اغتشاشات: آشوبهای تهران برای انهدام نظام اسلامی و روی کار آوردن یک نظام غیردینی و غربزده بود. هیچ حکومتی حاضر نمیشود خودش را به دست خود نابود کرده و مخالفان را روی کار آورد؛ چه رسد به حکومت اسلامیای که برای تثبیت آن خونهای پاک 300 هزار شهید و صدها هزار جانباز پای نهال آن ریخته شده و حکومت «حق» است. این در حالی است که در فتنه 8 ماهه با نهایت محبت با مخالفان نظام اسلامی برخورد شد و حتی وقتی دست به اسلحه بردند هم، باز نظام سعی کرد با کمترین خسارتاز خود دفاع کند؛ این یعنی مظلومیت در عین اقتدار. از آن سو معترضان انگلیسی که اغلب از خانوادههای فقیر این کشورند (برعکس آشوبگران تهران که غالبشان از شکمسیری دست به اغتشاش زدند) به خاطر تصویب قانون 3 برابر شدن ناگهانی شهریههای دانشگاه که موجب بیسواد ماندن فقرای این کشور میشود، ناراحت و نگران آینده خویش هستند و صرفا به خاطر اعتراض به این ظلم آشکاری که به ایشان میشود، چنین خشن با آنها برخورد میشود.

دو- منشأ آشوبگریها: در تهران، 20 سال برای سال 88 برنامهریزی شده بود و مهرههای آمریکا و اسرائیل 2 دهه برای این سال آموزش دیدند و آشوبگران نیز سازماندهی شده بودند ولی اعتراضات لندن، خودجوش بوده و تنها به دلیل بدتر شدن اوضاع اقتصادی مردم و عدم درک این موضوع از سوی دولت انگلیس صورت گرفته است و قطعا معترضان، در صورت لغو این قانون ناعادلانهبه اعتراضات خویش پایان میدهند.

سه- 2 دولت: در اغتشاشات تهران، دولت بریتانیا متهم ردیف اول برنامهریزی آشوبها بود و از اراذل و اوباشعلنا حمایت میکرد. همچنین تعدادی از اعضای سفارت این کشور در تهران، برخلاف آداب دیپلماتیک در تظاهرات علیه حکومت ایران شرکت کردند(!) که موجب «عنصر نامطلوب» تشخیص داده شدن 2 دیپلمات انگلیسی و اخراجشان از تهران شد. سیدحسین رسام نیز که از افراد بلندپایه سفارت بود، دستگیر و محکوم شد. بازخوانی اعترافات رسام، تلاش بیپرده انگلیس برای براندازی نظام اسلامی را آشکار میکند اما متقابلا اعضای دولت ایران هیچ دخالتی در امور بریتانیا نکردند؛تا اندکی رسوم دیپلماتیک را به همتایان انگلیسی خود یاد آوری کنند

چهار- رسانه: متاسفانه رسانههای ایران به آشوبهای فرانسه که در 4 مرحله از سال 2007 تاکنون دهها هزار خودرو در اعتراضات مردم به دولتهای ژاک شیراک و نیکلا سارکوزی به آتش کشیده شده و ادارات دولتی و فعالیتهای اقتصادی بارها و بارها به تعطیلی کشیده و صدها نفر بازداشت شدند، توجه چندانی نکردند، اینک نیز چندان به بررسی آشوبهای لندن و نقش دولت این کشور

در ایجاد آن عنایتی ندارند، در حالی که دولت انگلیس و رسانههای این کشور در نقش وکیل مدافع آشوبگران تهران ظاهر شده و شدیدترین کیفرخواست را برای فریب افکار عمومی جهان علیه جمهوری اسلامی بویژه پلیس و نهادهای اطلاعاتی ایران منتشر کردند. آنها با نمایش چندهزار باره اغتشاشات تهران، به دنیا وانمود کردند جنگی داخلی در پایتخت ایران در جریان است! ولی همین دولت و همین رسانههای مزدور و همچنین دیگر رسانهها و شبکههای ماهوارهای اروپا و آمریکا، هیچ گزارشی که نشان دهد پلیس و مسؤولان قضایی انگلستان دارند با هزاران جوان لندن چطور با سیاست «مشت آهنین» برخورد میکنند، ارائه نمیدهند و با پخش نکردن اعتراضات و آشوبهای لندن، با زبان بیزبانی میگویند اغتشاشات جوانان لندن اهمیت چندانی ندارد، پس آن را سانسور میکنیم! اینک هیچ مفسر، تحلیلگر و روزنامهنگاری را نمیتوان در شبکه BBC   مشاهده کرد که سوال کند: «چرا ماموران فسفریپوش، پلیسهای اسبسوار و نیروهای ضدشورش انگلیسی، چنین با شدت عمل با معترضان محروم و فقیر لندن رفتار میکنند؟» در حالی که همین شبکهها در زمان اغتشاشهای تهران با برگزاری دهها میزگرد و دعوت از کارشناسانی از سراسر جهان، جمهوری اسلامی را به خشونت روا داشتن به معترضان متهم میکردند.

پنج- درجهبندی شهروندان: اینک در انگلستان، هزینه سالانه تحصیل در دانشگاه، 3200 پوند است که رقم بسیار بالایی   بویژه برای خانوادههای فرودست این کشور محسوب میشود؛ حال ناگهان این رقم 3 برابر شده و به 9 هزار پوند در سال رسیده است. انگلیسی که داد «واحقوق بشرا»ی او درباره ایران بلند است، فریاد فقرای لندن را نمیشنود که   «ما را درجهبندی نکنید که ثروتمندان با کسب دانش، غنیتر و افراد فقیر با محرومیت از علم، فقیرتر شوند».

شش- سکوت سردمداران استکبار: اوبامایی که برای آشوبگران تهراناشک میریخت، کوچکترین اعتنایی به فقرای لندن نمیکند و دست پلیس انگلیس و دولت کامرون را برای سرکوب معترضان باز گذاشته است، صدایی از برلوسکنی فاسد در نمیآید، سارکوزی، حناق گرفته و... .

هفت - آیا سیاست یک بام و دوهوا نه؛ یک بام و صد هوای استعمارگران درباره غرب و ایران پایانی دارد؟!

توسط حسام روحانی




موضوع مطلب :

سه شنبه 89 دی 7 :: 10:39 عصر

علم بهتر است یا ثروت؟!

یادمه اون موقعها که دانش آموز بودیم ، یکی از موضوعات مطرح در کلاس انشاء موضوع "علم بهتر است یا ثروت "بود ، موضوع معروفی که از خیلی پیش تر از دوره ما مطرح بود و مطمئنا خیلی بعد از دوره ما نیز یکی از موضوعات مطرح و قابل کلنجاری خواهد بود .

پلان اول

دانش آموز روستایی و کوخ نشین که پول خرید کتاب و دفتر نو را نداشت ، نوشته بود که:

"به نظر من ثروت بهتر از علم است برای اینکه ما می توانیم دفتر و مداد نو و جدید بخریم و دیگر نیازی نیست منتظر جشن نیکوکاری باشیم ."

ولی معلم به او گفت : اگر علم داشته باشی می توانی ثروتمند شوی ولی ثروت داشتن باعث عالم شدن نمی شود.دانش آموز کوخ نشین ما به حرف معلم گوش کرد و با جدیت درسهایش را خواند و با همه مشکلات و محدودیت هایش سالهای تحصیلی را یکی پس از دیگری با نمرات عالی گذراند .

پلان دوم

دانش آموز شمال شهری کاخ نشین که فقط هزینه تحصیلش معادل مخارج چندساله ی خانواده ی اون دانش آموز کوخ نشین بود، در دفتر انشایش نوشته بود:

"حتما ثروت بهتر از علم است،چون با پول میتوان همه چیز را خرید حتی علم را "

دانش آموز کاخ نشین پایه های تحصیلی را یکی پس از دیگری با کمک همان پولهای بی زبان وبه مدد معلمهای خصوصیش بدون توجه به درس و درس خواندن گذراند .

پلان سوم

سالها از کلاس انشاء و موضوع "علم بهتر است یا ثروت" گذشت . دانش آموز کوخ نشین با زحمت فراوان و همت بسیار با وجود امکانات اندک با رتبه خیلی خوب وارد دانشگاه شد و از قرار با دانش آموز کاخ نشین که حتی در کنکور شرکت نکرده بود همکلاسی شد !!!

باز سوال قدیمی ذهن دانش آموز کوخ نشین دیروز را به خود مشغول کرد که واقعا "علم بهتر است یا ثروت"

حتما اطلاع دارید که مجلس شورای اسلامی در یک اقدام قابل تامل با پذیرش دانشجوی پولی در دانشگاههای دولتی بدون آزمون موافقت کرد.حال صحبت ما با نمایندگان این است که:

به نظر شما اگر جوانانی که از نظر مالی در سطح پایین یک جامعه هستند، ببینند که برای رسیدن به جایگاهی مناسب و متعالی هیچ نیازی به درس خواندن نیست و فقط میتوان از طریق پول بازی و سیاستبازی به مراتب عالی رسید، آیا انگیزه ای برای ادامه تحصیل برایشان باقی می ماند؟!!!و آیا این اقدام باعث دلزدگی و سرخوردگی آنان نمی شود؟!!!

شاید جا دارد که در اینجا این سوال قدیمی را از نمایندگان مردم پرسید که براستی، " علم بهتر است یا ثروت".




موضوع مطلب :

سه شنبه 89 دی 7 :: 10:38 عصر

سخنى با حسین (علیه السلام)‏

به دشت «نینوا» ناى حقیقت از «نوا» افتاد

‏«حسین ! اى پرچم خونین حق بر دوش،

حسین ! اى انقلابى مرد

حسین ! اى رایت آزادگى در دست،

در آن صحراى سرخ و روز آتشگون‏

قیام قامتت در خون نشست، اما

پیام نهضتت برخاست‏

از آن طوفان «طف» در روز عاشورا، ‏

به دشت «نینوا» ناى حقیقت از «نوا» افتاد

ولى ...‏

مرغ شباهنگ حقیقت ، از نواى ناله «حق ، حق » نمى‏افتد».‏

سلام بر تو ، اى حسین !‏

سلام بر خط شفقگون کربلا، که خون تو را، اى خون خدا - همواره بر چهره افق مى‏پاشد و غروب هنگام، ‏سرخى آسمان مغرب را به شهادت مى‏گیرد ، تا آن جنایت هولناک را هر چه آشکارتر بنمایاند و چشم تاریخ را بر ‏این صحنه همیشه خونین بدو زد و گوش زمان را از آن فریادها تندر گونه آن عاشوراى دوران ساز، پر کند.‏

اى حسین ... اى عارف مسلّح !‏

کربلاى تو، عشق را معنى کر دو انقلاب تو اسلام را زنده ساخت و شهادت تو، حضور همیشگى در همه زمان‏ها ‏و زمین‏ها بود.‏

اى حسین ... اى شراره ایمان !‏

اى حسین ... اى در سکوت سرخ ستم، شهر آشوب!‏

در بهت خاموشى و ترس، تلخابه فریاد را در حلقوم شب ریختى و با نامردان تبهکار ، مردانه در آویختى.‏

عاشوراى تو، انفجارى از نور و تابشى از حق بود که بر «طور» اندیشه‏ها تجلى کرد و «موسى خواهان» گرفتار ‏در «تپه» ظلمت ظلم را از سرگردانى نجات بخشید.‏

چه مى‏گویم؟ ... تو تاریخ را به حرکت آوردى و زبان زمان را به سرودن حماسه‏هاى زیباى ایثار و جهاد و شهادت ‏گشودى . لحظه لحظه تاریخ را عاشورا ساختى و جاى جاى سرزمین‏ها را کربلا...‏

خفته بودیم و بى خبر ... اما تو، این «مصباح هدایت» و اى «کشتى نجات» گام خسته ما را به تلاش کشاندى و ‏افسردگى یأسمان را به شور امید مبدل ساختى و از سکوت و درنگ و وحشت ، به فریاد و هجوم و شجاعتمان ‏رساندى و پاى کوفته و پر آبله ما را، تا بام آگاهى و تا برج بیدارى فرا بردى. ‏

‏«اى حسین » ...‏

تو کلاس فشرده تاریخى .‏

کربلاى تو، مصاف نیست‏

منظومه بزرگ هستى است ، ‏

طواف است.‏

پایان سخن ‏

پایان من است ‏

تو انتهاى ندارى ...

تهیه و تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان




موضوع مطلب :

سه شنبه 89 دی 7 :: 10:37 عصر

سخنی با ستاره های آسمان

شهدا یعنی کربلائیانی که عاشق بلا بودند ولی آن بلایی که از کوی یار می اید آن هم یاری بارانی اسمانی از طیف نور.

راستی ستاد عشق نور محبت کجاست اگر می دانی به من بگو .

به من نخند ومرا مسخره نکن زیرا برای رسیدن باید پرسید و سوال کرد ومن هم از تو که می دانی پرسیدم.

مرا با خود همراه کن تا از خودخواهی نجات یابم

کسی که حسود باشد یعنی به خدا اعتراض می کند که چرا خوبی را به دوستم دادی ولی به من ندادی.

مؤمن غبطه می خورد ولی حسودی نمی کند.

غبطه یعنی خدای مهربان من به دوستم خوبی هایی دادی به من هم بده .

حرف آخر مان از صفات شهداست آنها که غبطه می خورد که خدابا دوستانمان شهید شدند ما را

هم به این لطف و عنایت خود برسان تا محروم نگردیم بلکه محرم اسرار تو گردیم.

شهدا مهربان بودند بانی خیر بودند در برابر گناه گزینه ی خیر را انتخاب می کردند نه

گزینه ی آری را.

به راستی ما در راه شهداییم یا اینکه خیر خیر خیر.

شهدا حرفشان این بود بیایید با هم بخندیم نه به هم.

شهدا بر لب داشتند سخنان زیبایی را مثل

نیاز ما به کتابخانه بیشتر از داروخانه است بیایید کتاب بخوانیم تا دانا شویم.

توانا بود هر که دانا بود                               

                         زدانش دل پیر برنا بود.

از وبلاک{غرب شناسی}




موضوع مطلب :

سه شنبه 89 دی 7 :: 10:36 عصر

ویروس پبامکی

به گزارش مشرق به نقل از روزنامه صهیونیستی معاریو، شرکتهای صهیونیستی متخصص در امور جاسوسی بتازگی ویروسی را ابداع کردهاند که در گوشیهای تلفن همراه نصب شده و باعث میشود که تمام اطلاعات و مکالمات این تلفن ضبط شده و به افرادی که ویروس را برای آن فرستادهاند، منتقل شود.

بر اساس این گزارش ویروس به صورت پبامک به گوشی انتقال مییابد که در صورت باز کردن آن بدون اطلاع فرد به سرعت در تلفن همراه متشر شده و باعث ضبط تمام مکالمات فرد و پیامکهای آن و همچنین ارسال تمام این اطلاعات به شخص فرستنده ویروس میشود.

بر اساس این گزارش ویروس مذکور به تازگی وارد بازارهای اسرائیل شده و نیازی نیست که تلفن همراه استفاده شده تنها در کشوری باشد که ویروس از آن فرستاده شده است، به این ترتیب اگر این ویروس برای شخصی خارج از سرزمینهای اشغالی نیز فرستاده شود، میتواند اقدامات جاسوسی و ارسال اطلاعات خود را انجام دهد.

این ویروس همچنین این امکان را برای فرستنده آن فراهم میکند که محل دقیق تلفن همراه هدف را نیز شناسایی کند.

این در حالی است که در دوره اخیر تعداد افرادی که متقاضی پاک کردن این ویروس از تلفن همراه خود شدهاند، به شدت بالا رفته اس

پیش از این جاسوسی رژیم صهیونیستی از اینترنت و شبکههای اجتماعی فاش شده بود، سازمانهای جاسوسی و اطلاعات رژیم صهیونیستی با تمرکز بر پایگاههای اینترنتی نظیر فیسبوک میکوشند تا با شناسایی اتباع کشورهای مختلف و سوءاستفاده از اطلاعات خصوصی آنها، این افراد را وادار به جاسوسی برای رژیم صهیونیستی کند.




موضوع مطلب :

سه شنبه 89 دی 7 :: 10:36 عصر

دو هزار و 400 مورد شکایت

به گزارش مشرق به نقل از شبکه ایران، روزنامه صهیونیستی هاآرتص نوشت: تنها طی سال 2009، بیش از دو هزار و 400 مورد شکایت در رابطه با تجاوز به عنف در مراکز پلیس رژیم صهیونیستی به ثبت رسیده است و با توجه به اینکه بسیاری از زنان و دختران ترجیح میدهند این مسأله مسکوت باقی بماند، باید از ارقام بیشتری در میان صهیونیستها سخن گفت.

این روزنامه عبریزبان در گزارش خود که به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان منتشر شده است، از ثبت 20هزار و 449 مورد اذیت و آزار دختران در این سال و نیز افزایش چند برابری استفاده از گسترش استعمال مواد مخدر و مشروبات الکلی میان دختران صهیونیست پرده برداشد.




موضوع مطلب :

سه شنبه 89 دی 7 :: 10:35 عصر

مثلث اسلام هراسی

موضوع اسلام هراسی و تبلیغات وسیع در این حوزه مسئله ای نیست که بتوان راحت از کنار آن گذشت. البته اسلام هراسی مسئله جدیدی نیست، زیرا آغاز اسلام هراسی را می توان از همان شروع اسلام دید. در صدر اسلام و در همان مکه و مدینه نیز مخالفان اسلام تهمت هایی را به اسلام و مسلمان می زدند و فضایی را ایجاد می کردند که مسلمانان و چهره و اهداف ایشان را مخدوش کنند. آن ها در ضدیت با اسلام جدی و شدید عمل می کردند. این گونه برخوردها با دین الهی همواره تداوم داشته و دارد؛ همان طور که در دوران جنگ های صلیبی هم شدت گرفته بود.

در دوران معاصر، جریان جدید اسلام هراسی با حضور صهیونیست ها در فلسطین بسیار قوت گرفت، چرا که هم پیش از تشکیل رژیم اسرائیل و هم پس از آن، صهیونیست ها متوجه بودند که زمینی را اشغال کرده اند که متعلق به خودشان نیست و متعلق به مسلمانان است. صهیونیست ها این را هم متوجه بودند که با توجه به اهمیتی که این منطقه و قدس شریف برای مسلمانان دارد و مسلمانان نمی توانند نسبت به اشغال آن بی توجه باشند، پس باید مقابله کنند. صهیونیست ها با توجه به ضعف های آن زمان مسلمانان و جهان اسلام، احساس کردند که قدرت این مقابله را دارند.

با این که سران بسیاری از کشورهای اسلامی کاملا با صهیونیست ها هماهنگ بودند، آن ها به این نتیجه رسیدند که فقط ممکن است یک سری اعتراضات مردمی مطرح باشد که قابل سرکوب است. پس مشکل جدی برایشان ایجاد نمی کند. البته این گونه اتفاق نیفتاد، بلکه هم مردم فلسطین مقاومت کردند و هم با پیروزی انقلاب اسلامی خون جدید در رگ های مقاومت و جهان اسلام جریان یافت.

صهیونیست ها از همان ابتدا با توجه به این که مسلمانان دشمن اصلی ایشان بودند، از ابزارهای مختلفی برای بد جلوه دادن چهره مسلمانان و اسلام استفاده کردند و امکانات بسیاری را برای این منظور به کار گرفتند. در همین راستا اگر دقت کنید، متوجه می شوید که خیلی از رسانه های مهم آمریکا دست صهیونیست ها است. آن ها از این اهرم ها برای ضربه زدن به مسلمانان استفاده کرده و می کنند.

لذا باید تصریح کنم که اسلام هراسی یک عقبه تاریخی دارد و البته با پیروزی انقلاب اسلامی در دنیا دامنه و شدت بیشتری یافته است. اگر بخواهیم بدانیم که چه زمانی اسلام هراسی کمتر خواهد شد، باید انگیزه ای که اسلام هراسی را افزایش داده، پیدا کنیم و از بین ببریم. این امر زمانی اتفاق می افتد که رژیم صهیونیستی نباشد. در حال حاضر صهیونیست ها برای حفظ خود با مسلمان ها ضدیت و برخورد می کنند و اگر نباشند، دیگر دلیل چندانی برای برخورد و هزینه های گزاف وجود ندارد.

تبعیض در اجرای قوانین

در خصوص گونه های اسلام هراسی هم باید بگویم که این دولت های مستکبر به شدت از رسانه ها و هالیوود استفاده می کنند. در حوزه کتاب و مطبوعات نیز به شدت فعال هستند. الان در رسانه های آمریکایی اگر کسی علیه چینی ها یا سیاهپوست ها یا یهودی ها یا دیگر ادیان و نژادها اهانتی یا اعتراضی بکند، حتی از کار اخراجش می کنند، اما تنها دینی که اهانت به آن جایز است و گروه اهانت کننده را چه بسا تشویق هم می کنند، اسلام است.

با این که در آمریکا قوانینی علیه سخنرانی های نفرت انگیز (speech hate  ) داریم مبنی بر این که سخن های نفرت آور نباید در رسانه ها پخش شود و با افراد متخطی برخورد می کنند و مثلا اگر کسی به یهودی ها توهین کند، با استفاده از این قانون با او برخورد می کنند، اما الان این قانون را در رابطه با مسلمانان اجرا نمی کنند. این یک تصمیم کاملا سیاسی است که دولت آمریکا گرفته تا این قانون را نسبت به اسلام و مسلمانان اجرا نکند.

باید تصریح کنم که موضوع اسلام هراسی در آمریکا و غرب یک مثلث سه ضلعی است. یک ضلع این مثلث رسانه ها هستند، ضلع دیگرش دولت ها و ضلع سوم آن اشخاصی هستند که در اتاق های فکر این نوع برخورد را توجیه می کنند. حتی در این مجموعه ها آدم هایی را هم می بینیم که خودشان مسلمان زاده اند. یعنی منطبق بر همان اصطلاحی که ادوارد سعید برای تعریف این افراد دارد؛ شرقی هایی که تفکر شرق شناسانه و پایین دانستن شرق را پیدا کرده اند.

به هر حال باید توجه داشت که این وضعیت کاملا حساب شده است و سیستماتیک دنبال می شود. حرکت عظیمی که در این حوزه وجود دارد و بودجه های سنگینی که مصرف می شود، نشان می دهد که دولت آمریکا و اسرائیل و ارگان های مختلف دولتی و بسیاری از نهادهای غیردولتی در این حوزه شدیدا فعال هستند که البته حساسیت و دقت ویژه ما را می طلبد

{{رجا نیوز}}




موضوع مطلب :

سه شنبه 89 دی 7 :: 10:34 عصر

آمارگیر حرفه ای وبلاگ و سایت